امیر محمودزاده؛ ایران غازی؛ مریم عسکری
چکیده
زلزله به عنوان مخربترین حادثه طبیعی، عامل تلفات بشری و خسارات اقتصادی قابل توجه در کشور تلقی می شود که این مسأله در بافتهای فرسوده شهری به مراتب شدیدتر است. چراکه بافت های فرسوده، ساختاری متمایزو منحصربه فرد دارند. مساحت محدوده بافت فرسوده شهر ایلام، 374 هکتار است که 19% سطح کل محدوده را که شامل محلات قدیمی و بافت مرکزی شهر میباشد، ...
بیشتر
زلزله به عنوان مخربترین حادثه طبیعی، عامل تلفات بشری و خسارات اقتصادی قابل توجه در کشور تلقی می شود که این مسأله در بافتهای فرسوده شهری به مراتب شدیدتر است. چراکه بافت های فرسوده، ساختاری متمایزو منحصربه فرد دارند. مساحت محدوده بافت فرسوده شهر ایلام، 374 هکتار است که 19% سطح کل محدوده را که شامل محلات قدیمی و بافت مرکزی شهر میباشد، در بر گرفته است. روش تحقیق انتخاب شده برای این پژوهش روش توصیفی تحلیلی و میدانی است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی مدیریت بحران زلزله در بافت فرسوده شهر ایلام استکه شاخصهایی همچون نوع مصالح، قدمت ساختمانها، تعداد طبقات، نوع کاربری، سطح اشغال، کیفیت ابنیه، تراکم جمعیت، عرض معابر و مساحت بررسیشدهاند.نتایج حاصله نشان میدهدکه مصالح ساختمانی بیشترین وزن را به خود اختصاص داده و بقیه عوامل تابعی از وضعیت مصالح بکار رفته در سازه بوده است.نقشه خروجی آسیبپذیری نشان داد که از کل مساحت محدوده به استثنای معابر، 9/8 درصد دارای آسیبپذیری خیلی زیاد،59 درصد دارای آسیبپذیری زیاد، 23 درصد دارای آسیبپذیری متوسط، 6/3 درصد دارای آسیبپذیری کم و 5/5 درصد آسیبپذیری بسیار کم بوده است و در مجموع 9/67 درصد محدوده بافت فرسوده بر اساس شاخصهای موجود آسیبپذیرمیباشند. پیشنهادات حاصل از پژوهش در سه حوزه آسیب پذیری زیاد آسیب پذیری متوسط و آسیب پذیری کم ارائه شده است.
ایران غازی؛ رضا مختاری ملک آبادی
دوره 14، شماره 54 ، مرداد 1384، ، صفحه 20-25
چکیده
امروزه کیفیت زندگى بشر دچار ناپایدارى است، به همین دلیل لازم است به ارزیابى کیفى محیط زندگى انسانها پرداخته و عوامل ناپایدارى را شناسایى کنیم. این کار نیازمند شناخت متغیرهاى مؤثر برمحیط، دستیابى به روشى براى ارزیابى و داشتن معیارى براى فرابینى و کنترل پاسخ هایى است که جامعه در ترمیم ناپایدارى ها اعمال مى دارد. شاخص هاى زیست ...
بیشتر
امروزه کیفیت زندگى بشر دچار ناپایدارى است، به همین دلیل لازم است به ارزیابى کیفى محیط زندگى انسانها پرداخته و عوامل ناپایدارى را شناسایى کنیم. این کار نیازمند شناخت متغیرهاى مؤثر برمحیط، دستیابى به روشى براى ارزیابى و داشتن معیارى براى فرابینى و کنترل پاسخ هایى است که جامعه در ترمیم ناپایدارى ها اعمال مى دارد. شاخص هاى زیست محیطى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى به عنوان ابزارى اساسى براى پیگیرى و تعریف عملیات و استراتژى هایى که به یک توسعه پایدار و تجزیه و تحلیل و سود و هزینه ناشى از توسعه منجر مى گردد، ظهور کرده اند که با توجه به این شاخص ها مانند «سواد، درآمد، فقرزدایى، بهداشت، سلامت، بهره مندى از آب وهواى سالم، اوقات فراغت، مشارکت هاى زنان در فعالیت هاى اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و زیست محیطى و...» مى توان پایدارى و ناپایدارى جامعه را ارزیابى کرد و قدر مسلم براى رسیدن به پایدارى، کلیه شاخص هاى پایدارى باید همراه و همگام با هم مورد توجه قرارگیرد. در جریان توسعه نباید عده اى از نظر اقتصادى رشد کرده و گروهى بواسطه آن در فقر بمانند. همچنین از نظر اجتماعى و سیاسى، نقش همبستگى، هماهنگى در عمل و مشارکت بین بخش ها و افراد (زنان) را ایفا کند و موجب تخریب اکوسیستم نشود و از نظر تکنولوژى نیز بهره ورى را افزایش دهد. تا زمانى که به زنان کشورهاى مختلف به عنوان نیمى از نیروهاى انسانى در روند توسعه توجه کافى نشود تحقق توسعه پایدار آرزویى محال به نظرمى رسد. با آموزش و بالابردن سطح سواد زنان و افزایش مشارکتهاى آنان در مسائل اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و زیست محیطى و... مىتوان رشد و توسعه انسانى را بالا برد. براى اینکه زنان بتوانند در شأن و مقام و منزلت خودشان ظاهر شوند، این امر در درجه اول نیازمند تغییرات اساسى در روند آموزش و فرهنگ زنان در جوامع مختلف است که در ادامه وضعیت فرهنگى و آموزشى زنان در راستاى تحقق توسعه پایدار موردبررسى قرارمى گیرد. بنابراین در این مقاله سعى شده است تا ضمن اشاره به نقش مؤثر آموزش زنان در توسعه پایدار انسانى و شناسایى موانع و محدودیت هاى حضور مؤثر زنان در جنبه هاى مختلف توسعه انسانى، راهکارها و پیشنهادهایى جهت ارتقاى وضعیت زنان جامعه ارائه گردد.
ایران غازی؛ حسین زارعان؛ علیرضا مامن پوش
دوره 14، شماره 53 ، اردیبهشت 1384، ، صفحه 14-21
چکیده
اراضى سمت راست سد انحرافى نکوآباد در محلى از حوضه زاینده رود قرارگرفته که قسمت بالادست رودخانه بوده و به علت موقعیت سرآب بودن تصور آن است که اصولاً نباید با کمبود آب روبرو باشد و مدیریت توزیع آب ظاهرا امرى ساده به نظرمىرسد. اما با هر نوع تغییرى در میزان آب قابل دسترس و از آن جمله وقوع خشکسالى کارایى مدیریت و برنامه ریزى اعمال شده ...
بیشتر
اراضى سمت راست سد انحرافى نکوآباد در محلى از حوضه زاینده رود قرارگرفته که قسمت بالادست رودخانه بوده و به علت موقعیت سرآب بودن تصور آن است که اصولاً نباید با کمبود آب روبرو باشد و مدیریت توزیع آب ظاهرا امرى ساده به نظرمىرسد. اما با هر نوع تغییرى در میزان آب قابل دسترس و از آن جمله وقوع خشکسالى کارایى مدیریت و برنامه ریزى اعمال شده مورد آزمون قرار مىگیرد. مهمترین منابع آب مورد استفاده در اراضى ناحیه موردبحث، آبهاى سطحى (آب رودخانه زاینده روداز طریق کانال) و آبهاى زیرزمینى (چاههاى سطحى، نیمه عمیق و عمیق) مىباشد. پژوهش در تهیه این مقاله با استفاده از اسناد و گزارشات علمى معتبر در سطح ملى و بینالمللى، کارمیدانى، انجام مصاحبه و بررسى نتایج 23 پرسشنامه مربوط به 23 روستا در تابستان 82 و همچنین به کارگیرى نرمافزار(Excel) همراه بوده است. نتایج بدست آمده از تحلیل دادهها نشان مىدهد که میزان خالص نیاز آبى گیاهان زراعى منطقه با توجه به الگوى کشت در دهه 80-70 حدود 135 میلیون مترمکعب و نیاز آب ناخالص گیاهان حدود 373 میلیون مترمکعب آب مىباشد. باید دانست که متوسط برداشت آب در این دهه در امر زراعت حدود 500 میلیون مترمکعب یعنى بالغ بر 34 درصد، بیش از نیاز ناخالص منطقه بوده است . نتیجه این پژوهش آنست که به نظرمىرسد مىبایستى همکارى گستردهاى براى رسیدن به یک مدیریت صحیح و دراز مدت در توزیع منابع آب و کنترل مصرف، بین سازمان آب، اداره کشاورزى و مخصوصا زارعین نکوآباد صورت گیرد تا توزیع و بهرهبردارى از منابع آب وضعیت پایدارترى داشته باشد.
ایران غازی؛ رحیم سلیمی جزی
دوره 13، شماره 50 ، مرداد 1383، ، صفحه 13-20
چکیده
در چهار دهه اخیر، تقریبا کلیه قنات هاى برخوار در شمال شهر اصفهان خشکیده است. چاه هاى آب سطحى کشاورزى به چاه هاى نیمه عیمق و عمیق مبدل گردیده و اکنون در اثر کم آبى چاه هاى فوق، تأمین آب کشاورزى این دشت با بحران روبرو شده است. نوع مدیریت منابع آب کشاورزى در برخوار، توسعه آن را تحت تأثیر قرار داده است. کمبود منابع آب و نبود مدیریت ...
بیشتر
در چهار دهه اخیر، تقریبا کلیه قنات هاى برخوار در شمال شهر اصفهان خشکیده است. چاه هاى آب سطحى کشاورزى به چاه هاى نیمه عیمق و عمیق مبدل گردیده و اکنون در اثر کم آبى چاه هاى فوق، تأمین آب کشاورزى این دشت با بحران روبرو شده است. نوع مدیریت منابع آب کشاورزى در برخوار، توسعه آن را تحت تأثیر قرار داده است. کمبود منابع آب و نبود مدیریت صحیح این منابع همراه با عوامل دیگر، کاربرى اراضى زراعى را تغییر داده اند. این مقاله استفاده از اسناد و گزارشات علمى معتبر در سطح ملى و بین المللى با کار میدانى، مصاحبه ها و نتایج پرسشنامه ها همراه بوده است. نتایج بدست آمده از پژوهش و تحلیل داده ها نشان مى دهد که به علل کم آبى و عدم مدیریت صحیح منابع آب در امر تولید، انتقال و توزیع و مصرف، کشاورزى در برخوار ناپایدار شده و روبه نابودى است. لازم است همکارى نزدیکى در زمینه حل مشکلات مدیریت منابع آب بین مردم محلى و سازمان آب برقرارشود. همچنین تغییرات کاربرى اراضى در آینده با مطالعه و تحقیق و برنامه مشخصى انجام شود. و از ترکیب تکنیک هاى سنتى و مدرن در برخوار استفاده گردد.
ایران غازی؛ بابک اجتماعی
دوره 11، شماره 42 ، مرداد 1381، ، صفحه 44-46
چکیده
فیروزآباد یکی از شهرهای استان فارس در جنوب ایران می باشد که در آن به مدیریت محیط کمتر توجه شده است. در این مقاله با استفاده از روش مطالعه سیستم های ار ضی عوامل موثر در ساختار سیمای کنونی سیستم های مزبور شناخته شده و نقش انسان در تخریب محیط و تشدید فرسایش و تغییر سیمای محیط فیروزآباد تعیین گشته است. در پایان پیشنهاداتی جهت بهبود روش ...
بیشتر
فیروزآباد یکی از شهرهای استان فارس در جنوب ایران می باشد که در آن به مدیریت محیط کمتر توجه شده است. در این مقاله با استفاده از روش مطالعه سیستم های ار ضی عوامل موثر در ساختار سیمای کنونی سیستم های مزبور شناخته شده و نقش انسان در تخریب محیط و تشدید فرسایش و تغییر سیمای محیط فیروزآباد تعیین گشته است. در پایان پیشنهاداتی جهت بهبود روش های مدیریت محیط در منطقه مورد تحقیق ارائه شده است.
ایران غازی
دوره 1، شماره 4 ، اردیبهشت 1371، ، صفحه 14-21
چکیده
حدود دویست میلیون سال پیش آفریقا و عربستان یک بلوک قاره ای واحد بودند. ولی در آغاز مزوزوئیک جدا شدن آنها از یکدیگر آغاز گشت. این فرآیند در ترسیر به اوج خود رسید و هنوز هم ادامه دارد. گودال حاصل بین آفریقا و عربستان که پیوسته عریض تر می شد، با آب برگشت و بدین ترتیب دریای سرخ، خلیج عدن و باریکه باب المندب در حد فاصل دریای سرخ و ...
بیشتر
حدود دویست میلیون سال پیش آفریقا و عربستان یک بلوک قاره ای واحد بودند. ولی در آغاز مزوزوئیک جدا شدن آنها از یکدیگر آغاز گشت. این فرآیند در ترسیر به اوج خود رسید و هنوز هم ادامه دارد. گودال حاصل بین آفریقا و عربستان که پیوسته عریض تر می شد، با آب برگشت و بدین ترتیب دریای سرخ، خلیج عدن و باریکه باب المندب در حد فاصل دریای سرخ و خلیج عدن تشکیل گردید.
شکست پوسته زمین و دور شدن دو بلوک قارهای آسیا و آفریقا از یکدیگر در این منطقه، و پیدایش گودال دریای احمر و خلیج عدن موجب مطرح گردیدن یکی از مشخص ترین ساختاری زمین شناسی، یعتنی گرابن بزرگ آفریقا و آسیا شده است. شاخه ای از گرابن یاد شده در شرق قاره آفریقا به پیش می رود؛ و از اتیوپی شروع شده و در دره شکست آفریقا به سوی جنوب از طریق کنیا و تانزانیا تا زیمبابوه ادامه می یابد. در شمال دریای سرخ نیز پیدایش خلیج های سوئز و عقبه و ادامه شکاف عقبه در دره شکست اردن تا چاله بحرالمیت نیز بخشی از همان فرآیند تکتونیکی تمامی منطقه جنوب غرب آسیا و شرق و شمال شرق قاره آفریقا می باشد.
فرآیندهای مزبور که نمونه بسیار بارزی از تئوری حرکت قارهای وگنر می باشد؛ در تصاویر ماهواره ای بسیار بهتر از نقشه های توپوگرافی نمایان می گردد.
در این مقاله با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نیز با کمک متون علمی نقشه ها و اطلس های متفاوت، نقشه منطقه، به ویژه در جاهایی که تصویر فاقد پوشش ابر بوده است تهیه گردیده و تفسیر لازم به عمل آمده است.