مینا کریمی؛ ابوالقاسم صادقی نیارکی؛ علی حسینی نوه احمدآبادیان
چکیده
زیرساخت های زیرزمینی شامل برق، گاز، مخابرات، آب و فاضلاب توسط سازمان های مرتبط مدیریت و کنترل می شوند. در پروژه های همراه با حفاری امکان تشخیص اشتباه مکان تأسیسات وجود دارد. بنابراین به منظور جلوگیری از آسیب به زیرساخت ها و بروز خسارت های مالی و جانی فراوان، بررسی آنها ضروری است. امروزه GIS فراگستر و فناوری های جدید نظیر واقعیت افزوده ...
بیشتر
زیرساخت های زیرزمینی شامل برق، گاز، مخابرات، آب و فاضلاب توسط سازمان های مرتبط مدیریت و کنترل می شوند. در پروژه های همراه با حفاری امکان تشخیص اشتباه مکان تأسیسات وجود دارد. بنابراین به منظور جلوگیری از آسیب به زیرساخت ها و بروز خسارت های مالی و جانی فراوان، بررسی آنها ضروری است. امروزه GIS فراگستر و فناوری های جدید نظیر واقعیت افزوده می توانند به عنوان راه حلی نوین برای رفع این مشکل به کار گرفته شوند. به گونه ای که بتوان این تأسیسات را در بستر تلفن همراه هوشمند و یا تبلت بصری سازی نمود. به دلیل عدم امکان برآورد دقت مورد نیاز (با توجه به قطر لوله ها و عرض خیابان ها در حد چند سانتی متر) در روش مبتنی بر حسگر، هدف این مقاله ارائه روشی نوین به منظور بهبود دقت واقعیت افزود است. در روش پیشنهادی، دو روش مبتنی بر حسگر و مبتنی بر دید ترکیب شده و در کاربرد بصری سازی تأسیسات زیرزمینی با فناوری واقعیت افزوده آزمایش شده است. در این روش از تارگت های کددار و روش ترفیع فضایی به منظور برآورد پارامترهای موقعیت و جهت دوربین استفاده شده است. به منظور دستیابی به مقادیر اولیه مناسب در ترفیع فضایی، از داده های سنسورهای GPS، شتاب سنج و مغناطیس استفاده شده و بعد از انجام یک فیلتر پایین گذر موقعیت و وضعیت دوربین وارد فرآیند ترفیع فضایی شده است. با توجه به موقعیت و وضعیت بهبود یافته ی دوربین در فرآیند ترفیع فضایی، مدل مجازی تولید شده در موقعیت مسطحاتی صحیح خود قرار می گیرد. موقعیت مسطحاتی به صورت گرافیکی روی زمین نمایش داده می شود و بعد ارتفاعی (عمق) به صورت یک پارامتر توصیفی ارائه می گردد. در نهایت هر دو روش با استفاده از نرم افزار مدل سازی و اندازه گیری دقیق مبتنی بر اصول فتوگرامتری و ماشین بینایی Agisoft مورد ارزیابی قرار گرفته است. در روش مبتنی بر حسگر متوسط دقت پارامترهای موقعیت برابر با 4/2908 متر و متوسط دقت پارامترهای جهت برابر با 6/1796 درجه است، در حالی که در روش مبتنی بر دید متوسط دقت موقعیت برابر 0/1227 متر و متوسط دقت پارامترهای جهت برابر با 2/2017 درجه است. بنابراین نتایج بهبود دقت روش پیشنهادی نسبت به روش مبتنی بر حسگر را اثبات می کند.
مهرداد بیجندی؛ علی اصغر آل شیخ؛ ابوالقاسم صادقی نیارکی
چکیده
چگونگی رشد و گسترش شهرها همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در برنامهریزی شهری بوده و تاکنون مدلهای متعددی در خصوص رشد شهری ارائه شده است. هر چند بسیاری از این مدلها روش تحقیق و یا فرضیات متفاوتی دارند ولی در یک نگاه عام میتوان گفت این مدلها تا به امروز اهداف مشترکی را دنبال کردهاند که همان ارائه درک بهتر از چگونگی تحولات ...
بیشتر
چگونگی رشد و گسترش شهرها همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در برنامهریزی شهری بوده و تاکنون مدلهای متعددی در خصوص رشد شهری ارائه شده است. هر چند بسیاری از این مدلها روش تحقیق و یا فرضیات متفاوتی دارند ولی در یک نگاه عام میتوان گفت این مدلها تا به امروز اهداف مشترکی را دنبال کردهاند که همان ارائه درک بهتر از چگونگی تحولات شهری است. شهرها را میتوان سیستم پیچیدهای دانست که از تعاملات عوامل گوناگون شکل گرفتهاند. امروزه اتوماتای سلولی و روش عامل مبنا برای مدلسازی سیستمهای پیچیده در طیف وسیعی از مطالعات بکارگرفته شدهاند. روش عامل مبنا با قابلیت ذاتی شبیه سازی تعاملات اجتماعی و محیطی ابزار مناسبی برای مدلسازی سیستمهای پیچیده است و اتوماتای سلولی نیز توانایی مناسبی در مدلسازی پدیدههای منتشر شونده دارد. لذا در این تحقیق سعی شده است با ترکیب اتوماتای سلولی نامنظم و سیستم چند عامله، مدلی پویا از چگونگی رشد مناطق مسکونی در مقیاس پلاکهای شهری ارائه شود. در مدل ارائه شده از اتوماتای سلولی به منظور محاسبه تناسب کلی اراضی برای توسعه استفاده شده است. در این محاسبه از فاکتورهای همسایگی، تناسب فیزیکی، دسترسی و قیود مکانی در قالب 12 معیار مکانی استفاده شده است.
پنج عامل شامل عامل برنامهریز شهری، عامل توسعه دهنده و عاملهای خانوار در سه گروه درآمدی بالا، متوسط و پایین به مدل معرفی شدند. مدل پیشنهادی در شهرک مسکونی ناجی آباد کاشان پیادهسازی شد و نتایج ارزیابی نشان داد که مدل ارائه شده با دقت 71 درصد قادر به پیشبینی رشد شهری است. برنامهریزان شهری میتوانند با تغییراتی در این مدل، آن را برای برنامهریزی و مدیریت رشد شهری استفاده نمایند.
ابوالقاسم صادقی نیارکی؛ محمودرضا دلاور؛ سمیه رخساری طالمی
چکیده
امروزه شبکه حسگرهای هوشمند به عنوان یکی از روش های نوین اخذ اطلاعات، در مدیریت ترافیک مطرح است که با امکان پایش هوشمند معابر شهری منجر به کاهش سوانح جاده ای می گردد. علیرغم اهمیت نصب و استقرار چنین تجهیزاتی مهمترین دغدغه تعیین مکان بهینه جهت نصب آنهاست. بنابراین آنچه در این تحقیق هدف ماست ارائه روشی مناسب در جهت مکانیابی بهینه ...
بیشتر
امروزه شبکه حسگرهای هوشمند به عنوان یکی از روش های نوین اخذ اطلاعات، در مدیریت ترافیک مطرح است که با امکان پایش هوشمند معابر شهری منجر به کاهش سوانح جاده ای می گردد. علیرغم اهمیت نصب و استقرار چنین تجهیزاتی مهمترین دغدغه تعیین مکان بهینه جهت نصب آنهاست. بنابراین آنچه در این تحقیق هدف ماست ارائه روشی مناسب در جهت مکانیابی بهینه حسگرهای ترافیکی است، روش پیشنهادی ترکیبی از روش های فازی سلسله مراتبی و تاپسیس است. لازم به ذکرست که برای تست روش پیشنهادی در این تحقیق بخشی از شبکه معابر شهری در شمال آمریکا به عنوان داده نمونه انتخاب گردید. در مرحله بعد با نظر کارشناسان ترافیک معیارهای تعیین مکان بهینه انتخاب گردید که در این تحقیق عبارت بودند از ترافیک متوسط سالیانه، شدت تصادفات، شیب متوسط و فاصله هر اتصال در شبکه شهری تا مکان های نیازمند کنترل ترافیک.برای مشخص کردن میزان اهمیت معیارهای ورودی از روش سلسله مراتبی فازی استفاده گردید، این روش با استفاده از اعداد فازی در مقایسه زوجی معیارها برای محاسبه وزن آنها، منجر به افزایش دقت محاسبات می گردد. در مرحله بعد وزن های محاسبه شده با استفاده از روش تاپسیس به رتبه بندی اتصالات شهری در محدوده مورد مطالعه پرداخت. در نهایت بعد از اجرای تحلیل مذکور با استفاده از نمره حاصل از روش تاپسیس اتصالات شهری در منطقه مورد مطالعه به سه کلاس متفاوت طبقه بندی شدند. اتصالات شهری قرار گرفته در کلاس اول به عنوان اتصالات شهری با بیشترین اولویت برای نصب حسگرها انتخاب شدند. بنابراین اتصالات مذکور در بیشترین اولویت برای نصب حسگرهای ترافیکی خواهند بود.