دورسنجی
حشمت کرمی؛ هادی عبدالعظیمی
چکیده
لاب هورالعظیم اکوسیستم آبی مهمی در استان خوزستان است که از بین رفتن آن، منجر به تغییر وضعیت اقلیمی و اقتصادی-اجتماعی منطقه خواهد شد. این پژوهش به بررسی سری زمانی بدنههای آبی، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، بارش، تبخیر و تعرق و سطح آب زیرزمینی تالاب هورالعظیم در دوره سالهای 2000 تا 2022 میپردازد. پژوهش حاضر، بهمنظور ارزیابی روند ...
بیشتر
لاب هورالعظیم اکوسیستم آبی مهمی در استان خوزستان است که از بین رفتن آن، منجر به تغییر وضعیت اقلیمی و اقتصادی-اجتماعی منطقه خواهد شد. این پژوهش به بررسی سری زمانی بدنههای آبی، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، بارش، تبخیر و تعرق و سطح آب زیرزمینی تالاب هورالعظیم در دوره سالهای 2000 تا 2022 میپردازد. پژوهش حاضر، بهمنظور ارزیابی روند تغییرات پارامترهای مختلف، از آزمون من-کندال و همبستگی اسپیرمن بهره گرفته است. پردازش سری زمانی در سامانهی متنباز گوگل ارث انجین انجام شد. در سری زمانی تراز آب زیرزمینی و پوشش گیاهی، روند معنیداری مشاهده نشد اما باتوجه به مقدار منفی آماره من-کندال تراز آب زیرزمینی و مقدار مثبت پوشش گیاهی، یکی از علل روند کاهشی غیر معنیدار سطح آب زیرزمینی میتواند افزایش اراضی کشاورزی و بهرهگیری از آبهای زیرزمینی باشد. نتایج آزمون من-کندال برای پارامتر تبخیر و تعرق، دمای سطح زمین و بارش در تالاب هورالعظیم نیز روند معنیداری را نشان نداد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بدنههای آبی علیرغم فرضیهی پژوهش، از روند افزایشی برخوردارند. به نظر میرسد این موضوع نتیجهی سیلهای چند سال اخیر و دخالتهای انسانی باشد. بهمنظور بررسی این واقعیت که تغییرات بدنهها چقدر متأثر از تغییر اقلیم مثل سیلاب و سدسازی بوده است از دادههای کاوشگر جهانی آبهای سطحی(GSWE) بهره گرفته شد. نتایج بررسی این مجموعه داده نشان داد که وجود آب از نظر مکانی- زمانی، کاهشی و بهشدت بحرانی است. همچنین افزایش آب فصلی بر اثر شدت بارندگی و رخداد سیل و عوامل دخالت انسانی مانند سد کرخه در بالادست تالاب هورالعظیم تأیید شد. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نیز نشان داد که تغییرات اقلیمی مانند تغییر الگوی بارش و فعالیتهای انسانی میتوانند به عواملی تبدیل شوند که بر سطح بدنه آبی تالاب هورالعظیم تأثیرگذار باشند. نتایج این پژوهش میتواند در مدیریت تالاب هورالعظیم و تالابهای با شرایط مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
سعید فرزانه؛ رضا شاه حسینی؛ ایمان کردپور
چکیده
در سالهای اخیر کشور ایران با خشکسالیهای متعددی مواجه بوده است، لذا برآورد دقیق میزان خشکسالی به منظور پیشبینی و مدیریت بهینه منابع طبیعی امری اجتنابناپذیر است. بدین منظور روشهای مرسوم برآورد خشکسالی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاههای هواشناسی هستند، بهکار گرفته میشوند. یکی از مشکلات اصلی این روشها در نظر نگرفتن تغییر ...
بیشتر
در سالهای اخیر کشور ایران با خشکسالیهای متعددی مواجه بوده است، لذا برآورد دقیق میزان خشکسالی به منظور پیشبینی و مدیریت بهینه منابع طبیعی امری اجتنابناپذیر است. بدین منظور روشهای مرسوم برآورد خشکسالی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاههای هواشناسی هستند، بهکار گرفته میشوند. یکی از مشکلات اصلی این روشها در نظر نگرفتن تغییر شرایط اقلیمی و آب و هوایی در مناطق بزرگ است و معمولاً این روشها در مناطق محلی جواب مناسبی بهدست میدهند. بهمنظور بهبود دقت برآورد میزان خشکسالی در سطوح وسیع، استفاده تلفیقی از دادههای حاصل از تصاویر ماهوارهای و ایستگاههای زمینی ضرورت خواهد داشت. در سالهای اخیر استفاده از روشهای ثقلسنجی ماهوارهای و تصاویر ماهوارهای بهعنوان ابزاری مفید برای پایش مکانی و زمانی خشکسالی در مناطق وسیع، مورد توجه محققین قرار گرفته است. هدف از این مطالعه استفاده از دادههای ماهواره بازیابی گرانش و آب و هوا (GRACE) و محصول شاخص پوشش گیاهی سنجنده MODIS و مشاهدات زمینی ایستگاههای سینوپتیک برای ارزیابی خشکسالی در بازه زمانی ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶ در کل کشور ایران است. بدین منظور در مقاله حاضر شاخصی کارا با عنوان شاخص خشکسالی دادههای ادغامشده (MDI) مبتنی بر تصاویر شاخص پوشش گیاهی یکنواخت شده (NDVI) حاصل از سنجنده مادیس، دادههای محتوی آب زمین (TWS) استخراج شده از ماهواره GRACE و دادههای بارندگی استخراج شده از ایستگاههای سینوپتیک ارائه شده است. نتایج بهدست آمده همبستگی ۷۵٪ با شاخص استاندارد جهانی شدت میزان خشکسالی پالمر (PDSI) را نشان میدهد. نتایج شاخص MDI و PDSI روند خشکسالی در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ در ایران را بهخوبی نشان میدهند.