قاسم صفری اله خیلی؛ محمدرضا ملک
چکیده
زمین لرزه یکی از پر تکرار ترین سوانح طبیعی در دنیا بوده که سالیانه منجر به خسارات مالی و جانی فراوانی می شود. یکی از مهمترین موارد مرتبط با کاهش بحران ناشی از زمین لرزه چه در مرحله برنامه ریزی و چه بعد از رخداد آن در مرحله امداد، یافت مکان های مناسب برای اسکان موقت مردم می باشد. مکان یابی بویژه در شرایط بحران همواره با ...
بیشتر
زمین لرزه یکی از پر تکرار ترین سوانح طبیعی در دنیا بوده که سالیانه منجر به خسارات مالی و جانی فراوانی می شود. یکی از مهمترین موارد مرتبط با کاهش بحران ناشی از زمین لرزه چه در مرحله برنامه ریزی و چه بعد از رخداد آن در مرحله امداد، یافت مکان های مناسب برای اسکان موقت مردم می باشد. مکان یابی بویژه در شرایط بحران همواره با عناصر عدم قطعیت و نایقینی همراه است. از اینرو روش های قطعی و کلاسیک بدون دخالت عناصر نایقینی بطور معمول به نتایج قابل قبولی منتج نمی شوند. با وجود آنکه استفاده از روش های مبتنی بر منطق و نظریه مجموعه های فازی یک روش مناسب و متداول برای مدل سازی های نایقینی بوده، اما این مدل دارای کاستی هایی نیز هست. یکی از کاستی های آن تعیین تابع عضویت قطعی برای هر پارامتر مورد استفاده است. از طرف دیگر نظریه فازی متداول امکان توصیف متغیرهای زبانی ناشی از شک، دودلی و وجود قراین و شواهد مختلف و مزاحم را ندارد. مهم ترین مشکل برای استفاده از این روش زمانی نمود پیدا می کند که با کمبود داده مرتبط مواجه باشیم. ما در مقاله حاضر از نظریه فازی شهودی برای رفع مشکلات یاد شده بهره جسته ایم. روش و مدل پیشنهادی در منطقه دو تهران پیاده سازی شد. با توجه به نتایج اخذ شده می توان نتیجه گرفت روش پیشنهادی بویژه در شرایط عدم وجود داده مناسب، کافی و مرتبط و همچنین وجود متغیرهای مشکوک عملکرد بهتری نسبت به روش های متداول دارد.
علی دسترنج؛ مریم جعفری اقدم
چکیده
تغذیه سفرههای کارستی ازنظر مقدار و توزیع مکانی بستگی به عوامل مختلف طبیعی مانند آبوهوا، توپوگرافی، پوشش گیاهی، خاک و زمینشناسی دارد. انتخاب یک روش مناسب برای ارزیابی میزان آب نفوذ یافته در مناطق کارستی اغلب موضوع مورد اختلاف محققان است. روشهای چند پارامتری با استفاده از ابزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی بهتازگی با موفقیت ...
بیشتر
تغذیه سفرههای کارستی ازنظر مقدار و توزیع مکانی بستگی به عوامل مختلف طبیعی مانند آبوهوا، توپوگرافی، پوشش گیاهی، خاک و زمینشناسی دارد. انتخاب یک روش مناسب برای ارزیابی میزان آب نفوذ یافته در مناطق کارستی اغلب موضوع مورد اختلاف محققان است. روشهای چند پارامتری با استفاده از ابزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی بهتازگی با موفقیت درحالتوسعه است. هدف این تحقیق، مدلسازی مناطق تغذیه آبخوان دالاهو در زاگرس چینخورده با استفاده از مدل KARSTLOP هست. بهمنظور تهیه نقشه پهنهبندی توسعه کارست سطحی، از مدل منطق فازی و عملگر گاما استفاده شد. و درنهایت با استفاده از مدل KARSTLOP نقشه مناطق تغذیه آبخوان کارستی دالاهو به دست آمد. با توجه به نقشه پهنهبندی توسعه کارست سطحی منطقه مورد مطالعه شامل چهار کلاس فاقد کارست، کارست با توسعه کم، کارست با توسعه متوسط و کارست توسعهیافته است. نتایج پهنهبندی تغذیه نشان میدهدکه میزان شارژ سالانه بهدستآمده برای آبخوان کارستی دالاهو بین 37 تا 81 درصد است. نتایج بهدستآمده تأیید میکنند که روش KARSTLOP میتواند یک ابزار مفید برای تحقیقات سفرههای آب کارستیک در اراضی کارستی باشد. همچنین نتایج بیانگر نقش اصلی ژئومورفولوژی کارست کوه دالاهو در توزیع مکانی مقادیر شارژ در آبخوان است. و نتایج پهنهبندی تغذیه با نتایج حاصل از پهنهبندی توسعه کارست سطحی، کاملاً منطبق است.
پیام جعفری؛ سمیه سادات شاه زیدی
چکیده
امروزه شهرها، در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد در معرض آسیب ناشی از مخاطرات طبیعی قرار دارند، این مخاطرات که آسیب های جانی و مالی بسیاری با خود به همراه دارند نیازمند اقدامات فوری و پیشگیرانه می باشند. بر مبنای برنامه استراتژیک بین المللی کاهش بلایای سازمان ملل متحد، کلیه مخاطرات دارای دو منشأ طبیعی و فعالیت های انسانی می باشد. استان ...
بیشتر
امروزه شهرها، در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد در معرض آسیب ناشی از مخاطرات طبیعی قرار دارند، این مخاطرات که آسیب های جانی و مالی بسیاری با خود به همراه دارند نیازمند اقدامات فوری و پیشگیرانه می باشند. بر مبنای برنامه استراتژیک بین المللی کاهش بلایای سازمان ملل متحد، کلیه مخاطرات دارای دو منشأ طبیعی و فعالیت های انسانی می باشد. استان گیلان یکی از استان های ساحلی شمال ایران به مرکزیت کلان شهر رشت می باشد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل و پهنه بندی مخاطرات ژئومورفیک در استان گیلان م یباشد. روش انجام این تحقیق به دو صورت توصیفی - تحلیلی و تجربی است که در بخش توصیفی با استفاده از مطالعات اسنادی و در بخش تحلیلی نیز با شناسایی پارامترهای مؤثر در پهنه بندی مخاطرات ژئومورفیک و تلفیق آن با تحلیل های فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) پهنه های آسیب پذیر در محدوده مورد مطالعه مشخص گردید. در این پژوهش ابتدا عوامل مؤثر در پهنه بندی مخاطرات شناسایی شدند. سپس به منﻈور سنجش میزان اهمیت هر یک از این عوامل، پرسشنامه ای تدوین شد تا با روش ANPو با اخذ نﻈرات کارشناسان مربوطه در زمینه هر یک از عوامل شناسایی شده، بتوان به اهداف پژوهش دست یافت. پس از اخذ نﻈرات و با استفاده از روش منطق فازی به ارزش گذاری هریک از معیارها و تعیین ضرایب اهمیت آنها پرداخته شد و بر اساس نتایﺞ آن، ارزیابی فضایی با استفاده از نرم اﻓﺰارARC GISﺻﻮرت گرفت و ﭘﻬﻨﻪﻫﺎی پرمخاطره ﻣﺸﺨﺺ گردید. نتایج نشان داده است که به کارگیری منطق فازی به همراه تحلیل فضاییGIS توانسته است به عنوان ابزاری کارآمد در پهنه بندی مخاطرات ژئومورفیک مورد استفاده قرار گیرد و به خوبی قابلیت و توانایی مدل تحلیلی پژوهش را به اثبات برساند.
صمد شادفر
چکیده
یکی از انواع مخاطرات محیطی که در بسیاری از مناطق کشور سبب از بین رفتن اراضی کشاورزی، مرتعی و تأسیسات زیربنایی میگردد، فرسایش خندقی می باشد. در این تحقیق از عملگرهای منطق فازی در حوضه طرود با هدف مشخص کردن پهنههای مختلف خطر، به دست آوردن مساحت هریک از آنها و ارائه نقشه خطر فرسایش خندقی استفاده شده است. جهت دستیابی به این هدف، از تصاویر ...
بیشتر
یکی از انواع مخاطرات محیطی که در بسیاری از مناطق کشور سبب از بین رفتن اراضی کشاورزی، مرتعی و تأسیسات زیربنایی میگردد، فرسایش خندقی می باشد. در این تحقیق از عملگرهای منطق فازی در حوضه طرود با هدف مشخص کردن پهنههای مختلف خطر، به دست آوردن مساحت هریک از آنها و ارائه نقشه خطر فرسایش خندقی استفاده شده است. جهت دستیابی به این هدف، از تصاویر ماهوارهای، تفسیر عکسهای هوایی به مقیاس1:20000، نقشههای توپوگرافی به مقیاس 1:50000، نقشههای زمین شناسی به مقیاس1:100000، مطالعات میدانی و نرم افزار ArcGIS به عنوان ابزارهای اصلی پژوهش استفاده شده است. به این منظور در ابتدا برخی از متغیرهای مؤثر که در تشکیل و توسعه فرسایش خندقی نقش مهمتری داشتندو همچنین مناطق دارای فرسایش خندقی مورد شناسایی قرار گرفتند.در مرحله بعد، طبقات عوامل مؤثر وزندهی شده و نقشه فرسایش خندقی با استفاده از اپراتورهای جمع جبری فازی، ضرب فازی، گامای فازی 5/0 و گامای فازی 8/0 در محیط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. نتایج حاصله بیانگر آن است که در روش جمع جبری فازی100 درصد مناطق خندقی در پهنه خیلی زیاد، در ضرب جبری فازی، 29/83 درصد مناطق خندقی در پهنه کم، در گامای فازی 5/0حدود 93/60 درصد خندق ها در طبقه کم و مجموعاً حدود 17 درصد خندقها در طبقات زیاد و خیلی زیاد واقع شده اند ولی در روش گامای فازی 8/0 حدود 5/1 درصد مناطق خندقی در طبقه کم و حدود 62 درصد خندقها در طبقات زیاد و خیلی زیاد قرار گرفتهاند.