محمدرضا ثروتی؛ رضا منصوری
دوره 22، شماره 88 ، بهمن 1392، ، صفحه 81-91
چکیده
با توسعه دانش جدید، دو روش بسیار متفاوت جهت نیل به تبیین علمی دنبال شده است. تمایز روشنی بین این دو روش (استقراء و قیاس) وجود دارد. در روش استقرایی، تعمیم از طریق تجربه و مشاهده به دست میآید. تبیین نهایی عمدتاً وابسته به دادههایی است که در دسترس پژوهشگر میباشد، بطوری که این حقایق نمیتوانند از نظریه که در نهایت ارایه میشوند، جدا ...
بیشتر
با توسعه دانش جدید، دو روش بسیار متفاوت جهت نیل به تبیین علمی دنبال شده است. تمایز روشنی بین این دو روش (استقراء و قیاس) وجود دارد. در روش استقرایی، تعمیم از طریق تجربه و مشاهده به دست میآید. تبیین نهایی عمدتاً وابسته به دادههایی است که در دسترس پژوهشگر میباشد، بطوری که این حقایق نمیتوانند از نظریه که در نهایت ارایه میشوند، جدا گردند. فرایند طبقهبندی مکانیسمی مرکزی در این رویکرد میباشد، بنابراین در این روش، تبیین، کاملاً به روش طبقهبندی بکار گرفته شده، بستگی دارد و به دادههای در دسترس و نیز بر پایههای مفهومی مورد استفاده برای طبقهبندی دادهها، مبتنی است. استفاده از روش علمی قیاسی را میتوان به عنوان علت و معلولی از روندهای پژوهشی اخیر در ژئومورفولوژی ملاحظه نمود. این روش به تمایز شفاف بین منشاء و آزمایش نظریهها وابسته است. دیویس(1934-1850) به عنوان پدر ژئومورفولوژی و مبدع چرخه فرسایش، نقش مهمی در این دانش ایفا نموده است. اما، بدنبال پژوهشهای هورتون (1945) و استرالر (1950)، ژئوموفولوژیستها چارچوب کاملاً متفاوتی را از دانش خود توسعه دادند که بیشتر بر مطالعه فرایندهای معاصر تمرکز نموده است. دانش ژئومورفولوژی به دنبال استفاده از رویکرد قیاسی برای تبیین موضوعات مورد پژوهش خود، بطور آشکار «علمی» شده است. این امر مستلزم انطباق تکنیکهای کمّی و ریاضیات، و قرار دادن تجربه و مشاهده به عنوان پایه دانش میباشد. با شروع و توسعه ژئومورفولوژی کمّی، توجه به توضیح فرایندهای ژئومورفولوژیکی و نیز میزان عملکرد چنین فرایندهایی بیشتر شده است. استفاده و بکار گرفتن نظریه سیستمها به عنوان ساختار کلی تبیین، یکی از ویژگیهای مهم انقلاب علمی ژئومورفولوژی میباشد. اتخاذ رویکرد سیستمی، ساختار کلیِ که در آن مدلهای ژئومورفولوژیکی میتوانند تنظیم شوند را ارایه مینماید. چورلی (1966) شاخههای اصلی فعالیتهای ژئومورفولوژیکی را به صورت: مشاهدات میدانی، آزمایشگاهی، کتابخانهای و کارهای نظری شرح داده است.
عزت الله قنواتی؛ رضا منصوری؛ سیدعبدالسلام حیدری
دوره 22، شماره 86 ، خرداد 1392، ، صفحه 29-41
چکیده
مناطق ساحلی همواره در گذر زمان به عنوان یکی از کانونهای جمعیتی در روی کره زمین بودهاند، امروزه حدود 60 درصد از جوامع در مناطق ساحلی زندگی میکنند. همچنین در بیشتر کشورهای ساحلی، شهرهای کرانه از تراکم جمعیتی بالایی برخوردارند. بنابراین با توجه به تراکم جمعیتی بالا در این مناطق و بهرهگیریهای گوناگون انسان از محیطهای دریایی- ...
بیشتر
مناطق ساحلی همواره در گذر زمان به عنوان یکی از کانونهای جمعیتی در روی کره زمین بودهاند، امروزه حدود 60 درصد از جوامع در مناطق ساحلی زندگی میکنند. همچنین در بیشتر کشورهای ساحلی، شهرهای کرانه از تراکم جمعیتی بالایی برخوردارند. بنابراین با توجه به تراکم جمعیتی بالا در این مناطق و بهرهگیریهای گوناگون انسان از محیطهای دریایی- اقیانوسی و نیز این واقعیت که حدود یک سوم جمعیت جهان در سواحل دریاها و اقیانوسها زندگی میکنند، شناسایی و مطالعه هر چه بیشتر این محیطها بیش از پیش اهمیت مییابد. این موضوع برای کشور ما نیز که در دریای کاسپین، دریای عمان و خلیج پارس کرانههای درازی دارد، مصداق مییابد. لذا با توجه به اهمیت موضوع، مسایل و مشکلات گوناگونی که بر اثر عوامل متفاوت طبیعی و انسانی در سواحل کشور وجود دارد، ضرورت دارد ضمن استفاده از فناوریهای نوین به صورت یکپارچه و با دید سیستمی در راستای مدیریت و توسعه پایدار این نواحی اقدام شود. تاکنون برای طبقهبندی سواحل روشهای گوناگونی ارایه شده است. هر یک از این روشها سواحل را با دیدی ویژه، طبقهبندی مینمایند. روش نوینی که اخیراً در قالب خطی و به منظور طبقهبندی مورفولوژیکی سواحل استرالیا توسط استاد گروه جغرافیای دانشگاه تاسمانی مورد استفاده قرار گرفته و از آن با عنوان رویکرد خطی در مقابل آسیبپذیری سواحل یاد میشود رویکرد تازه ای نسبت به سواحل و بویژه خطساحلی میباشد. از این رو، در مقالهی حاضر به معرفی این روش و ضرورت تهیه نقشههای تولیدی در این فرمت برای کرانههای ایران پرداخته شده است.