آمایش سرزمین در بعد دفاعی
ابراهیم عمو؛ احمد پوراحمد؛ سیدعباس رجایی
چکیده
با بررسی جنگهای اخیر در قرن بیستم و بیستویکم مشخص میشود که با پیشرفتهای تسلیحات و تجهیزات نظامی مناطق مسکونی شهری بیشتر در معرض خطر تهاجم طرفهای جنگ قرار گرفته و بیشترین تلفات انسانی بهجای نیروهای نظامی درگیر در جبهههای اصلی نبرد، در بین مردم ساکن در مراکز شهری با بار جمعیتی زیاد ثبت شده است. در نگاه سیاستگذاران و صاحبنظران، ...
بیشتر
با بررسی جنگهای اخیر در قرن بیستم و بیستویکم مشخص میشود که با پیشرفتهای تسلیحات و تجهیزات نظامی مناطق مسکونی شهری بیشتر در معرض خطر تهاجم طرفهای جنگ قرار گرفته و بیشترین تلفات انسانی بهجای نیروهای نظامی درگیر در جبهههای اصلی نبرد، در بین مردم ساکن در مراکز شهری با بار جمعیتی زیاد ثبت شده است. در نگاه سیاستگذاران و صاحبنظران، ایمنی و امنیت شهری یکی از اساسیترین پیشفرضهای جامعه جهانی برای برنامهریزی انسانمحور است. امنیت از جمله عوامل بنیادین و اساسی است که فقدان آن باعث ایجاد بحران در جوامع میشود. لذا رعایت اصول پدافند غیرعامل در نواحی مسکونی برای کاهش اثرات تهاجمها بسیار ضروری است. هدف این پژوهش شناسایی پهنههای آسیبپذیر مناطق مسکونی شهر تبریز با رویکرد پدافند غیرعامل است. عوامل آسیبپذیر مناطق مسکونی با استفاده از نظر کارشناسی در شش معیار و 17 زیرمعیار دستهبندی شدهاند. سپس با استفاده از تکنیک Dematel با اخذ نظرات خبرگان روابط درونی بین معیارها و زیرمعیارها تعیین شدهاند. در مرحله بعدی هریک از معیارها و زیرمعیارها با روش ANP وزندهی شده و وزن نهایی هر معیار و زیرمعیار محاسبه شده است. در نهایت با ایجاد لایه اطلاعات مکانی هر زیرمعیار در محیط GIS و اعمال ضرایب آنها نقشه آسیبپذیری هر معیار بهدست آمده و با تلفیق نقشهها آسیبپذیری نهایی مناطق مسکونی تهیه شده است. تحلیل نقشه نهایی نشان میدهد که مناطق مرکزی شهر و نیز مناطق حاشیهنشین که در شمال شهر واقع شدهاند، از آسیبپذیری بالایی برخوردار هستند.
یعقوب ابدالی؛ احمد پوراحمد؛ میلاد امینی؛ اسحاق خندان
چکیده
مدیریت بلایای طبیعی نیازمند شناخت ماهیت، ارزیابی های دقیق، برنامه ریزی و سپس ارائه راهکار مناسب است. امروزه اکثر برنامه ریزی های صورت گرفته در زمینۀ مدیریت زلزله به بازۀ زمانی حین و بعد از وقوع بحران محدود شده است و کمتر به برنامه ریزی های پیش از وقوع زلزله توجه می شود. از میان برنامه های کاهش مخاطرات می ...
بیشتر
مدیریت بلایای طبیعی نیازمند شناخت ماهیت، ارزیابی های دقیق، برنامه ریزی و سپس ارائه راهکار مناسب است. امروزه اکثر برنامه ریزی های صورت گرفته در زمینۀ مدیریت زلزله به بازۀ زمانی حین و بعد از وقوع بحران محدود شده است و کمتر به برنامه ریزی های پیش از وقوع زلزله توجه می شود. از میان برنامه های کاهش مخاطرات می توان تاب آوری را برنامه ای دقیق تر و موفق تر به دلیل توجه آن به ابعاد اجتماعی، نهادی، اقتصادی و کالبدی یک شهر دانست. هدف این مقاله اولویت بندی و بررسی تاب آوری شهر نورآباد و مسکن مهر نورآباد است. برای رسیدن به این هدف، از تکنیک ترکیبی AHP-VIKOR استفاده شده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و پیمایشی از طریق توزیع پرسشنامه است. در این پژوهش با بهره گیری از تکنیک وایکور، نظر ساکنان شهر نورآباد و مسکن مهر نورآباد برای تعیین ارزش و اهمیت معیارها، با هم ترکیب شده و با استفاده از روشAHP وزن نهایی معیارها با اعمال وزن حاصل در میزان معیارها محاسبه شده است. با اعمال وزن حاصل در میزان اولیه ی معیارها و تلفیق شاخص های وزنی، شهر نورآباد و مسکن مهر از لحاظ تاب آوری اولویت بندی شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که شهر نورآباد بر اساس شاخص های مربوط به 763/0 = S و 49/0= R و 966/0= Q بالاترین سطح تاب آوری و مسکن مهر نورآباد 666/0= S و 272/0= R و 626/0= Q پایین ترین سطح تاب آوری را داشته اند. با توجه به شاخص Q شهر نورآباد (اجتماعات از پیش ایجاد شده) در ابعاد اجتماعی، نهادی، اقتصادی و کالبدی در زمینه تاب آوری در برابر مخاطرات طبیعی (زلزله) نسبت به مسکن مهر نورآباد (اجتماعات برنامه ریزی شده) در وضعیت مطلوب تری قرار دارد.
احمد پوراحمد؛ سیدعباس رجایی؛ محّمد رحمانی اصل
چکیده
امروزه توسعه روز افزون مناطق شهری، افزایش جمعیت و افزایش مصرف مواد تجزیهناپذیر سبب شده است که یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری، چگونگی دفع پسماندها باشد. برای دفع زبالههای شهری، روشهای مختلفی وجود دارد اما دفن بهداشتی، هنوز رایجترین روش دفع زباله محسوب میشود. بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر در پی پهنهبندی ...
بیشتر
امروزه توسعه روز افزون مناطق شهری، افزایش جمعیت و افزایش مصرف مواد تجزیهناپذیر سبب شده است که یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری، چگونگی دفع پسماندها باشد. برای دفع زبالههای شهری، روشهای مختلفی وجود دارد اما دفن بهداشتی، هنوز رایجترین روش دفع زباله محسوب میشود. بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر در پی پهنهبندی و تعیین قابلیت اراضی جهت دفن پسماندهای شهر قلعهگنج میباشد که در این راستا از تکنیک تصمیمگیری چندمعیاره AHP به منظور وزندهی و از روش GIS-Fuzzy جهت آمادهسازی و تلفیق لایههای مؤثر در مکانیابی محل دفن زباله در شهر قلعهگنج استفاده شده است. در این راستا از 15 معیار استفاده شد که عبارتاند از: فاصله از اراضی کشاورزی و باغها، پوشش زمین، فاصله از پهنههای سیلگیر، فاصله از مسیل، فاصله از چاههای آب شرب، جهت باد، فاصله از شهر قلعهگنج، فاصله از مراکز روستایی و نقاط سکونتگاهی، فاصله از خطوط ارتباطی، فاصله از شهرک صنعتی، فاصله از تأسیسات، فاصله از گسل، نوع خاک، شیب و در نهایت جنس سنگ بستر. براساس نتایج پژوهش، نقشه مکانیابی و پهنهبندی اراضی شهرستان، جهت دفن پسماندهای شهر قلعهگنج ارائه و همچنین اراضی شهرستان از نظر قابلیت دفن پسماند در سه طیف خیلی مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب طبقهبندی شد. محل فعلی دفن پسماندهای شهر قلعهگنج در اراضی با قابلیت نامناسب قرار گرفته که ضروری است شهرداری هرچه زودتر مکان فعلی را رها کرده و از بین اراضی با قابلیت خیلی مناسب، مکانی را برای دفن زبالههای شهر انتخاب کند و در صورت عدم امکان استفاده از اراضی خیلی مناسب، میتواند از اراضی با قابلیت نسبتاً مناسب، برای دفن پسماندهای شهری استفاده کند.
علی کاظم زاده؛ نجمه نیسانی سامانی؛ علی درویشی بلورانی؛ آرا تومانیان؛ احمد پوراحمد
چکیده
زندگی در شهرهای امروزی در تعامل با شرایط مختلف محیطی، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی، بهداشتی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی شکل می گیرد. حاصل این تعامل، کیفیت زندگی شهری را شکل می دهد. به طور کلی کیفیت زندگی با دو دیدگاه عینی[1] و ذهنی[2] ارزیابی شده است. تحقیقات انجام شده در این زمینه عمدتا در قالب مطالعات اجتماعی و در مقیاس های جغرافیایی ...
بیشتر
زندگی در شهرهای امروزی در تعامل با شرایط مختلف محیطی، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی، بهداشتی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی شکل می گیرد. حاصل این تعامل، کیفیت زندگی شهری را شکل می دهد. به طور کلی کیفیت زندگی با دو دیدگاه عینی[1] و ذهنی[2] ارزیابی شده است. تحقیقات انجام شده در این زمینه عمدتا در قالب مطالعات اجتماعی و در مقیاس های جغرافیایی کلان (کشورهایاشهرها) انجام شده و به تفاوتهای فضایی کیفیت زندگی در محیط های پیچیده شهری توجه کمتری شده است. علاوه بر این کیفیت زندگی به عنوان یکی از ویژگی های محیط جغرافیایی، مفهومی پویا است. به این معنا که در بستر مکان و در طی زمان،این ویژگی تغییر میکند. مدل سازی مکانی زمانی این مفهوم می تواند به پایش کیفیت زندگی شهری و برنامه ریزی برای بهبود آن کمک نماید. هدف این مطالعه ارائه چهارچوب و فرآیندی جهت مدل سازی مکانی زمانی کیفیت زندگی شهری می باشد. به منظور مدل سازی مکانی کیفیت زندگی، ابتدا شاخص های مؤثر در نظر گرفته شد و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی گردید. در ادامه با استفاده از مدل فازی گاما و روش همپوشانی و یکور- فازی شاخصها تلفیق شدند. با توجه به متغیربودن شاخصهای زیست محیطی و برخی از شاخص های زیرساختی/کالبدی در فصول سال، مدل سازی زمانی کیفیت زندگی بر اساس رویکرد نمایش لحظهای[3] در مقیاس فصلی انجام شد. به منظور ارزیابی فرآیند توسعه داده شده، کیفیت زندگی در سطح بلوک های شهری در مناطق 3، 6 و 11 شهر تهران مدل سازی گردید. بر اساس نتایج حاصل از مدل سازی مکانی، بخشهای شمالی محدوده (منطقه 3) از کیفیت زندگی مطلوب تری برخورداراست، درحالی که به سمت جنوب محدوده، مطلوبیت کاهش می یابد. بررسی شاخص خودهمبستگی مکانی موران (بزرگتراز 35/0 برای نتایج هر دو مدل و همه فصول) برعدم تصادفی بودن نحوه توزیع و یژگی کیفیت زندگی در بلوک های شهری تأکید دارد و وجودالگوی خوشه ای در محدوده مورد مطالعه را نشان میدهد. نتایج مدل سازی زمانی نشان داد که اغلب بلوک ها در فصول بهار و پاییز از نظر زیست محیطی شرایط مطلوب تری نسبت به فصول زمستان و تابستان دارند. برعکس در بعد زیرساختی/کالبدی فصل تابستان وضعیت مطلوب تری را نسبت به سایر فصول نشان میدهد.
[1]- Objective
[2]- Subjective
[3]- Snapshot