به منظور برنامهریزی و توسعه مناطق و نواحی، شناخت امکانات و تنگناها و تعیین میزان محرومیت و برخورداری از شاخصهای مورد بررسی در مناطق مورد برنامهریزی، در مرحله اول اهمیت قرار دارد. هدف از تدوین این مقاله سطحبندی شهرستانهای استان ایلام از نظر شاخصهای مکانیزاسیون کشاورزی میباشد که ابتدا در دو قالب، سطحبندی شهرستانهای ...
بیشتر
به منظور برنامهریزی و توسعه مناطق و نواحی، شناخت امکانات و تنگناها و تعیین میزان محرومیت و برخورداری از شاخصهای مورد بررسی در مناطق مورد برنامهریزی، در مرحله اول اهمیت قرار دارد. هدف از تدوین این مقاله سطحبندی شهرستانهای استان ایلام از نظر شاخصهای مکانیزاسیون کشاورزی میباشد که ابتدا در دو قالب، سطحبندی شهرستانهای مورد مطالعه از نظر نسبت بهرهبرداران استفادهکننده و برخوردار از ماشینآلات کشاورزی و سپس در حالت جمع این دو قالب، نسبت به سطحبندی شهرستانهای استان اقدام گردیده است. برای سطحبندی شهرستانها از نظر شاخصهای مورد بررسی، از مدل موریس که از جمله مدلهای مرسوم در زمینه سطحبندی مناطق میباشد، استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از نظر شاخص نسبت بهرهبرداران استفادهکننده از ماشینآلات کشاورزی، شهرستان دره شهر در رتبه اول و شهرستان ایوان در رتبه آخر و از نظر شاخص نسبت بهرهبرداران برخوردار از ماشینآلات کشاورزی، شهرستان دهلران در رتبه اول و شهرستان مهران در رتبه آخر قرار گرفتهاند. همچنین از نظر شاخص توسعه مکانیزاسیون کشاورزی، که از مجموع شاخصهای قبلی محاسبه گردیده است، شهرستان دهلران در رتبه اول و شهرستان ایوان در رتبه آخر قرار گرفتهاند. نتایج سطحبندی شهرستانهای مورد مطالعه نشان میدهد که دو شهرستان در ردیف شهرستانهای برخوردار، چهار شهرستان در ردیف شهرستانهای نیمه برخوردار و یک شهرستان در ردیف شهرستانهای محروم قرار گرفتهاند.
تغییرات اجتماعى، اقتصادى دهه هاى اخیر عدم تعادل منطقه اى و تمرکز بیش از حد امکانات در بعضى نقاط و محرومیت دیگر نقاط را در پى داشته است، براى رفع این مشکل ما احتیاج به برنامه ریزى در سطح ناحیه اى و منطقه اى داریم که هدف از آن ارائه الگوى مناسب براى توزیع متعادل خدمات با توجه به جمعیت سکونتگاه ها یا تعادل فضایى در ناحیه است. ...
بیشتر
تغییرات اجتماعى، اقتصادى دهه هاى اخیر عدم تعادل منطقه اى و تمرکز بیش از حد امکانات در بعضى نقاط و محرومیت دیگر نقاط را در پى داشته است، براى رفع این مشکل ما احتیاج به برنامه ریزى در سطح ناحیه اى و منطقه اى داریم که هدف از آن ارائه الگوى مناسب براى توزیع متعادل خدمات با توجه به جمعیت سکونتگاه ها یا تعادل فضایى در ناحیه است. روش کار در این پژوهش ترکیبى از روشهاى اسنادى، آمارى، تحلیلى است. در این مقاله با استفاده از دو روش اسپیرمن رنک (Spearman Rank)، موریس و 18 متغیر و شاخص در زمینه هاى اجتماعى، فرهنگى، بهداشتى و... به بررسى و مقایسه سطح توسعه یافتگى روستاهاى بخش مرکزى شهرستان گناباد پرداخته ایم. یافته هاى این تحقیق نشان مى دهد ارتباط معنادارى بین سطوح جمعیت و سطوح خدمات روستایى (با ضریب همبستگى 73/0) وجود دارد. که این نشانه تعادل نسبى در توزیع خدمات با توجه به جمعیت است. همچنین بین ضریب نهایى توسعه با جمعیت و فاصله از مرکز، همبستگى مستقیمى وجود دارد. با توجه به تحلیل هاى کلى مى توان به این نتیجه رسید که دورى از مرکز شهرستان و محدودیت هاى محیطى در سطح توسعه یافتگى روستاهاى این بخش، دو عامل اصلى هستند، بنابراین براى استفاده ى بهتر ساکنین روستاها از خدمات، باید به بهبود راه هاى روستایى و توزیع خدمات در مراکز دهستان ها پرداخت.
تا زمانى که برنامه ریزى توسعه روستایى با سایر برنامه ریزى هاى ناحیه اى که در نواحى روستایى در حال اجراهستند هماهنگ نشود، نمى تواند چندان مؤثر واقع شود. زیرا برنامه ریزى توسعه روستایى ملزم به تأثیر گذارى در اقتصاد آن ناحیه و چشم اندازهاى آن مى باشد. از طرف دیگر در فرآیند برنامه ریزى براى توسعه روستایى، شناخت ویژگى هاى ...
بیشتر
تا زمانى که برنامه ریزى توسعه روستایى با سایر برنامه ریزى هاى ناحیه اى که در نواحى روستایى در حال اجراهستند هماهنگ نشود، نمى تواند چندان مؤثر واقع شود. زیرا برنامه ریزى توسعه روستایى ملزم به تأثیر گذارى در اقتصاد آن ناحیه و چشم اندازهاى آن مى باشد. از طرف دیگر در فرآیند برنامه ریزى براى توسعه روستایى، شناخت ویژگى هاى ساختارى سطوح توسعه یافتگى وآگاهى از پتانسیلها و توانهاى محیطى هر منطقه اهمیت زیادى دارد. در بررسى حاضر با استفاده از 23 شاخص و متغیر که لازمه شناخت توسعه روستایى است، زمینه هاى مختلف اقتصادى، اجتماعى و خدماتى با بهره گیرى از مدل موریس تعیین و تحلیل بر روى آنها انجام شده است. نتایج حاصل از بررسى ها نشان مى دهد که تفاوتها و اختلافات زیادى در سطوح توسعه یافتگى وجود دارد، در صورت ادامه این روند ضرورت تعدیل نابرابریها را از طریق اجراى برنامه هاى مفید توسعه روستایى ضرورى مى سازد. نتیجه حاصله از تحقیق نشان داد که سطح توسعه یافتگى نواحى روستایى با یکدیگر برابر نیست و روستاها از نظر توسعه یافتگى در سطح پائینى قرار دارند لذا شایسته است برنامه ریزان توسعه روستایى توجه بیشتر خود را به افزایش ابعاد توسعه معطوف سازند.