2024-03-29T19:53:14Z
https://www.sepehr.org/?_action=export&rf=summon&issue=3141
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
ارائه روشی دانش پایه جهت وزندهی درون لایه ای به منظور تعیین مسیر بهینه با استفاده از سامانه های اطلاعات مکانی (GIS) (مطالعه موردی: محور ایلام- حمیل)
میثم
رستمی
رامین
کیامهر
رامین
بیات
لحاظ نمودنمعیارهایصحیحوجامعدرمرحلهتعیین مسیرمی تواند نقشعمده ایرا درکاهشهزینه هایاقتصادی،افزایشایمنی و دسترسی جاده ها و حفظ محیط زیست ایفا نماید. بدین منظوردرتحقیق حاضر،عوامل متعددی مانند مدل ارتفاعی زمین، پوشش اراضی، اطلاعات مراکزجمعیتی و گردشگری، میزان آفتابگیربودن مسیر درفصول سرد،نحوه توزیع رودخانه هاوخطوطگسلجهتمسیریابیبهینهدرمسیرایلام - حمیلدرنظرگرفتهشد. بهمنظورتعیینهزینهدرونلایه اییک روشدانش پایهپیشنهادشدهکهبراساسآنبرایهریکازلایه هامتناسبباویژگی هاونحوهتأثیرآندرتأمینهدف،یکتابعهزینهلحاظ شدهاست. مزیتاصلیاینروشوزندهیاستکهتغییراتهزینهدربازه هایاطلاعاتیموجوددرهریکازلایه هاصرفاًخطینبودهوویژگی هایآنلایهاطلاعاتیدرتعریفتابعهزینهلحاظشدهاست. درادامهجهتوزندهیبینلایه ایازمقایسهدوتاییوتحلیلAHPبااستفادهازنظراتکارشناساناستفادهشدهاست. باتلفیقلایه هابه روشهمپوشانیشاخص،کوتاهترینمسیرباتأمینکمترینهزینهباسهمتغیریاوریانتمختلفپیاده سازیگردید. دروریانتاولوزندهیدرونلایه ایبراساسروش هایرایج (بهصورتخطی) لحاظشدهاست. دروریانت دومتنهاازمعیارشیبجهتتعیینمسیراستفادهشد. روشپیشنهادیوزندهیدانش پایهنیزدروریانتسومبادرنظرگرفتنتماممعیارهااعمالگردید.براساسنتایج،درتعیینمسیراحداثشدهبهعواملیمانندفاصلهازخطوط گسلورودخانه ها،دسترسیبهمراکزجمعیتیوگردشگریتوجهکمتریشدهومعیاراصلیدرمسیریابیتنهاتوپوگرافیمنطقهبودهاست. همچنینطولمسیردرهرسهوریانتازطولمسیراحداثشدهکمترمی باشد. بهطورکلیمسیرحاصلازاعمالوزندهیدانش پایهوضعیتمناسب تریرادرتأمینمعیارهایمختلفنسبتبهمسیراحداثشدهوهمچنیندووریانت دیگردارد.
سامانه های اطلاعات مکانی (GIS)
مسیریابی
وزندهی دانش پایه
مسیر ایلام-حمیل
2016
02
20
5
19
https://www.sepehr.org/article_18940_4999c16de78b980d801e9173bd6ac8ed.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
نظارت بر پویایی شهرنشینی در ایران معاصر با استفاده از تصاویر چند زمانه DMSP/OLS
سید احمد
حسینی
عیسی
ابراهیم زاده
مجتبی
رفیعیان
مهدی
مدیری
محسن
احدنژاد روشتی
نظارت بر چگونگی گسترش مناطق شهری در مقیاس کلان امری بسیار مهم به منظور برنامهریزی توسعه شهری و پیشگیری از مشکلات فاجعه بار در مناطق کلان شهری میباشد. با این حال، در اغلب موارد کمبود اطلاعات اولیه در این زمینه به ویژه در کشورهای در حال توسعه یکی از موانع اصلی برای رسیدن به این امر است. بنابراین به منظور بررسی تعادل در نظام شهری ایران از شاخص نخست شهری و رتبه اندازه شهرهای ایران از سال 1335 تا 1390 با استفاده از دادههای جمعیتی نقاط شهری در دورههای مختلف سرشماری بهره برده شد. همچنین به منظور نظارت بر پویایی شهرنشینی در ایران معاصر از دید فضایی-زمانی از تصاویر چند زمانه DMSP/OLSمربوط به سالهای 1371 تا 1391 بهره برده شد. نتایج تحقیق نشان داد کـه پدیده نخست شهری، با توجه به تمام شاخصها در نظام شهری ایران، در تمام این دورهها وجود داشته است؛ و به طور کلی نتایج حاصل از توزیع لگاریتمی مرتبه- اندازه شهرهای ایران در فاصله زمانی 1335 تا 1390 نشان میدهد که در 55 سال اخیر با گذر زمان توزیع شهرها به سمت عدم تعادل میل کرده و در سال 1385 نامتعادلترین توزیع را با شیب خط مطلق 142/1 نشان میدهد. در نهایت تجزیه و تحلیل تصاویر DMSP در ارتباط با مناطق شهری و تولید ناخالص ملی از مدل رگرسیون خطی بهره برده شد، که نتایج نشان داد که رابطه خطی بین نور در شب و جمعیت کشور، جمعیت شهری کشور و تولید ناخالص ملی وجود دارد. میزان R2 برای جمعیت شهری برابر با 854/0 میباشد؛ که نشان میدهد از این تصاویر میتوان به عنوان عاملی برای شناسایی پویایی در نظام شهری ایران بهره برد.
پویایی شهر نشینی
رتبه اندازه
نخست شهری
ایران معاصر
DMSP/OLS
2016
02
20
21
37
https://www.sepehr.org/article_18941_47141174dc9e821463b876e110778d7c.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
تحلیلی بر میزان توسعه یافتگی بخش بهداشتی و درمانی شهرستان های استان کردستان با استفاده از روش تاپسیس خطی
رحمت الله
بهرامی
یکی از ابعاد مهم توسعه جوامع؛ توسعه سلامت و به عبارتی میزان و کیفیت دسترسی افراد جامعه به خدمات بهداشتی و درمانی است. از آنجا که هرگونه برنامهریزی جهت ارائه خدمات به مناطق نیازمند؛ ارزیابی وضع موجود میباشد، هدف این مقاله بررسی عمیقتر تفاوت میان شهرستانهای استان کردستان به جهت دسترسی به مراکز بهداشتی و درمانی و تعیین میزان توسعه یافتگی در این زمینه است تا در بعد کاربردی نتایج این پژوهش در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای منطقهای و محلی مورد استفاده مسئولین قرار گیرد. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی و موردی و روش گردآوری بصورت کتابخانهای است که 36 شاخص در سه بخش نهادی؛ نیروی انسانی و تخصصی از طریق سالنامه آماری 3931 واطلاعات مرکز آمار ایران گردآوری شدهاند. دادهها براساس تکنیک تاپسیس خطی و از طریق نرم افزار اکسل محاسبه و جهت ترسیم نقشه از نرم افزار GIS استفاده شده است.یافتهها نشان میدهد شهرستانهای سنندج و سقز برخوردار؛ شهرستانهای قروه؛ بیجار؛ مریوان و بانه نیمه برخوردار و شهرستانهای دیواندره؛ کامیاران؛ دهگلان و سروآباد به عنوان شهرستانهای غیر برخوردار شناخته شدهاند. نتایج پژوهش بر مبنای تعداد جمعیت نشان میدهد؛ 36 درصد جمعیت استان کردستان از خدمات بهداشتی محروم؛ 2/0 درصد نیمه برخوردار و 44 درصد جمعیت از خدمات بهداشتی بطور نسبی برخوردارند.نتایج بخوبی نشاندهنده این موضوع است که در میان شهرستانهای استان؛ توزیع خدمات بهداشتی متناسب با توانها و نیازهای جمعیتی توزیع نشدهاند. لذاپیشنهاد میگردد ارزیابی توسعه سلامت حتیالامکان هم زمان در مقیاس سلسله مراتب روستا؛ شهر؛ شهرستان و استان صورت پذیرد تا علاوه بر تبیین تفاوتهای ناحیهای؛ تفاوتهای درون ناحیهای نیز روشن و مرتفع گردد.
درجه توسعه یافتگی
تاپسیس خطی
کردستان
ضریب نابرابری
شاخص بهداشتی
2016
02
20
39
49
https://www.sepehr.org/article_18942_a3ad52d3dc9d8206f9ee5bcb54485a46.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
بررسی شرایط محیطی دیرینه کلوت های تخم مرغی شکل دشت لوت با استفاده از دانه سنجی
مهران
مقصودی
عبدالحسین
حاجی زاده
محمد علی
نظام محله
زینب
بیاتی صداقت
دشت لوت در جنوب شرقی کرمان و یکی از بیابانهای بزرگ جهان میباشد که از گرمترین نقاط دنیا است. دانهسنجی رسوبات میتواند نشان دهنده ویژگیهای فرایندهای پیشین و مورفولوژی اشکال ناهمواری باشد. کلوتهای دشت لوت دارای مورفولوژی بسیار جالب توجه و منحصر به فردی در ایران و جهان میباشند که شناخت ارتباط بین خصوصیات دانه سنجی آنها با شکل ناهمواری آن که مجموعهای از تپههای مورب و یا رشتههای کم و بیش موازی هستند میتواند اطلاعات مفیدی را نشان دهد. در این مطالعه دو نمونه یاردانگ یا کلوت از دشت لوت در شمال شرق شهر شهداد در شمال کلوتها انتخاب و تعدادی نمونه رسوب از ارتفاعهای مختلف آن مطابق با اصول نمونهبرداری برداشت شد. نمونههای رسوب در آزمایشگاه با روش پیپت مورد اندازه گیری قرار گرفت. این روش اولین بار توسط نویسندگان در دانشکده جغرافیا طراحی و انجام شده است. در نمونه یاردانگهای مورد مطالعه مشخص شد که فرسایش آبی و بادی جزء فرایندهای غالب تشکیل دهنده اشکال یاردانگهای شمال دشت لوت میباشد. در این تحقیق آزمایش کلسیمتری، تعیین رنگ رسوبات انجام و پارامترهای آماری نظیر میانگین دانه ها، انحراف معیار، کورتوسیس و اسکیونس دادهها نیز محاسبه شده است، طبق نتایج حاصل از دانه سنجی و پارامترهای مربوط به آن نتیجه گرفته میشود که یاردانگهای بخش شمالی دشت لوت در تمامی ارتفاع این شکل ناهمواری عمدتاً دارای رسوبات گلی میباشد، همچنین نتایج میزان بیشتر رسوبات سیلتی را در ارتفاعهای بالاتر این دو یاردانگ نشان داده است. این تحقیق نشان میدهد که مورفولوژی تخم مرغی یاردانگهای مورد مطالعه در ارتباط با رسوبات سیلتی بخش بالایی و رسوبات رسی بخش پایینی این اشکال ناهمواری میباشد. لازم به ذکر است که این مقاله از یک طرح تحقیقاتی گرفته شده و با حمایت مالی دانشکده جغرافیا- دانشگاه تهران به انجام رسیده است.
دشت لوت
یاردانگ
پیپت
کلسیمتری
شهداد
دانه سنجی
2016
02
20
51
64
https://www.sepehr.org/article_18943_f9393779c7caded4ad43384da33862dd.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
کاربرد تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA) جهت استخراج مناطق ساخته شده شهری و استفاده از آن در شبکه عصبی مصنوعی (MLP) برای پیش بینی رشدآتی شهر
بهرام
جمعه زاده
سیروس
هاشمی
علی
درویشی بلورانی
مجید
کیاورز
استفاده از تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک مکانی متوسط به منظور شناسایی، نظارت و پیشبینی مناطق ساخته شده شهری در دهههای اخیر توسعه یافته است. مهمترین گام در پیشبینی رشد مناطق شهری، استخراج ویژگیهای سطح شهر با دقت و صحت بالا و مهمترین چالش در این راه پیچیدگی عوارض شهری و مسئله پیکسلهای مخلوط است. هدف از این تحقیق استفاده از مدلهای تجزیه و تحلیل زیر پیکسل، برای استخراج عوارض سطحی شهر رشت به منظور پیشبینی برای تغییرات رشد آتی این شهر است. بدین منظور از سه تصویر لندست مربوط به سالهای؛ 0991 (سنجنده TM)، 2002 (سنجنده +ETM) و5102 (سنجنده OLI/TIRS) و روش تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA)، برای استخراج عوارض سطحی استفاده شد. برای طبقه بندی تصاویر از لایههای کسری پوشش به عنوان لایههای ورودی و عضوهای پایانی به عنوان نمونههای آموزشی و الگوریتم حداکثر احتمال به عنوان الگوریتم طبقهبندیکننده استفاده شد؛ که در نتیجه صحت کلی بالای 99%و ضریب کاپای بالای 89/0 برای تصاویر سه دوره بدست آمد. به منظور پیشبینی رشد شهری با شبکه عصبی در این تحقیق از مدل پرسپترون چند لایه(MLP)با الگوریتم یادگیری پس انتشار (BP) استفاده شد. نتایج مقایسه خروجی مدل با نقشه طبقهبندی سال 5102 ، ضریب کاپای 29%،کاپای استاندارد 98% و کاپای طبقهای (برای طبقه ساخته شده) 39%، را نشان داد. مدل استفاده شده در این تحقیق در پیش بینی رشد مرزهای شهر موفق عمل کرده است، اما در پیشبینی مناطق ساخته شده انفرادی اطراف شهر صحت کمتری دارد.
تجزیه و تحلیل زیر پیکسل
تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA)
پیش بینی رشد شهری
پرسپترون چندلایه
2016
02
20
65
77
https://www.sepehr.org/article_18944_68ef8408ce51651df528a06a91643048.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
مکانیابی بهینه دفن زباله های جامد شهری منطقه هشتگرد به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)
مجتبی
یمانی
شهناز
علیزاده
مکانیابی دفن زباله یکی از مهمترین جنبههای مدیریتی مواد زائد جامد شهری است و علم ژئومورفولوژی با توجه به ماهیت خود که به منشاء وتحول اشکال زمین و فرایندهای تشکیل آنها مربوط میشود، در امر مکانیابی بهینه نقش بسزایی دارد. منطقه هشتگرد با وسعت 398 کیلومترمربع در جنوب شهرستان ساوجبلاغ استان البرز واقعشده است. در این منطقه به دلیل قرارگیری بر روی مخروط افکنه رودهای دائمی(کردان) و زمینهای با نفوذپذیری فراوان، وجود آبهای سطحی و لایههای آب زیرزمینی بعضاً در عمقهای کم (کمتر از 50 متر)، نواحی جمعیتی (شهری و روستایی) و زمینهای کشاورزی فراوان، مکانیابی بهینه دفن زباله بطوری که به محیط زیست اطراف آسیب وارد ننماید دارای اهمیت و ضرورت فراوانی است. هدف این تحقیق مکانیابی بهینه دفن زباله منطقه هشتگرد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و باتوجه به پارامترهای ژئومورفولوژی میباشد. روش تحقیق به صورت تحلیلی – مقایسهای است. در این پژوهش از نقشههای توپوگرافی 25000 : 1 و نقشه زمینشناسی 1:100000 و دادههای مربوط به آبهای زیرزمینی منطقه مورد مطالعه استفاده شد و همچنین نرمافزار ArcGIS برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. در مقالهی حاضر براساس چهار معیار اصلی یعنی زمینشناسی، هیدرولوژی، توپولوژی و کاربری اراضی پنج ناحیه برای مکانیابی به دست آمد که نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نواحی کاملاً مناسب برای دفن زباله در قسمت شرقی و جنوبی منطقه در حوالی روستای محمد آباد افشار و نواحی کاملاً نامناسب برای دفن زباله ناحیه غربی منطقه به دلیل قرارگیری نواحی جمعیتی و کشاورزی و عمق کم آب زیر زمینی (7 تا 32 متر) در این قسمت از منطقه میباشد.
دفن زباله
مکان یابی
مدل AHP
هشتگرد
2016
02
20
79
90
https://www.sepehr.org/article_18945_16e149739ef739e2e73f6d20e9f3ce47.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
ساماندهی محلات شهری بر مبنای الزامات پدافند غیرعامل (مطالعه موردی: محلّات ناحیه ی شش منطقه دو شهر تهران)
حسین
حاتمی نژاد
اشرف
عظیم زاده ایرانی
شهرها با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را در خود جای میدهند و غالباً مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مراکز حاکمیتی در کشورها میباشند، همواره میبایست آمادگی شان در برابر بحرانها (پدافند غیرعامل) مد نظر متخصصین مربوطه قرار گیرد. ساماندهی شهر در مقیاس محله (بعنوان کوچکترین و مؤثرترین واحد شهری) بر مبنای الزامات پدافند غیر عامل، به منظور مقابله با بحرانها (طبیعی و انسان ساز) و به حداقل رساندن مخاطرات با استفاده از فنون جغرافیا و برنامهریزی از اهداف این تحقیق است. از اینرو ، محلات ناحیهی شش از منطقهی دو شهر تهران بعنوان مطالعه موردی انتخاب و نتایج تحقیق ارائه شد تا بدینوسیله امکان تعمیم بررسیها و مطالعات مشابه در سایر نواحی شهری فراهم گردد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق معیاری - تحلیلی است. مبانی علمی این تحقیق مبتنی بر مفاهیم مدیریت بحران شهری با تأکید بر دانش جغرافیا و برنامهریزی شهری میباشد. در این تحقیق، پس از شناخت وارزیابی وضع موجود، ابعاد آسیب پذیری محلات در زمان وقوع بحران، نقاط قوت و ضعف، و همچنین تهدیدها و فرصتهای هر محله با رویکرد پدافندغیرعامل مورد بررسی قرار گرفته و بر همین اساس نتیجه گیری مربوطه صورت پذیرفته است.گردآوری دادهها بر اساس روش کتابخانهای و مطالعات میدانی صورت گرفته و از روش مقایسهای جهت ارائه جمع بندیها استفاده شده است. در این پژوهش، تکنیک تحلیلی SWOT به منظور تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصت ها، و نیز ارائه راهبردها، سیاستها و پیشنهاد اقدامات لازم، بکار رفته و نرم افزار ArcGis جهت نمایش و همچنین، تجریه و تحلیل دادههای توصیفی مورد استفاده قرارگرفته است. نتایج حاصل از تحقیق، مبین این حقیقت است که توجه به مؤلفه هایی از قبیل ساختار شهر، بافت شهر، فرم شهر، کاربری اراضی شهری و بالاخره، مشارکتهای اجتماعی ساکنین هر محله، میتواند ساماندهی محلات شهری را بر اساس الزامات پدافندغیرعامل امکان پذیر سازد.
ساماندهی
محلّه
شهر
پدافند غیرعامل
تهران
بحران
SWOT
2016
02
20
91
112
https://www.sepehr.org/article_18946_e5e11c2d65f2d3974bc7e6849105a0dd.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
بررسی و تحلیل ارتباط زمانی و مکانی بین خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در استان تهران
حامد
اسکندری دامنه
غلامرضا
زهتابیان
حسن
خسروی
علی
آذره
خشکسالی یک رخداد طبیعی تکرارشونده و موقتی است و منجر به وارد آمدن خسارتهای زیادی به زندگی انسان و اکوسیستمهای طبیعی میشود. در این تحقیق، از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) و شاخص خشکسالی جریانات رودخانهای (SDI) جهت ارزیابی خشکسالیها استفاده شده است. برای این منظور از آمار ماهانه 72 ایستگاه باران سنجی و 42 ایستگاه هیدرومتری در استان تهران استفاده شد و شاخصهای خشکسالی SPI و SDI نیز در نرمافزار MATLAB محاسبه گردید. در مرحله بعد نقشه پهنهبندی مربوط به آنها نیز در دورههای مختلف با استفاده از نرم افزار ArcGIS تهیه شد و در نهایت ارتباط بین دو شاخص خشکسالی نیز از طریق ضریب همبستگی پیرسون بدست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بین خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در منطقه مورد مطالعه، ارتباط معنیداری در سطح 99 درصد وجود دارد و روند خشکسالی تقریباً در مناطق مختلف استان با گذشت زمان افزایش یافته است، به طوری که روند تغییرات هر دو شاخص خشکسالی، از سمت شمال به جنوب دارای افزایش چشمگیری بوده است. بر اساس دادههای بارش و دبی، وقوع خشکسالی هواشناسی به صورت کوتاهمدت یا با تأخیر یک ماهه بیشترین تأثیر را در وقوع خشکسالی هیدرولوژیک دارد. همچنین بررسی نظم مکانی نیز نشان داد که، بیشترین همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در ایستگاه رودک وجود دارد که دلیل همبستگی بالای آن را میتوان کوچک بودن حوضه بالادست آن به موقعیت ایستگاههای بارانسنجی و هیدرومتری آن مرتبط دانست.
خشکسالی هواشناسی
خشکسالی هیدرولوژیکی
همبستگی
استان تهران
2016
02
20
113
120
https://www.sepehr.org/article_18947_05be288e96f153dbff6daa1ce4d99170.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
تحلیلی بر تأثیرات حذف قاچاق کالا بر تغییرات سطح کیفیت زندگی روستاییان (مطالعه موردی: روستاهای مرزی شهرستان مریوان)
سعید
امانپور
سوران
منوچهری
مهناز
اکبری
زهرا
عباسی
قاچاق کالا بهعنوان فعالیتی غیررسمی در کیفیت زندگی روستاهای مرزی کشور که به دلیل حاشیهای بودن در نظام برنامهریزی مرکز پیرامون در رنج و فشار هستند؛ جایگاه ویژهای دارد. با توجه به لزوم حذف قاچاق کالا جهت پویایی اقتصادی کشور، قدر مسلم کاهش و حذف این فعالیت سودآور غیررسمی اقتصادی بهصورت یکباره و بدون برنامهریزی جهت تدارک راهکارهای جایگزین از روستاهای مرزی که به دلیل ضعف ساختارهای اقتصادی، وابستگی بسیاری به قاچاق کالا دارند؛ تغییرات عمدهای را در کیفیت زندگی روستاییان مرزنشین به همراه دارد. لذا در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات سطح کیفیت زندگی روستاییان روستاهای مرزی شهرستان مریوان به دنبال کاهش چشمگیر قاچاق کالا و حذف آن پرداختهایم تا رهیافت این امر شناخت جامع وضع موجود جهت ارائه راهکارهای کاربردی بهمنظور بهبود سطح کیفیت زندگی روستاییان این منطقه به دنبال حذف قاچاق کالا باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی است که جهت گردآوری اطلاعات آن از دو روش کتابخانهای و میدانی مبتنی بر توزیع پرسشنامه و مصاحبه استفادهشده است. جامعه آماری این پژوهش را خانوارهای ساکن در دو دهستان مرزی خاو و میرآباد و زریوار در برمیگیرند که با بهرهگیری از فرمول کوکران از میان 5223 خانوار تعداد 360 خانوار بهعنوان حجم نمونه انتخاب و پرسشنامهها به روش طبقهای و سپس تصادفی ساده در میان روستاهای منتخب و روستاییان آنها توزیع گردید. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین) و آزمونهای آمار استنباطی (زوجی، رتبهای فریدمن، همگونی کای دو، کروسکال والیس و آزمون دوجملهای) استفادهشده است. نتایج نشان میدهند که قاچاق کالا بهعنوان پدیدهای غیرقابلقبول از منطقه حذفشده است اما در مقابل کیفیت زندگی روستاییان در ابعاد اجتماعی و اقتصادی کاهشیافته است و تنها در بعد کالبدی شاهد ارتقای سطح کیفیت زندگی روستاییان هستیم. همچنین بین میزان رضایت افراد از کیفیت زندگیشان بافاصله از مرز و وابستگی شغلی به قاچاق ارتباط معنیداری وجود دارد و درنهایت اینکه بازارچههای مرزی تأسیسشده نیز بهعنوان راهکارهای جایگزین توانایی ارتقای سطح کیفیت زندگی روستاییان را بهمانند قاچاق کالا نداشتهاند.
کیفیت زندگی
قاچاق کالا
مرز
روستاهای شهرستان مریوان
2016
02
20
121
134
https://www.sepehr.org/article_18948_cadef422d0d703b77f781638f8ebea0b.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1394
24
96
بهبود شناسایی تغییرات در مناطق شهری با انتخاب ویژگی های طیفی و مکانی بهینه مبتنی بر الگوریتم ژنتیک
وحید
صادقی
حمید
عنایتی
حمید
عبادی
آنالیز تصاویر چندزمانه سنجشاز دور، تکنیک کارآمدی برای شناسایی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در مناطق شهری میباشد. جدا از تکنیک بکار رفته برای شناسایی تغییرات،فضای ویژگی تأثیر بسیار زیادی در صحت نتایج دارد. حصول نتایج رضایتبخش در شناسایی تغییرات مناطق شهری، مستلزم بکارگیری ویژگی های طیفی و مکانی (بافت) بهینه می باشد. اگرچه جستجوی سراسری تنها تضمین دستیابی به مجموعه ویژگیهای بهینه است، ولی در عمل فرآیندی بسیار زمانبر و غیرعملی است. در تکنیکهای کاهشبعد همچون تکنیکPCA تنها استقلال آماری دادهها برای رسیدن به مؤلفههایی جدید با وابستگی کمتر مدنظر بوده و بهبود صحت شناسایی تغییرات بطور مستقیم دنبال نمیشود. تعیین حدآستانه مناسب برای انتخاب ویژگیهای بهینه در تکنیک تفکیکپذیریآماری (SAA) با فاصله JM نیز عملاً از کارایی این تکنیک میکاهد. تمرکز اصلی مقاله حاضر، انتخاب ویژگیهای طیفی و بافت بهینه با الگوریتم ژنتیک و طبقهبندیکننده بیزین میباشد. جهت بررسی کارآیی تکنیک پیشنهادی، تغییرات شهر جدید سهند (شمالغرب ایران) با بکارگیری تصاویر سنجندههای IRS-P6 و Geo-Eye1اخذ شده در 14 جولای 2006 و 1 سپتامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت.تمامی تکنیکهای مذکور در محیط برنامهنویسی MATLABR2013aپیادهسازی شدند.نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد ویژگیهای بافت میتواند به عنوان منبع اطلاعاتی مکمل، سبب بهبود نتایج شناسایی تغییرات در مناطق شهری شود. انتخاب ویژگی یک فرآیند تأثیرگذار در شناسایی تغییرات مبتنی بر ویژگیهای طیفی و بافت میباشد. هریک از تکنیکهای انتخاب ویژگی، محدودیتها و مزایای خاص خودشان را داشته ولی در کل بهبود صحت شناسایی تغییرات را بدنبال دارند. مقایسه کارآیی تکنیکهای انتخاب ویژگی نشان داد، تکنیک پیشنهادی در مقایسه با دو تکنیک متداولPCA و SAA (که نتایج مشابهی داشتند) از کارآیی و صحت بالاتری برخوردار است.با بکارگیری روش پیشنهادی، ضریب کاپا و صحت کلی نقشه تغییرات به ترتیب از 66/53% به 49/88% و از 94/58% به 39/90%،(در مقایسه با بکارگیری باندهای اصلی تصاویر)،افزایش یافت.
شناسایی تغییرات
تصاویر سنجش از دور
ویژگی های مکانی (بافت)
الگوریتم ژنتیک
تحلیل مؤلفه های اصلی
فاصله JM
2016
02
20
135
152
https://www.sepehr.org/article_18949_4c02f7844fa799cde4caa8f0ad0e05a9.pdf