2024-03-28T15:44:04Z
https://www.sepehr.org/?_action=export&rf=summon&issue=4907
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
معرفی و ارزیابی مدل جهانی همسان سازی داده های زمینی با داده های مشاهده ای در ایران
مرتضی
میری
قاسم
عزیزی
حسین
محمدی
مهدی
پورهاشمی
پژوهش پیشرو با هدف معرفی مدل همسانسازی دادههای زمینی و ارزیابی دقت دادههای این مدلدر مقابل دادههای اندازهگیری شده ایستگاههای همدیدی سطح کشور به انجام رسیده است. مدل همسانسازی دادههای زمینی بطور مشترک توسط مراکز ناسا و نوآ با هدف شبیهسازی دقیق متغیرهای جریان و شرایط چرخه آب و انرژی توسعه داده شد. پوشش جهانی، قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالا بههمراه سیستم مدلسازی ترکیبی دادههای سنجش از دوری و مشاهدات زمینی از ویژگیهای منحصر بفرد این مدل است. این مدل متغیرهای سیستم جو - زمین را در مقیاسهای زمانی ماهانه و 3 ساعته با قدرت تفکیک مکانی 1 و 25/0 درجه جغرافیایی برآورد میکند، که خروجی آن نتیجه شبیه سازی چهار مدل سطحی Mosaic،Noah،CLMو VICمیباشد. برای ارزیابی مدل GLDAS،دادههای متوسط دمای ماهانه 66 ایستگاه همدیدی با پراکنش مناسب در سطح ایران و نیز دادههای مدل GLDASبا دقت مکانی 25/0×25/0 درجه جغرافیایی از سایتهای مربوطه دریافت و پردازش شد. برای ارزیابی آماری دادههای نام برده از آمارههای ضریب تعیین(2r)، مجذور میانگین مربع خطا (Rmse)، شیب خط(Slope)، اریب(Bias) و ضریب کارایی مدل(EF) استفاده شد. مقایسههای آماری انجام شده نشان داد که دادههای این مدل در سطح ایران از دقت بسیار مناسبی برخوردار میباشد و میزان خطای این مدل در برآورد متوسط دمای ایستگاههای مورد بررسی بسیار اندک و قابل چشمپوشی است. با وجود این در برخی مناطق بویژه درایستگاههای شمالی کشور مقدار برآورد مدل بیشتر از مقدار مشاهدهای و درتعداد محدودی از ایستگاهها مانند کاشان و سنندج کمتر از مقدار مشاهدهای برآورد شده است. با توجه به پوشش جهانی، متغیرهای زیاد اقلیم - هیدرولوژی و نتایج این تحقیق که بیانگر دقت مناسب برآوردهای مدل جهانی همسان سازی دادههای سطح زمین در پهنه ایران است، پیشنهاد میشود دقت متغیرهای دیگر این مدل نیز برای مناطق مختلف ایران مورد ارزیابی و واسنجی قرار گیرد.
آزمون آماری
شاخص کارایی
متوسط دما
GLDAS
ایران
2018
02
20
5
17
https://www.sepehr.org/article_30514_ee9d1f4cb24edc9d90c16852579fef32.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
ارزیابی کارایی تعیین موقعیت مطلق دقیق به عنوان جایگزینی برای تکنیک های نسبی
ناصر
عبدی
علیرضا آزموده
اردلان
روح الله
کریمی
در دهة اخیر استفاده از شیوة تعیین موقعیت مطلق دقیق (Precise Point Positioning) در کاربردهای استاتیک و کینماتیک ماهوارهای متداول شده و چندین نرمافزار و سایتهای پردازش برخط متعدد برای این منظور تولید شدهاند. در این تکنیک از مشاهدات عاری از اثر یونسفر کد و فاز یک گیرندة دو فرکانس به همراه محصولات دقیق مدار و ساعت ماهواره که از سایتهای مراکز مختلف IGS در دسترساند، استفاده میشود. در نتیجه اگرچه در PPP به طور مستقیم نیازی به استفاده از مشاهدات ایستگاههای مرجع نیست، اما همچنان وجود یک شبکة مبنایی، حتی با فواصل بلند مانند شبکة IGS برای تولید محصولات دقیق مدار و ساعت ماهواره نیاز خواهد بود. همچنین استفاده از این شیوة تعیین موقعیت در کاربردهای مختلف، نیازمند داشتن دانش کافی از دقت، صحت و روش اجرای آن است. در مقالة حاضر، مشاهدات استاتیک چهار گیرندة GPS دو فرکانس از شبکة ایستگاههای دائمی ایران و مشاهدات کینماتیک گیرندة GPS مستقر روی هواپیما، با استفاده از نرمافزار بِرنیز (Bernese) و به دو شیوة مطلق دقیق و نسبی با استفاده از ایستگاهها و محصولات دقیق IGS پردازش شده و نتایج آنها با هم مقایسه شده است. همچنین به منظور تعیین مدت زمان بهینة جمع آوری مشاهدات برای رسیدن به دقت بهتر از ده سانتیمتر در حالت استاتیک، مشاهدات ایستگاههای دائمی در هر مرحله با اضافه کردن یک ساعت به مشاهدات قبلی پردازش شدند. در نهایت مشخص شد که با داشتن مشاهدات GPS به مدت زمان بیش از یک ساعت، رسیدن به دقت بهتر از ده سانتیمتر در حالت استاتیک تضمین شده و با استفاده از تکنیک PPP دقت مشاهدات کینماتیک به طور متوسط و در مقایسه با حالت نسبی بهتر از ده و بیست سانتیمتربه ترتیب در حالت دو بعدی و سه بعدی است که میتواند در بسیاری از کاربردهای نقشهبرداری مانند هیدروگرافی و فتوگرامتری کافی باشد.
استاتیک
تکنیک مطلق
تکنیک نسبی
عاری از اثر یونسفر
کینماتیک
2018
02
20
19
34
https://www.sepehr.org/article_30515_1cf2e7101377253f27326e793f96d1e4.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
مطالعه تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت یزد- اردکان با استفاده از شاخص GQI
حسن
خسروی
اسماعیل
حیدری علمدارلو
سحر
نسب پور
امروزه با گسترش فعالیتهای انسانی، ارزیابی کیفی و کمی منابع آبی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جایگاه ویژهای در مطالعات منابع آب پیدا نموده است. یکی از شاخصهای ارزیابی کیفیت آب، اندازهگیری مقدار غلظت یونهای اصلی موجود در آب است. بهمنظور بررسی تغییرات مکانی، شاخص کیفیت آب زیرزمینی (GQI) که تلفیقی از پارامترهای مؤثر بر کیفیت آب میباشد، مورد استفاده قرار میگیرد. در مطالعه حاضر بهمنظور بررسی نحوه توزیع یونهای اصلی شامل کلسیم،منیزیم، سدیم،کلر،سولفات وکلموادمحلول (TDS) و پهنهبندی کیفی دشت یزد اردکان، شاخص GQI با استفاده از نرم افزارArcGIS برآورد شد. برای بررسی وضعیت تغییرات زمانی و مکانی شاخص GQI در دشت یزد- اردکان از آمار 53 چاه پیزومتری وابسته به وزارت نیرو (شرکت آب منطقهای استان یزد) استفاده و نقشههای پهنهبندی کیفی سالهای 1382، 1385 و 1390 تهیه شد. نتایج نشان داد که دشت یزد- اردکان در کلاسهای متوسط و قابل قبول از نظر شاخص GQI قرار دارد. بیشترین و کمترین مقدار شاخص GQI به ترتیب در غرب و شمال دشت مشاهده شد. شاخص خود همبستگی فضایی موران1، شاخص GQI و همه متغیرهای شیمیایی مورد بررسی به جز منیزیم دارای الگوی توزیع مکانی خوشهای هستند و منیزیم دارای الگوی توزیع مکانی تصادفی است.با توجه به نتایج بهدست آمده از میان شش پارامتر مورد بررسی سه پارامتر موادجامدمحلول (TDS)، سدیم و کلر با داشتن بیشترین ضریب رتبهبندی به ترتیب دارای بیشترین تأثیر در مقدار شاخص GQI و در نتیجه کیفیت آب زیرزمینی هستند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که روند شاخص GQI در منطقه مورد مطالعه نزولی است و کاربری اراضی نقش بسیار زیادی در کاهش میزان شاخص GQI و در نتیجه کیفیت آبهای زیرزمینی دشت یزد-اردکان دارد.
دشت یزد-اردکان
کیفیت آب های زیرزمینی
شاخص GQI
سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)
2018
02
20
35
44
https://www.sepehr.org/article_30516_6c35490bdb90b6f66956dc96cc443562.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
تعیین آسیب پذیری و ریسک مخاطرات فرسایشی بندر آستارا
همایون
خوشروان
سورنا
قاسمی نژاد
فائضه
سلامی
گرمایش کره زمین طی قرن بیستم سبب افزایش سطح تراز آب اقیانوسها گردید و به زیر آب رفتن نواحی گستردهای از مناطق ساحلی و بروز پدیدههای فرسایشی از پیامدهای نامطلوب آن بود. تعیین شدت آسیبپذیری و ریسک مخاطرات فرسایشی در ناحیه ساحلی بندر آستارا بعنوان هدف اصلی تحقیق محسوب میشود. با مطالعه و تفسیر تصاویر ماهوارهای اشکال مورفولوژیکی ساحلی شناسایی گردید. در بازدیدهای میدانی وضعیت مورفودینامیک رسوبی و ساختار هندسی بخش خشک ساحل در پنج ایستگاه اندازهگیری مستقر در سه زون ساحلی پایش شد. با انجام عملیات نقشهبرداری و هیدروگرافی ساختار هندسی ساحل آستارا اندازهگیری و خصوصیات بافتی رسوبات بستر دریا ارزیابی گردید. با آنالیز تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی در نرمافزار GIS، خطوط ساحلی دریای خزر در دو پریود با فاصله زمانی 52 ساله مقایسه شد و میزان جابجایی خط ساحل محاسبه گردید. نتایج اصلی نشان میدهد که میزان نرخ جابجایی خط ساحلی در ناحیه شهر آستارا متفاوت است. شیب بسیار ملایم ساحل آستارا سبب افزایش شدت آسیبپذیری در زمان افزایش سطح تراز آب دریای خزر شده است و ریسک مخاطرات فرسایشی در نواحی جنوبی بندر آستارا بعلت دخالتهای انسانی نسبت به مناطق دیگر آن بسیار زیاد است. در مدل سناریوهای نوسانی عکس العمل ساحل آستارا موجب بروز چالشهای جدی و تهدیدات زیست محیطی مختلف خواهد شد. بطوری که با افزایش 2 متر سطح تراز آب دریای خزر 30 هکتار از اراضی ساحلی دچار آبگرفتگی میشوند و کاربریهای اقتصادی متنوعی از بین خواهند رفت.
بندر آستارا
مورفودینامیک رسوبی
مخاطرات فرسایشی
دریای خزر
2018
02
20
45
55
https://www.sepehr.org/article_30517_36c888c40e2fd252cae3a7eea2f47d84.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
تحلیلی بر برنامه های توسعه و سیاست های زمین شهری با تأکید بر رویکرد حکمروایی خوب زمین؛ موردپژوهی: کلانشهر تهران
محمد کاظم
شمس پویا
جمیله
توکلی نیا
مظفر
صرافی
زهره
فنی
زمین پایهی هرگونه توسعه شهری است و نقش مهمی در راستای تحقق توسعهی پایدار شهری بازی میکند؛ البته این موضوع با چگونگی تصمیمسازیهای زمین شهری و به عبارت بهتر حکمروایی زمین ارتباط مییابد. در این میان رویکرد حاکم بر برنامههای توسعه و سیاستهای زمین شهری و تحلیل آن بر پایهی الگوی حکمروایی خوب زمین گام مهمی در آسیبشناسی اقدامات و فعالیتهای گذشته و ترسیم دورنمای مناسب برای آینده محسوب میشود. این تحقیق از سنخ تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی و روش کلی حاکم بر تحقیق نیز روش تحلیل ثانویه است که با معرفی حکمروایی زمین و ویژگیهای آن، تلاش شده است تا برنامههای توسعه و سیاستها و قوانین زمین شهری از منظر الگوی حکمروایی خوب زمین تشریح و الزامات و چالشهای آن به صورت موردی در کلانشهر تهران به بحث گذاشته شود. نتایج نشان میدهد که سیاستهای زمین شهری، ضوابط منطقهبندی و تفکیک زمین، نقایص برنامهریزی مسکن، تداخل قوانین با یکدیگر، نبودِ چشمانداز مناسب در حوزهی مدیریت زمین شهری و پاسخگو نبودن نهادهای زمین شهری منجر به سوداگری زمین و مسکن در کلانشهر تهران و نادیده گرفته شدن گروههای کم درآمد و آسیبپذیر در طرحهای شهری و افزایش پراکندهرویی شهری، گسترش ساخت و سازهای بیرویه و بیضابطه، تضییع حقوق شهروندی و نقض قوانین معماری و شهرسازی شده است که برخلاف اصول و معیارهای حکمروایی خوب زمین است. روند متمرکز تصمیمگیری و شکلنگرفتنِ مدیریت محلی زمین، فقدان شفافیت و مبهم ماندن وضع مالکیت اراضی داخل و خارج از محدوده و حریم کلانشهر نیز از مواردی است که با اصول حکمروایی خوب زمین در تضاد است. از اینرو، لزوم تجدیدنظر در ساختار حکمروایی زمین و تفویض وظایف و اختیارات به سطوح محلی از سوی دولت امری ضروری است؛ البته با ذکر این نکته که تحقق مدیریت محلی زمین خود منوط به تحقق حکمروایی شایسته زمین است.
توسعه پایدار
حکمروایی زمین
سیاست زمین
تهران
2018
02
20
57
76
https://www.sepehr.org/article_30518_b1cfe854de95ca46bc04c32c2ac48ab2.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
طراحی و پیاده سازی یک سیستم بافت آگاه واقعیت افزوده
سید وحید
رضوی ترمه
محمدرضا
ملک
واقعیتافزوده ترکیبی از دید واقعی با محتوای مجازی در زمان آنی است که رابطی جهت بهبود درک کاربر با دنیای واقعی و تعامل با آن است. استفاده گسترده از دستگاههای تلفن هوشمند مجهز به حسگرهای مختلف مانند GPS، ژیروسکوپ، دوربین و همچنین دسترسی گوناگون به شبکههای بیسیم با سرعتبالا، سرویسهای واقعیت افزوده را در سالهای اخیر بهطور فزایندهای محبوب کرده است.
با افزایش اطلاعات در واقعیتافزوده، ارائهی همزمان همهی اطلاعات نهتنها سودمندی و خوانایی این اطلاعات را کاهش داده بلکه جزییات و نحوه ارائه آن هم باید تابع شرایط باشد. برای غلبه بر این منگاره، ترکیب واقعیتافزوده با بافتآگاهی را ارائه دادهایم. بنابراین در تحقیق حاضر با توجه به بافتهای کاربر، نحوه ارائه واقعیتافزوده تغییر میکند. بعد از مروری بر انواع روشهای پیادهسازی، ردیابی و چارچوبهای واقعیت افزوده به بررسی چارچوب واقعیتافزوده بافت آگاه و نحوهی ترکیب مؤلفههای بافت آگاهی و واقعیت افزوده پرداخته میشود.
برای پیادهسازی نمایش اطلاعات موضوعی مرتبط با زمینلرزه ترکیبی ازبافتآگاهی و واقعیتافزوده مورد استفاده قرار گرفته است. در تحقیق حاضر سه بافت فاصله، جهت و زمان برای ارائه اطلاعات در واقعیتافزوده مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور پس از پهنهبندی آسیبپذیری ناشی از زمینلرزه در تهران، مجتمع تجاری دنیای نور بهعنوان مطالعهی موردی انتخاب گردید و نحوهی ارائهی اطلاعات با توجه به سه بافت در نظر گرفته شده برای مکان موردنظرانجام شد. برای ارزیابی سیستم ارائهشده، ترکیب واقعیتافزوده و بافتآگاهی را با سیستم واقعیتافزوده بهتنهایی مقایسه میکنیم. نتایج حاصل از ارزیابی نشان میدهد، ترکیب سیستمهای واقعیت افزوده و بافتآگاه میتواند اطلاعات مفیدتر را با توجه به بافت کاربر نمایش دهد درحالیکه نحوهی ارائهی اطلاعات در واقعیت افزوده به صورت یکنواخت است و هیچ پویایی در تغییر اطلاعات نمایشی ندارد.
واقعیت افزوده
بافت آگاهی
سیستم بافت آگاه
حسگر
پهنه بندی آسیب پذیری
2018
02
20
77
90
https://www.sepehr.org/article_30519_89da2a8b6f4c39728dcc09d8b3a78494.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
سنجش از دور اهداف زیر سطحی با استفاده از سامانه های پر قدرت گرم کننده ی الکترومغناطیسی یونسفری (هارپ)
محمد
مردانی شهربابک
برای پنهانسازی سازهها و تأسیسات زیرسطحی، شناخت عملکرد و توان فناوریهای سنجش از دور نوین و پیشرفته از ضروریات اساسی است. یکی از این فناوریها در سامانههای پر قدرت گرم کنندهی الکترومغناطیسی یونسفری بکار گرفته شده است که از امواج الکترومغناطیسی پر قدرت در محدوده فرکانسی 3 تا 10 مگاهرتز استفاده میکند. هارپ با ساطع کردن این امواج به منطقهای از یونسفر موجب گرم شدن آن منطقه شده و این گرمایش منجر به گسیل امواجی با محدوده فرکانس خیلی پائین VLF و ELF میشود. هدف اصلی این تحقیق تحلیل و شناخت قابلیت سنجش از دور سامانههای پر قدرت گرم کنندهی الکترومغناطیسی یونسفری (هارپ)، در شناسایی اهداف زیرسطحی میباشد. در این پژوهش با بهرهگیری از روش ترکیبی تجزیه و تحلیل دادههای چندگانه بر مبنای توصیف و تحلیل دادههای جمعآوری شده از منابع علمی و تئوریک، گزارشات رسمی و معتبر، بررسی نتایج آزمایشات تجربی انجام گرفته در جهان و ایران و در نهایت اخذ نظر خبرگان و صاحب نظران جامعه آماری تحقیق به روش میدانی، به سؤال اصلی تحقیق پاسخ داده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که سامانههای پر قدرت گرم کنندهی الکترومغناطیسی یونسفری، قابلیت سنجش از دور و امکان شناسائی اهداف زیرسطحی را دارند. بر این اساس، این سامانهها تهدیدی جدی برای شناسایی اهداف زیر سطحی محسوب میشوند؛ و لذا در ادامه تحقیق، راهکارهای دفاع غیرعامل در برابر این تهدید نیز ارائه گردیده است.
امواج الکترومغناطیسی پر قدرت
هارپ
سنجش از دور
اهداف زیرسطحی
یونسفر
2018
02
20
91
102
https://www.sepehr.org/article_30520_6ab26de9c354bc190001f7d5d96b5ce9.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
مطالعه پتانسیل های اقلیم گردشگری سواحل جنوبی دریای خزر
سجاد
فردوسی
حمید رضا
شاه محمدی
محبوبه
جلالی
منافع اقتصادی ناشی از گردشگری در سالهای اخیر، توجه بسیاری از کشورهای دارای مرز دریایی را به سوی خود جلب نموده است. در این میان دریای خزر در بخش شمالی کشور ایران از پتانسیل ویژهای در زمینه گردشگری برخوردار است که تنها با رویکردی همهجانبه در این زمینه، میتوان شاهد افقی روشن در حوزه گردشگری بود. بر این اساس نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی مطلوبترین بازههای زمانی از نظر شرایط اقلیمی به منظور توسعه گردشگری تدوین گردیده است. نتایج حاصل از روش TCI نشان میدهد که در تمام طول سال میتوان شاهد نواحی با شرایط اقلیمی مطلوب در حاشیه دریای خزر بود که با برنامهریزی زمانی و مکانی مناسب زمینه رشد و توسعه گردشگری در این منطقه فراهم میشود. در این خصوص به ترتیب ماههای خرداد، تیر، شهریور و مرداد به عنوان مطلوبترین بازههای زمانی جهت برنامهریزی برای حضور گردشگران و ارائه خدمات به آنها میباشند. مطلوبیت شرایط اقلیمی در این چهار ماه و همزمانی آن با آغاز مسافرتهای تابستانی، فرصتی ویژه به منظور گسترش گردشگری و بهرهمندی از مزایای اقتصادی قابلتوجه آن محسوب میگردد. همچنین به ترتیب ماههای فروردین، اسفند، مهر، دی، اردیبهشت، بهمن، آبان و آذر به لحاظ مطلوبیت شرایط اقلیمی در اولویتهای بعدی قرار دارند. البته این بدان معنی نیست که در این ماهها، گردشگری مسکوت میماند، بلکه این رتبهبندی صرفاً مطلوبیت اقلیمی را در ماههای مختلف در مقایسه با یکدیگر بیان میدارد. در واقع تقریباً در اغلب ماههای سال میتوان شاهد شرایط اقلیمی مطلوبی در راستای گردشگری در نواحی همجوار با دریا بود.
گردشگری
اقلیم
دریای خزر
ایران
TCI
2018
02
20
103
115
https://www.sepehr.org/article_30521_746389a23e8b2511a359fd199bee4bcd.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
بهبود آشکارسازی تغییرات شئ گرا در تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا بر مبنای روش جنگل تصادفی در فضای ویژگی های بهینه
سعید
اجاقی
صفا
خزایی
آشکارسازی تغییرات با رویکرد شیءگرا در تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا به این دلیل که علاوه بر ویژگی های طیفی از ویژگی های مکانی، هندسی و بافتی استفاده می کند در مقایسه با رویکرد پیکسل مبنا نتایج بسیار خوبی به همراه داشته است. با این وجود، انتخاب الگوریتم و ویژگی های بهینه همچنان به عنوان چالشی اساسی باقی مانده است. در این تحقیق، جهت بهبود آشکارسازی تغییرات با رویکرد شیءگرا از الگوریتم جنگل تصادفی (RF) در فضای ویژگی های بهینه استفاده شده است. در این راستا، نخست ویژگی های بافت بر روی تصاویر مربوط به دو زمان متفاوت استخراج می شود و از PCA جهت انتخاب ویژگی های بافتی مناسب استفاده می گردد. سپس، قطعه بندی چند مقیاسه در فضای ترکیب یافته از باندهای طیفی و ویژگی های بافتی مناسب در چهار سطح مختلف با استفاده از نرم افزار Ecognition انجام شده و بهترین سطح قطعه بندی تعیین می شود. در ادامه، ویژگی های بافتی، مکانی و هندسی از روی تصویر قطعه بندی شده در بهترین سطح استخراج می گردد و بر اساس محاسبه ی فاصله اقلیدسی مربوط به نمونه های آموزشی در کلاس های مختلف، ویژگی های بهینه شناسایی می شوند. کارایی الگوریتم RF شیءگرا در مقایسه با روش های متداول SVMو KNN بر اساس معیار کاپا و صحت کلی و مدت زمان محاسبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق، از تصاویر ماهوارهای GeoEye-1 و Quick Bird-1مربوط به سال های 2002 و 2015 جهت آشکارسازی تغییرات در جزیره قشم استفاده شده است. بر اساس نتایج تجربی، برای الگوریتم های RF شیءگرا، SVM و KNN صحت کلی به ترتیب 57/86، 76/83 و 75 درصدو ضریب کاپا به ترتیب97/0, 75/0 و 63/0 به دست آمد. همچنین، RF به دلیل استفاده از آستانه گذاری بر روی باندهای مختلف و تولید طبقه بندی کننده های درختی با تنوع بالا و وزن دهی مناسب، نسبت به هر یک از نتایج طبقه بندی کننده ها توانست بالاترین دقت را تولید کند.
آشکارسازی تغییرات شئ گرا
جنگل تصادفی
ماشین های بردار پشتیبان
آنالیز مؤلفه های اصلی
2018
02
20
117
127
https://www.sepehr.org/article_30522_8fbc4819e637c90594b423e6d200b455.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
مکان گزینی پناهگاه های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل-مطالعه موردی: شهر سقز
شراره
سعیدپور
دیمن
کاشفی دوست
شهرها بهعنوان مراکز تجمع سرمایههای مادی و انسانی، در زمان بحران خسارات فراوانی را متحمل میشوند. لذا توجه به بحث پدافند غیرعامل میتواند میزان خسارات ناشی از حوادث را تا حد قابلتوجهی کاهش دهد. پدافند غیرعامل ازجمله موضوعاتی است که در سالهای اخیر در طرحها و برنامههای شهری موردتوجه قرارگرفته است. یکی از سیاستهای پدافند غیرعامل در تمام کشورها بهطور عام و کشور ایران بهطور خاص، ساخت پناهگاههای شهری در جهت صیانت از جان شهروندان و کاهش آسیبها در حوزهی انسانی میباشد. این پژوهش باهدف ارائهی یک رویکرد پدافند غیرعامل در مکانیابی پناهگاه ، مشخص کردن و استفاده از معیارهایی جهت انتخاب بهترین پناهگاه به منظور اسکان موقت تدوین گردیده است. روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شدهاند. بهمنظور طبقهبندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل شبکهای به تعیین ضرایب اهمیت شاخصها و اعمال این ضرایب در محیط (Overlay) معیارها پرداخته شد و درنهایت از طریق همپوشانی لایههای اطلاعاتی ارجحترین مکانها در تناسب باهدف، شناساییشده است. همچنین از نرمافزارهای ARC/GIS و Super Decisions جهت ترسیم لایهها بهره گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهند نقاطی از شهر که دارای فضاهای باز کافی و در عینحال سازگار با کاربریهای اطراف میباشند، دارای پتانسیل نسبتاً بهتری برای استقرار آسیب دیدگان هستند.با تلفیق لایههای مختلف کاربریهای تأثیرگذار، نقشه نهایی فضاهای بهینه جهت احداث پناهگاههای شهری در 5 دسته از بسیار خوب تا بسیار ضعیف تقسیمبندی و 9 مکان پیشنهادی برای این امر در نظر گرفتهشده است که در این میان فضاهای سبز، اراضی بایر و مدارس، بیشترین امتیاز جهت اسکان موقت را دارا میباشند؛ لذا 4 پارک در سطح شهر، 1 مدرسه و مابقی فضاهای باز و بایر بدین منظور اولویت یافتهاند.
مکانیابی
پناهگاه های شهری
پدافند غیرعامل
تحلیل شبکه ای
شهر سقز
2018
02
20
129
144
https://www.sepehr.org/article_30523_3448b286d11635cc3aa6da2afeec16e3.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
ارزیابی مؤلفه های امنیت شهری بر پایه رویکرد ساختارگرا - موردشناسی: شهر ارومیه
مصطفی
محمدی ده چشمه
هادی
علیزاده
امنیت یکی از ارکان اساسی دستیابی به یک جامعه سالم و داشتن شهرهای پایدار میباشد. در این راستا هدف از مطالعه حاضر ارزیابی مؤلفههای امنیت شهری بر پایه رویکرد ساختار گرا از نگاه شهروندان در شهر ارومیه میباشد. این پژوهش با رویکردی کاربردی و به شیوه «توصیفی- تحلیلی» انجام شده که با استفاده از روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه امنیت در فضاهای شهری را در قالب نظریه ساختاری در سه بعد بنیادی، دینامیک و ایمنی در شهر ارومیه مورد تحلیل قرار داده است. جامعه نمونه پژوهش 322 نفر از شهروندان شهر ارومیه میباشند که براساس فرمول عمومی کوکران به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتهاند. میزان پایایی سازههای پژوهش 73 درصد و میزان روایی آن به میزان 71 درصد ارزیابی شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش و متناسب با اهداف پژوهش از آزمونهای همبستگی، آزمون T و تحلیل تشخیص در قالب نرمافزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد اولاً ارزیابی ارتباط بین مؤلفههای تبیین کننده امنیت از دیدگاه ساختارگرایی در شهر ارومیه حاکی از آن است که این مؤلفهها دارای همبستگی درونی بالایی برای تبیین مقوله امنیت در شهر ارومیه میباشند. ثانیاً ارزیابی اولویت مؤلفههای امنیت از دیدگاه ساختاری برای بسترسازی و تبیین امنیت در فضاهای شهری در ارومیه بیان گر اولویت مؤلفه بنیادی در امنیت شهری با توجه به اختلاف از میانگین مبنای پایین 0858/0 به نسبت مؤلفه دینامیکی با 3575/0 اختلاف از میانگین و مؤلفه ایمنی با 3982/0 اختلاف از میانگین مبنا میباشد و ثالثاً پیشبینی فرایند تحقق امنیت شهری در شهر ارومیه از طریق مؤلفههای منتخب نشان میدهد که مؤلفه ایمنی با میزان لامبدای 201/0 و میزان پیشبینی کلی 502/0 دارای پیشبینی قویتر و بهتری به نسبت سایر مؤلفهها برای تحقق امنیت در فضاهای شهری ارومیه میباشد.
امنیت شهری
مؤلفه بنیادی
رویکرد ساختارگرا
شهر ارومیه
2018
02
20
145
158
https://www.sepehr.org/article_30524_8b4536f3986bd98e67aaa03f3181d9b1.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
سنجش آسیب پذیری سازه ای بافت فرسوده شهری در برابر مخاطرات، با رویکرد پدافند غیر عامل (مطالعه ی موردی: بافت فرسوده مرکزی کلان شهر اهواز)
حسین
حاتمی نژاد
یعقوب
ابدالی
سارا
الله قلیپور
امروزه در پی تغییرات سریع شهرها، بخشی از بافتهای شهری به علت فرسودگی و ناکارآمدی نتوانستهاند ارتباطی مناسب با محیط خود و خدماتدهی به بهرهبرداران برقرار کنند. وجود سطح گسترده بافت فرسوده یکی از مهمترین چالشهای مدیران شهری، شهرسازان و معماران میباشد، زیرا عدم توجه به این بافتها موجب زوال شهر و توسعه ناهمگون آن وایجاد شهرهایی نوپا در حاشیه شهر قدیمی میگردد. منطقه یک شهر اهواز به این علت که بخش قابل توجهی از مشکلات شهر اهواز در این منطقه نمود عینی یافته است و بخش مرکزی به دلیل گستردگی بیش از حد بافت فرسوده و روند فرسودگی شدید در آن، به عنوان قلمرو مورد پژوهش انتخاب شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف توسعهای- کاربردی و از لحاظ روششناسی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای وبررسیهای میدانی است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، شاخصهای اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات و قدمت ساختمان استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار Regression و برای وزن دهی به لایهها در دادههای فضایی از روش خود همبستگی فضایی موجود در نرمافزار Geoda استفاده شد. همچنین برای بررسی آسیبپذیری بافت فرسوده از روش ([1]Aneslin Local Morans) از ابزار sisylanA reiltuO & retsulC از مجموعه ابزارهای موجود در slooT scitsitatS laitapS مربوط به نرمافزار SIG crA استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد 38/54 درصد مساحت در بازه آسیبپذیری متوسط تا زیاد قرار دارد و گویای این است که بخش زیادی از بافت فرسوده در محدوده مرکزی شهر اهواز به نوعی نیازمند برنامهریزی پدافند غیرعامل میباشد. [1]- انسلین محلی موران
آسیب پذیری
سازه
Regression
بافت فرسوده
Anselin Local Morans
پدافند غیرعامل
اهواز
2018
02
20
159
172
https://www.sepehr.org/article_30529_4902eae5a293ddce51af369aa71d18b0.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
استراتژی های توسعه مناطق مرزی با رویکرد آمایش سرزمین (ناحیه مطالعاتی: ارومیه - سلماس)
حاتم
پرنیان
کرامت الله
زیاری
محمد
میره ای
مهدی
مدیری
آمایش مناطق مرزی، بهرهبرداری مطلوب از کلیه امکانات انسانی و فضایی این مناطق در جهت بهبود وضع مادی و معنوی جامعه به دنبال تبیین مبانی نظری سازماندهی مطلوب فضایی پایدار انسان، سرزمین و فعالیتهای انسانی در مناطق مرزی با توجه به ویژگیهای این مناطق در چارچوب طرح آمایش سرزمین و تحقق توسعه و امنیت ملی است.به واقع میتوان گفت که برنامه ریزی برای توسعه مناطق محروم و عقب مانده به ویژه مناطق مرزی به علت جایگاه شان در توسعه و امنیت در بسیاری از کشورها ازجمله ایران ضرورت تام یافته است. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف توسعهای کاربردی میباشد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی میباشد که از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصین در زمینه مطالعات مرزی میباشد، که با استفاده از نمونهگیری هدفمند 30 نفر از بین آنها انتخاب شده است.در ادامه به تحلیل مفهوم استنباطی مرز از دیدگاههای مختلف پرداخته شده و با مطالعه وضعیت توسعه یافتگی مناطق نابرابری ها مشخص شده اند. همچنین جایگاه ناحیه موردمطالعه در مبادلات مرزی نیز با استفاده از ارائه آمارهای موجودبررسیشده است.سپس با استفاده از الگوی تحلیلی SWOT به شناخت سایر توانمندیها و مشکلات محیطی ناحیه مورد مطالعه با رویکرد آمایشی جهت برنامه ریزی توسعه پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که مناطق مرزی ازلحاظ برخورداری در وضعیت محروم قرار دارند و همچنین از ظرفیتهای این مناطق به نحو درستی استفاده نشده است، که با یک برنامه استراتژیک متناسب میتوان در جهت دستیابی به توسعه این مناطق گام برداشت.
استراتژی
توسعه
مناطق مرزی
آمایش سرزمین
ارومیه- سلماس
2018
02
20
173
184
https://www.sepehr.org/article_30532_1b746b6ea36ca20b4de8d8402174624c.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
ناحیه بندی و پیش بینی پتانسیل انرژی باد در استان همدان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
زهره
مریانجی
سید اکبر
حسینی
حامد
عباسی
استفاده ازانرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشید،گرمای زمین و بادمیتوانددرکاهش آلودگی هواوپدیده تغییر اقلیم مؤثرباشد. وزش بادهای شدید و مداوم،منبع انرژی بسیار مهمی برای بسیاری از نقاط کشوراست. دراین مطالعه میانگین وحداکثرسرعت باد سالانه و فصلی و انرژی آن براساس دادههای نه ایستگاه همدیدی (سینوپتیک) درسطح استان همدان و در دوره اقلیمی 2014 - 2000 محاسبه و تحلیل شده وپراکندگی مکانی سرعت و انرژی باد در این منطقه مورد بررسی قرارگرفته است. تاثیرتوپوگرافی برسرعت باد نشان میدهد شهرستانهای کوهپایهای استان از جمله همدان، نهاوند و اسدآباد بیشتر در معرض وزش بادهای دشت - کوه میباشند،وگرم باد پدیده خاص هواشناسی ناشی از اثرکوهستان،غالباً درشهرستان همدان رخ میدهد. نقشه رقومی سرعت وانرژی باد منطقه درمقیاس سالانه و فصلی در محیط GIS پهنهبندی شده است (به روش کریجینگ). براین اساس شرق و مناطقی ازشهرستان ملایروبالاخص مناطق شمالی استان بیشترین سرعت متوسط با درا (بالای سه متردرثانیه) نشان داده ومناطق غرب و جنوب غرب با کمترین سرعت باد درطول دوره مورد مطالعه مشخص میشود. بادخیزترین منطقه،نواحی شرقی و شمالی استان است و دربیشتر زمانهای سال دارای توان تولید برق بادی است. دشت کبودرآهنگ و مناطقی از شهرستان رزن بالاترین پتانسیل انرژی باد برحسب وات برمترمربع را دارد وبیشترین پتانسیل میزا ن تولید انرژی ناشی از باد در همدان،درفصل بهاروپاییزاست. درمنطقه مورد بررسی ایستگاه های نوژه (شمال استان) بابیش از 18 درصدوملایر(جنوب شرق استان) بابیش از 17 درصد،تداوم وزش باد دراولویت نصب توربین های بادی میباشند. بامطالعه احتمال وقوع و پیش بینی سرعت باد درایستگاه های هواشناسی استان همدان مناطقی از دشت رزن و کبودرآهنگ با سرعت بالاتر باد پیشبینی میگردد. نتایج این بررسی دربرنامه ریزی و مدیریت انرژی منطقه قابل استفاده است.
GIS
دوره برگشت
توپوگرافی
پتانسیل انرژی باد
استان همدان
2018
02
20
186
196
https://www.sepehr.org/article_30534_38ee208645fff731ef04c159f7fff34d.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
تحلیل مقایسه ای میانگین ماهانه درجه روزهای گرمایش و سرمایش ایران طی دوره های گذشته و آینده
کمال
امیدوار
رضا
ابراهیمی
احمد
مزیدی
تیمور
علیزاده
افزایش روزافزون تقاضای انرژی در برابر کاهش منابع فراگیر انرژی به همراه پیامدهای گرمایش جهانی، اهمیت بررسی کمی تغییرات نیاز سرمایش، گرمایش کشور را در دهههای گذشته و آینده ضروری میسازد. در پژوهش حاضر، نخست دادههای گردش کلی جو از پایگاه دادهEH5OMاستخراج شد. این دادهها تحت سناریو A1B هیئت بینالمللی تغییر اقلیم بوده و سپس با مدل اقلیم منطقهای، دادههای میانگین دمای روزانه به تفکیک 27/0 × 27/0 درجه که حدوداً نقاطی با ابعاد 30 × 30 کیلومتر ایران را پوشش میدهند در بازه زمانی (2050-2015) ریزمقیاس شدند. دادههای میانگین دمای روزانه دوره گذشته نیز از پایگاه داههای اسفزاری در دوره آماری (2004-1970)بر روی یاختههایی به ابعاد 15×15کیلومتر بر سراسر کشور استخراج شد. از آستانه دمایی 11 درجه برای محاسبه درجه روز گرمایش و آستانه3/18 برای محاسبه درجه روز سرمایش استفاده شد. میانگین ماهانه این فراسنجها بر روی ماتریسی به ابعاد 2140×12 (آینده) و 7187×12 (گذشته) به دست آمد که سطرها بیانگر زمان (ماه، سال) و ستونها مکان یاخته میباشند. سپس نقشه میانگین ماهانه هر دو دوره ترسیم و تفسیر گردید. نتایج گویای سردترشدن هوا در دهههای آتی نسبت به دوره گذشته در ماههای ژانویه و دسامبر در اکثر مناطق کشور به جز ناحیه ساحلی و پسکرانهها و گرم تر شدن هوا در اکثر مناطق کشور در ماههای گرم سال (ژوئن، جولای، اوت)؛ بر میزان مصرف انرژی جهت گرمایش و سرمایش اثرات قابل توجهی خواهد داشت.
مدلEH5OM
ریزمقیاس نمایی
مدل RegCM4
ایران
2018
02
20
197
209
https://www.sepehr.org/article_30535_83753c21d81b1e1e41927aaee99dddf3.pdf
فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی « سپهر»
سپهر
2588-3860
2588-3860
1396
26
104
کاربرد مدل شاخص محور (PTVA) در ارزیابی آسیب پذیری مخاطرات مرکب (حریق در پی زلزله) در منطقه شهری
لیلا
عشرتی
امیر
محمودزاده
مسعود
تقوایی
مناطق شهری بسیاری به وسیله مخاطرات مرکب مورد تهدید قرار میگیرند که منجر به ایجاد آسیبهای جدی به انسانها ، ساختمانها و زیر ساختها میگردد. این مسأله متأثر از تحولات مرتبط مانند شهرنشینی، ساخت و سازها در مناطق با آسیبپذیری بالا میباشد. مهمترین هدف در این مطالعه، توسعه رویکردی شاخص محور میباشد که بستری را برای ارزیابی آسیبپذیری در خصوص مخاطرات مرکب (حریق در پی زلزله )فراهم مینماید. مدل شاخص محور ارائه شده، بر اساس انتخاب مشخصات رتبه هایی میباشد که شاخصهای آسیبپذیری کالبدی و انسانی را در محدوده مورد مطالعه مطرح مینماید. کاربرد مدل PTVA[1]، در محدوده ای از شهر شیراز میباشد. تجزیهوتحلیلاطلاعاتجمعآوری شدهبر اساس نوع و هدف مطالعه باتوجهبهروشهای آماریومبتنیبرمشخصات ارزیابی ریسککمی با استفاده از نرم افزارهای HAZUS& GIS و تجزیه و تحلیل آسیبپذیری معیار محور (RVI[2]) میباشد، یافتهها در برآورد سطوح آسیبپذیری کالبدی و انسانی(تلفات) نهایی حاکی از این میباشد که 69 ساختمان با مساحتی برابر 47523.64متر مربع از محدوده مورد مطالعه دارای سطح ریسک گسترده و کامل میباشند.
[1] - Papathoma Tsunami Vulnerability Assessment
[2] - Relative Vulnerability Index (RVI)
مدل شاخص محور PTVA
ارزیابی آسیب پذیری
حریق در پی زلزله
HAZUS
شهر شیراز
2018
02
20
211
222
https://www.sepehr.org/article_30538_5129ea76dcb9dc84200b54f96131ffc9.pdf