نجمه نیسانی سامانی؛ علی اصغر آل شیخ؛ زهرا عابدی
چکیده
رشد و توسعه شهرها در سال های اخیر و به تبع آن افزایش جمعیت شهرها، مشکلات عدیده ا ی را برای ساکنان به وجود آورده است که از آن جمله معضلات ایجاد شده در حمل و نقل است.حمل و نقل و جابجایی انسان و کالا فعالیتی مهم برای هر جامعه انسانی به شمار می آید و تأثیرات عمده ای بر روی الگوهای زندگی و تعاملات اجتماعی مردم خواهد داشت. ایستگاه ...
بیشتر
رشد و توسعه شهرها در سال های اخیر و به تبع آن افزایش جمعیت شهرها، مشکلات عدیده ا ی را برای ساکنان به وجود آورده است که از آن جمله معضلات ایجاد شده در حمل و نقل است.حمل و نقل و جابجایی انسان و کالا فعالیتی مهم برای هر جامعه انسانی به شمار می آید و تأثیرات عمده ای بر روی الگوهای زندگی و تعاملات اجتماعی مردم خواهد داشت. ایستگاه های اتوبوس یکی از اجزای مهم این سیستم به شمار می آید و لازم است ایستگاه ها در محل هایی تعبیه شوند که باعث افزایش پوشش این سیستم در مناطق مختلف شهر شوند. لذا لازم است ایستگاه های سیستم اتوبوس رانی بر اساس چگونگی توزیع جمعیت و تنوع کاربری ها در مناطق مختلف شهری، طوری مکان یابی گردند که علاوه بر افزایش دسترسی کاربران به این سیستم، زمان سفر را نیز کاهش دهند.بر اینا ساس در پژوهش حاضر به برنامه ریزی مکانی ـ زمانی ارائه خدمات حمل و نقل شهری عمومی با استفاده از مدل های مکان مبنا در منطقه 6 تهران پرداخته شد. پس از مطالعه و بررسی های لازم بر روی منطقه موردنظر، 17 شاخص در قالب سه معیار دسترسی، معیار جمعیتی و وضعیت تردد تعیین گردید. به منظور ارزیابی وضعیت ایستگاه های موجود و پیشنهاد ایستگاه های جدید در منطقه مورد مطالعه از نتایج مدل تحلیل شبکه (ANP) و مدل زمانی آلن[1]، بهره برده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از لحاظ مکانی، از کل مساحت 1557.5 هکتاری منطقه حدود 51 درصد در وضعیت مناسب و نسبتاً مناسب، 30.45 درصد وضع متوسط و حدود 35.1 درصد از کل مساحت منطقه در وضعیت نسبتاً نامناسب و نامناسب قرار دارد؛ و از لحاظ زمانی، از 246 ایستگاه موجود و پیشنهادی، 17 ایستگاه دارای اشتراک زمانی نمی باشند، 229 ایستگاه دارای اشتراک زمانی می باشند، بنابر این از ایستگاه های دارای اشتراک زمانی برای سرویس دهی بیشتر استفاده میشود. پیشنهاد میشود برای ایستگاه های دارای پنج اشتراک، اتوبوس هر 5 دقیقه یکبار، برای ایستگاه های دارای چهار اشتراک نیز هر 5 دقیقه، برای ایستگاه های دارای سه اشتراک هر 10 دقیقه، برای ایستگاه های دارای دو اشتراک هر 15 دقیقه و برای ایستگاه های دارای یک اشتراک هر 20 دقیقه اتوبوس از ایستگاه عبور کند.
[1]- Allen’s Temporal Interval Algebra
محمد کریمی فیروزجایی؛ امیر صدیقی؛ نجمه نیسانی سامانی
چکیده
بکارگیری ویژگیهای بهینه در الگوریتمهای مختلف طبقهبندی، بر دقت نتایج حاصل از طبقهبندی تأثیرگذار میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیتهای تصاویر هایپریون و لندست و مقایسه کارایی الگوریتمهای بهینهسازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژگیهای بهینه برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار میباشد. در این مطالعه ...
بیشتر
بکارگیری ویژگیهای بهینه در الگوریتمهای مختلف طبقهبندی، بر دقت نتایج حاصل از طبقهبندی تأثیرگذار میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیتهای تصاویر هایپریون و لندست و مقایسه کارایی الگوریتمهای بهینهسازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژگیهای بهینه برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار میباشد. در این مطالعه از تصاویر ماهوارهای لندست، هایپریون و مجموعه دادههای واقعی مربوط به منطقهای در شمال ایران استفاده شده است. در این مطالعه کارایی الگوریتمهای بهینهسازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژگیهای بهینه و قابلیت تصاویر لندست و هایپریون برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با استفاده از مجموعهی دادههای واقعی مقایسه گردید. برای ارزیابی نتایج از پارامترهای دقت کاربر، دقت تولید کننده، دقت کلی و ضریب کاپا استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که دقت کلی تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با تصویر هایپریون 15 درصد بالاتر از تصویر لندست میباشد. بکارگیری شاخصهای طیفی در فرایند طبقهبندی، سبب بهبود دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار در هر دو داده لندست و هایپریون می گردد. همچنین استفاده از الگوریتم بهینهسازی برای تعیین ویژگیهای بهینه و استفاده از ویژگیهای بهینه در فرایند طبقهبندی سبب افزایش دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار میگردد. با توجه به مقادیر دقت کلی، کارایی الگوریتم بهینهسازی جستجوی گرانشی برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار 2 درصد بهتر از الگوریتم ازدحام ذرات میباشد.
سامان نادی زاده شورابه؛ نجمه نیسانی سامانی؛ یعقوب ابدالی
چکیده
انرژی خورشیدی از پاکترین، قابل دسترسترین و ارزانترین انرژیهای جهان است که استفاده از آن اثرات منفی کمتری بر محیط زیست میگذارد. تعیین مکان مناسب برای احداث و استفاده از تکنولوژیهای خورشیدی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین هدف از این تحقیق، انتخاب مناطق بهینه احداث نیروگاههای خورشیدی با لحاظ کردن مفهوم ...
بیشتر
انرژی خورشیدی از پاکترین، قابل دسترسترین و ارزانترین انرژیهای جهان است که استفاده از آن اثرات منفی کمتری بر محیط زیست میگذارد. تعیین مکان مناسب برای احداث و استفاده از تکنولوژیهای خورشیدی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین هدف از این تحقیق، انتخاب مناطق بهینه احداث نیروگاههای خورشیدی با لحاظ کردن مفهوم ریسک در تصمیمگیری با استفاده از مدل OWA برای استان خراسان رضوی میباشد. مدل OWA قادر است تا میزان ریسکپذیری و ریسکگریزی گزینههای تصمیمگیران را در انتخاب گزینه نهایی لحاظ کند. در پژوهش حاضر، برای وزندهی به معیارها از مدل وزندهی AHP، جهت استخراج مکانهای مناسب با درجات ریسک مختلف از مدلOWA و برای آنالیز حساسیت وزن معیارها از روش OAT استفاده شده است. نقشههای حاصل از مدل OWA در پنج کلاس خیلی نامناسب، نامناسب، متوسط، مناسب و خیلی مناسب طبقهبندی گردیدند به طوری که در ORness=0 و ORness=1 مساحت طبقه خیلی مناسب (1-8/0) برای استان خراسان رضوی به ترتیب برابر با 6 و 82 درصد از مساحت کل منطقه میباشد. در استان خراسان رضوی، شهرستانهای فردوس، گنابادو بردسکن دارای بیشترین مساحت از طبقه خیلی مناسب برای احداث نیروگاههای خورشیدی میباشند. نتابج تجزیه و تحلیل حساسیت معیارها نشان داد که تغییر وزن معیارهای شیب و گسل به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تأثیر بر مساحت طبقه خیلی مناسب جهت احداث نیروگاههای خورشیدی هستند.
علی کاظم زاده؛ نجمه نیسانی سامانی؛ علی درویشی بلورانی؛ آرا تومانیان؛ احمد پوراحمد
چکیده
زندگی در شهرهای امروزی در تعامل با شرایط مختلف محیطی، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی، بهداشتی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی شکل می گیرد. حاصل این تعامل، کیفیت زندگی شهری را شکل می دهد. به طور کلی کیفیت زندگی با دو دیدگاه عینی[1] و ذهنی[2] ارزیابی شده است. تحقیقات انجام شده در این زمینه عمدتا در قالب مطالعات اجتماعی و در مقیاس های جغرافیایی ...
بیشتر
زندگی در شهرهای امروزی در تعامل با شرایط مختلف محیطی، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی، بهداشتی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی شکل می گیرد. حاصل این تعامل، کیفیت زندگی شهری را شکل می دهد. به طور کلی کیفیت زندگی با دو دیدگاه عینی[1] و ذهنی[2] ارزیابی شده است. تحقیقات انجام شده در این زمینه عمدتا در قالب مطالعات اجتماعی و در مقیاس های جغرافیایی کلان (کشورهایاشهرها) انجام شده و به تفاوتهای فضایی کیفیت زندگی در محیط های پیچیده شهری توجه کمتری شده است. علاوه بر این کیفیت زندگی به عنوان یکی از ویژگی های محیط جغرافیایی، مفهومی پویا است. به این معنا که در بستر مکان و در طی زمان،این ویژگی تغییر میکند. مدل سازی مکانی زمانی این مفهوم می تواند به پایش کیفیت زندگی شهری و برنامه ریزی برای بهبود آن کمک نماید. هدف این مطالعه ارائه چهارچوب و فرآیندی جهت مدل سازی مکانی زمانی کیفیت زندگی شهری می باشد. به منظور مدل سازی مکانی کیفیت زندگی، ابتدا شاخص های مؤثر در نظر گرفته شد و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی گردید. در ادامه با استفاده از مدل فازی گاما و روش همپوشانی و یکور- فازی شاخصها تلفیق شدند. با توجه به متغیربودن شاخصهای زیست محیطی و برخی از شاخص های زیرساختی/کالبدی در فصول سال، مدل سازی زمانی کیفیت زندگی بر اساس رویکرد نمایش لحظهای[3] در مقیاس فصلی انجام شد. به منظور ارزیابی فرآیند توسعه داده شده، کیفیت زندگی در سطح بلوک های شهری در مناطق 3، 6 و 11 شهر تهران مدل سازی گردید. بر اساس نتایج حاصل از مدل سازی مکانی، بخشهای شمالی محدوده (منطقه 3) از کیفیت زندگی مطلوب تری برخورداراست، درحالی که به سمت جنوب محدوده، مطلوبیت کاهش می یابد. بررسی شاخص خودهمبستگی مکانی موران (بزرگتراز 35/0 برای نتایج هر دو مدل و همه فصول) برعدم تصادفی بودن نحوه توزیع و یژگی کیفیت زندگی در بلوک های شهری تأکید دارد و وجودالگوی خوشه ای در محدوده مورد مطالعه را نشان میدهد. نتایج مدل سازی زمانی نشان داد که اغلب بلوک ها در فصول بهار و پاییز از نظر زیست محیطی شرایط مطلوب تری نسبت به فصول زمستان و تابستان دارند. برعکس در بعد زیرساختی/کالبدی فصل تابستان وضعیت مطلوب تری را نسبت به سایر فصول نشان میدهد.
[1]- Objective
[2]- Subjective
[3]- Snapshot
مصطفی خیراللهی؛ سعید نادی؛ نجمه نیسانی سامانی
چکیده
خودروهای اورژانس شهری با توجه به حساسیت مأموریت خود، همواره برای رسیدن به مقصد به دنبال کمترین زمان ممکن هستند. با توجه به پیچیدگی و گستردگی حمل و نقل و ترافیک در شهرهای بزرگ، عوامل و پارامترهای متعددی علاوه بر مسافت، در زمان رسیدن یک خودروی اورژانس به مقصد تأثیرگذار هستند که این پارامترها میتوانند کیفی یا کمی و پویا یا ایستا باشند. ...
بیشتر
خودروهای اورژانس شهری با توجه به حساسیت مأموریت خود، همواره برای رسیدن به مقصد به دنبال کمترین زمان ممکن هستند. با توجه به پیچیدگی و گستردگی حمل و نقل و ترافیک در شهرهای بزرگ، عوامل و پارامترهای متعددی علاوه بر مسافت، در زمان رسیدن یک خودروی اورژانس به مقصد تأثیرگذار هستند که این پارامترها میتوانند کیفی یا کمی و پویا یا ایستا باشند. در این مقاله روشی نوین بر مبنای ترکیب مدلهای تلفیق، روش کمیسازی گاما، استفاده از روابط پیشبینی زمان سفر و الگوریتمهای فراابتکاری به منظور دستیابی به بهینهترین مسیر ارائه شده است. در این مقاله ابتدا کلیهی فاکتورهای تأثیرگذار کمی و کیفی قابل محاسبه و دسترسی از دید مسیریابی اورژانس شناسایی شده، سپس با تبدیل پارامترهای کیفی به کمی، هر پارامتر با روش محاسبهی حداکثر نرمال شده و بر اساس ارجحیت و میزان تأثیر هر پارامتر در یافتن مسیر بهینه تلفیق میگردند. روش تست گاما به عنوان یک روش برگرفته از داده برای محاسبهی میزان ارجحیت و تأثیرگذاری فاکتورها استفاده شد. روند مذکور با استفاده از دادهی شبکه معابر و حجم ترافیک دو منطقه از شهر تهران پیادهسازی شد. وزن در نظر گرفته شده برای هر زیرمعیار تشکیل دهندهی درجه سختی مسیر یعنی «کیفیت مسیر»، «عرض»، «شیب»، «نوع مسیر» و «میزان مستقیم بودن مسیر» بر اساس این روش به ترتیب 331/0، 286/0، 188/0، 172/0 و 020/0 بدست آمدند. در نهایت از الگوریتم فراابتکاری ژنتیک برای انتخاب مسیر بهینه وسایل نقلیه اورژانس استفاده شد و نتایج آن با الگوریتم معمول مسیریابی دیکسترا مقایسه شد. بر مبنای مقایسهی انجام شده روش ارائه شده در این مقاله نسبت به روشهای سادهی فعلی برتری قابل ملاحظهای داشت.
نجمه نیسانی سامانی؛ محمودرضا دلاور؛ محمدرضا ملک
چکیده
راهیابی یکی از مهمترین فعالیت های روزمره افراد در یک محیط شهری است. سیستم های اطلاعات مکانی هدایت کاربر از متداول ترین خدماتی هستند که افراد را در پیمودن مسیرهای مختلف با اهداف گوناگون راهنمایی می کنند. چالش اصلی اینگونه سیستم ها ارائه اطلاعات راهیابی بصورت بافت آگاه است. مکان، زمان و شناسه فرد از جمله بافت های اولیه به شمار رفته و ...
بیشتر
راهیابی یکی از مهمترین فعالیت های روزمره افراد در یک محیط شهری است. سیستم های اطلاعات مکانی هدایت کاربر از متداول ترین خدماتی هستند که افراد را در پیمودن مسیرهای مختلف با اهداف گوناگون راهنمایی می کنند. چالش اصلی اینگونه سیستم ها ارائه اطلاعات راهیابی بصورت بافت آگاه است. مکان، زمان و شناسه فرد از جمله بافت های اولیه به شمار رفته و سایر بافت های مرتبط بر پایه بافت های اولیه مدلسازی می گردند. مقاله حاضر به مدلسازی ارتباطات مکانی زمانی کاربر متحرک مبتنی بر شناسه فرد می پردازد بطوری که کلیه ارتباطات مکانی (توپولوژیک، متریک و جهتی) را در بعد زمان پوشش دهد و ویژگی های کاربر و بافت های مرتبط را لحاظ نماید. در این راستا مدل پیشنهادی از مزایای جبر چند بازهای آلن و پرسش و پاسخ دامنه ای پویای ورونوی مبنا استفاده کرده و روشی نوین را با پیروی از اصول حساب کلان و روش های سفارشی سازی موجود معرفی نمود. مدل طراحی شده در یک نرم افزار قابل اجرا در سیستم همراه پیاده سازی شد. ارزیابی مدل پیاده سازی شده در سناریوی راهیابی گردشگر در مناطق 3، 6 و 11 شهرداری تهران بر اساس سه پارامتر دقت، زمان اجرا و رضایتمندی کاربران انجام شد. به منظور تست دقت مدل، نرمافزار طراحی شده در سه مسیر مختلف در منطقه مورد مطالعه توسط سه گردشگر مختلف در سه بازه زمانی و با دو سرعت متوسط متفاوت، 100 بار تکرار گردید. سپس تشخیص هر یک از بافت های موجود در مسیر طی 100 بارتکرار توسط تقریب باینومیال یکطرفه با سطح اطمینان 95% بررسی شد. همچنین از دو شاخص درستی و یادآوری نیز به منظور ارزیابی تشخیص بافتها در کل مسیر استفاده گردید. نتایج حاصل از پیاده سازی و ارزیابی مدل بر اساس سه پارامتر دقت، زمان اجرا و رضایتمندی کاربران کارایی مدل پیشنهادی را در یک سیستم راهیاب بافت آگاه شهری خاطر نشان می سازد.