محسن بختیاری؛ علی درویشی بلورانی؛ عطاءاله عبداللهی کاکرودی؛ کاظم رنگزن
چکیده
سنجش از دور عرصهی نوینی را در پایش و مدلسازی متغیرها و پارامترهای محیطی، در سطوحی متفاوت گشوده است به طوری که میتواند به عنوان یک زمینه تحقیقاتی و عملیاتی مناسب برای پیشبینی و مقابله با اثرات مخرب بحرانهای زیست محیطی، قلمداد گردد. در این میان، قابلیتهای سنجندهیMODIS به لحاظ ارائه محصولات متنوع جهت تخمین پارامترهای محیطی، ...
بیشتر
سنجش از دور عرصهی نوینی را در پایش و مدلسازی متغیرها و پارامترهای محیطی، در سطوحی متفاوت گشوده است به طوری که میتواند به عنوان یک زمینه تحقیقاتی و عملیاتی مناسب برای پیشبینی و مقابله با اثرات مخرب بحرانهای زیست محیطی، قلمداد گردد. در این میان، قابلیتهای سنجندهیMODIS به لحاظ ارائه محصولات متنوع جهت تخمین پارامترهای محیطی، بیشتر از هر ابزار دورکاوی دیگر، نمود یافته است. در تحقیق حاضر از محصولات سنجنده MODIS برای معرفی شاخص نرمال شده سلامت زیست محیطی، NHEI، همراه با روندیابی تغییرات زمانی و بررسی ارتباط آن با کانونهای گردوغبار غرب آسیا در دههی اخیر، استفاده شده است. این شاخص، به صورت توأمان رفتارهای دمای سطحی و پوشش گیاهی را مدلسازی می کند. به علت همبستگی بالای نتایج حاصل از شاخص توسعه داده شده با کانونهای گردوغبار، از آن میتوان به عنوان مبنایی برای مدلسازی و روندیابی رفتار کانونهای گرد و غبار بهره برد. NHEI برای سالهای 2002 تا 2013 توسعه یافت، سپس روند تغییرات آن به کمک فرآیند روندیابی خطی آشکارسازی شد و ارتباط آن با کانونهای گردوغبار ارزیابی گردید. از آنجایی که NHEI روند تغییرات عناصرکلیدی دما، پوشش گیاهی و رطوبت را به صورت توأم نشان میدهد، نتایج روندیابی سلامت زیست محیطی حکایت از کاهش کلی شدت و گستره آن در محدودهی مورد مطالعه دارد. در حالی که توزیع نواحی بحرانی به سوی پراکندگی بیشتر میل نموده است. این مطالعه بر قابلیتهای NHEI در پایش و مدلسازی متغیرهای محیطی در ارتباط با طوفانهای گردوغبار، تأکید میورزد به طوری که متوسط NHEI کانونهای گردوغبار به طور معنیداری کمتر از متوسط NHEI محدوده مطالعاتی بود، بنابراین نتایج این مطالعه میتواند افق جدیدی در حوزهی برآورد پارامترهای محیطی به کمک طراحی شاخصهای سنجش از دوری نوین را بگشاید.
سید حجت موسوی؛ ابوالفضل رنجبر؛ مهدی، حاصلی
چکیده
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیتهای انسانی انجام میگیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامهریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضهی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت ...
بیشتر
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیتهای انسانی انجام میگیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامهریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضهی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت مسائل زیست محیطی از قبیل فشار انسان بر زمین بدون لحاظ نمودن ظرفیت تحمل، و بررسی روند تغییرات مساحتی کاربریها در جهت شناخت مناطق دارای تنش محیطی میباشد. در این راستا از دادههای تصاویر ماهوارهای لندست، سنجندههای MSS (1976)، TM (1990)، ETM+ (2000 و 2006) و OLI (2014)؛ و تکنیکهای دورسنجی نظیر طبقهبندی نظارتی و ارزیابی دقت پس از طبقهبندی برای شناسایی نوع کاربریها، و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، تسلدکپ و تفاضل تصاویر برای پایش تغییرات استفاده شده است. نتایج طبقهبندی حاکی از بارزسازی هفت نوع کاربری شامل اراضی شهری، زراعی، بایر، صخرهای، مرتعی، جلگه رسی و کویر میباشد که سال 2014 با مقادیر ضریب کاپا 18/82 درصد و دقت کل 76/0 بالاترین دقت را دارد. نتایج روندیابی تغییرات کاربریها بیانگر سیر صعودی سطح اراضی مرتعی (65/5%)، صخرهای (52/2%)، بایر (63/3%) و کشاورزی (04/1%)، و سیر نزولی مساحت اراضی شهری (33/4%)، جلگه رسی (89/6%) و کویر (03/6%) میباشد. از منظر توابع تحلیل مؤلفه مبنا و تسلدکپ، به ترتیب 748/1% (4912/306 کیلومترمربع) و 989/3% (961/699 کیلومترمربع) از سطح منطقه مطالعاتی با تغییرات افزایشی کاربری روبرو بوده، و در مجموع روند کلی تغییرات طبقات افزایشی، صعودی است.بیشترین تغییرات کاربری از نوع مخرب و ویرانگر بوده و از لحاظ فضایی منطبق بر محدوده اطراف مراکز تجمع انسانی مانند شهرهای ابرکوه و مهردشت میباشد.بدیهی است که در اثر تداوم این روند، حوضه ابرکوه در آیندهای نزدیک، تبدیل به یک اکوسیستم غیرفعال مرده میگردد که فاقد هر گونه پتانسیل تولید اکولوژیک و بیولوژیک است.