مینا محمدی؛ عباس کیانی
چکیده
فیلترینگ مدلهای رقومی سطح (DSM) برای برنامههای کاربردی مانند برنامهریزی محیطی، بهروزرسانی نقشه یا تشخیص ساختمان موردتوجه است. فیلتراسیون زمین، حذف نقاط متعلق به اشیاء بالاتر از سطح زمین بهمنظور بازیابی نقاط زمینی است که برای تولید مدل رقومی ارتفاع (DSM) استفاده میشود. ابرهای نقطهای لایدار موفقیتهای بسیاری در ارائهی ...
بیشتر
فیلترینگ مدلهای رقومی سطح (DSM) برای برنامههای کاربردی مانند برنامهریزی محیطی، بهروزرسانی نقشه یا تشخیص ساختمان موردتوجه است. فیلتراسیون زمین، حذف نقاط متعلق به اشیاء بالاتر از سطح زمین بهمنظور بازیابی نقاط زمینی است که برای تولید مدل رقومی ارتفاع (DSM) استفاده میشود. ابرهای نقطهای لایدار موفقیتهای بسیاری در ارائهی عوارض داشتهاند اما از آنجا که اخذ دادههای لایدار هنوز یک فرآیند پرهزینه است، استفاده از ابرهای نقطه تولیدشده از فرآیند فتوگرامتری برای تولید DEM یک راهحل مناسب است. بااینحال، بیشتر الگوریتمهای فیلترینگ برای دادههای لایدار طراحیشده و به تنظیم تعدادی از پارامترهای پیچیده برای دستیابی بهدقت بالا نیاز خواهند داشت. درعینحال زمان پردازش، میزان تأثیرگذاری درصحنههای مختلف و میزان اتوماسیون این روشها نیز حائز اهمیت است. پیچیدگیهای صحنه و توپوگرافی، برای نمونه در مناطق شهری فرآیند فیلتراسیون زمین را با چالش بیشتری مواجه میکند. برای کسب نتایج بهینه کاربران باید پارامترهای مختلف را تا زمانی که نتیجه مطلوب فیلترینگ را پیدا کنند امتحان نمایند، که فرآیندی وقتگیر و پرهزینه است. به علت عدم وجود بررسی جامع از میزان کارایی، اتوماسیون و پیچیدگیهای محاسباتی روشهای فیلترینگ مختلف بر روی ابر نقاط حاصل از فتوگرامتری، در این پژوهش الگوریتمهای مختلف مطرح و پرتکرار در این زمینهی مطالعاتی با یکدیگر مقایسه شدند. درعینحال، روشهای موردمطالعه از منظر کیفیت فیلترینگ کلاسها، زمان پردازشها (مدتزمان اجرایی)، پیچیدگیهای صحنه و تعداد پارامترهای الگوریتم (بیانگر میزان دخالت کاربر در پردازش دادهها برای میزان اتوماسیون) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحلیل میتواند در راستای شناخت بهتر عملکرد اجرایی روشهای فیلترینگ بر روی ابر نقاط حاصله از تصاویر باقدرت تفکیک بالا (DSMهای حاصله از تصاویر هوایی و پهپاد) مثمرثمر باشد و بهعنوان یک راهنما در جهت کمک به محققان برای تصمیمگیری در انتخاب الگوریتم مورداستفاده با توجه به پارامترهای زمان، سختافزار، منطقه و میزان دقت خروجی مفید باشد.
رقیه ادبی؛ رحیم علی عباسپور؛ علیرضا چهرقان
چکیده
امروزه منابع اطلاعات مکانی مختلفی در مورد مسائل مربوط به شهر وجود دارند که در مسیر حرکت به سمت «شهرهای هوشمند» حائز اهمیت هستند. در این بین میتوان به پروژه Open Street Map (OSM) اشاره داشت که منبع داده رایگان و آزادی است و در سالهای اخیر پتانسیل خود را برای استفاده در حوزههای کاربردی مختلف نشان داده است. از جمله این کاربردها ...
بیشتر
امروزه منابع اطلاعات مکانی مختلفی در مورد مسائل مربوط به شهر وجود دارند که در مسیر حرکت به سمت «شهرهای هوشمند» حائز اهمیت هستند. در این بین میتوان به پروژه Open Street Map (OSM) اشاره داشت که منبع داده رایگان و آزادی است و در سالهای اخیر پتانسیل خود را برای استفاده در حوزههای کاربردی مختلف نشان داده است. از جمله این کاربردها میتوان به حوزههای مرتبط با شهر هوشمند اشاره کرد که در آن اطلاعات مکانی نقشهایی کلیدی را ایفا میکنند. یکی از اقلام اطلاعاتی موجود در این پروژه که کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است، دادههای بلوک ساختمانی در OSM میباشد. از اینرو در مطالعه حاضر به محاسبه و ارزیابی سیر تاریخی کامل بودن دادههای بلوک ساختمانی در OSM پرداخته خواهد شد. هدف اصلی این مطالعه ارائه تحلیلی از کامل بودن مجموعه دادههای بلوک ساختمانی OSM کلانشهر تهران در یک بازه زمانی 10 ساله (از سال 2011 تا 2020 میلادی) است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد طی دو سال اخیر دادههای بلوک ساختمانی OSM از نظر تعداد عوارض و کامل بودن اطلاعات هندسی افزایش چشمگیری یافته است. نتایج نشاندهنده افزایش تعداد دادهها از 300 عارضه در سال 2011 به 40138 عارضه در پایان سال 2020 و افزایش کامل بودن دادهها از 0/018 درصد به 2/7 درصد میباشد. همچنین تعداد عوارض ویرایش شده و اضافه شده به مجموعه داده OSM بهترتیب از 38 و 194 عارضه در سال 2011 به 28680 و 10705 عارضه در پایان سال 2020 رسیده است که نشاندهنده فعالیت بیشتر کاربران در ایجاد و ویرایش دادههای بلوک ساختمانی و همچنین بهروزتر شدن این دادهها میباشد.
هادی فرهادی؛ طیبه مناقبی؛ حمید عبادی
چکیده
استخراج اطلاعات دقیق مربوط به موقعیت، تراکم و توزیع ساختمانها در محدوده شهری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که در کاربردهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. سنجش از دور یکی از کارآمدترین تکنولوژیهای تهیه نقشه است که در مناطق وسیع، با سرعت بالا، هزینه مقرون به صرفه و با بهکارگیری دادههای بهروز مورد استفاده قرار میگیرد. ...
بیشتر
استخراج اطلاعات دقیق مربوط به موقعیت، تراکم و توزیع ساختمانها در محدوده شهری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که در کاربردهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. سنجش از دور یکی از کارآمدترین تکنولوژیهای تهیه نقشه است که در مناطق وسیع، با سرعت بالا، هزینه مقرون به صرفه و با بهکارگیری دادههای بهروز مورد استفاده قرار میگیرد. تاکنون روشها و دادههای متعددی برای این منظور مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا، در تحقیق حاضر از یک روش نیمهخودکار بهمنظور تهیه نقشه محدوده شهری و ساختمانهای شهر تبریز و از تصاویر ماهوارهای سنتینل-1 و 2 در سامانه گوگل ارث انجین استفاده شد. برای این منظور، بعد از فراخوانی تصاویر و اعمال پیشپردازشهای لازم در موتور مجازی، نقشه مناطق شهری اولیه و ساختمانهایی با پتانسیل بالا از تصاویر سنتینل-1 تولید شد. در مرحله بعد، بهمنظور حذف ویژگیهای مزاحم و استخراج مناطق شهری ثانویه، شاخصهای طیفی از تصاویر سنتنیل-2 استخراج شد. سپس برای آستانهگذاری ویژگیها از آستانهگذاری هیستوگرام به روش تک مدی استفاده شد. در نهایت، با ادغام نقشه ساختمانهای با پتانسیل بالا و نقشه مناطق شهری ثانویه، نقشه نهایی تولید و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل، نشاندهنده صحت کلی 90/11 درصد و ضریب کاپای 0/803 میباشد. براساس مقایسههای کمّی و کیفی انجام شده، روش پیشنهادی از عملکرد مطلوبی برخوردار میباشد. از مهمترین مزایای روش پیشنهادی میتوان به رایگان بودن دادهها و متنباز بودن سامانه گوگل ارث انجین اشاره کرد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که استفاده همزمان از دادههای سنجش از دور راداری و اپتیکی در محیط سامانه گوگل ارث انجین، پتانسیل بسیار بالایی در متمایز کردن ویژگیها و تهیه نقشه ساختمانها دارد.
مهوش نداف سنگانی؛ سید رضا حسین زاده؛ خوزه مارتین؛ ناصر حافظی مقدس؛ مهناز جهادی؛ کاپیل مالیک
چکیده
معادن منبع اصلی تولید مواد اولیه هستند و استخراج این منابع طبیعی از معادن برای تولید کالا باعث ایجاد اختلال در تعادل سطحی، تغییر شکل مداوم زمین، افزایش مسائل محیطزیست و ایجاد خسارت به زیر ساخت ها میشود. از این رو کنترل و مانیتورینگ جابهجاییهای ناشی از معادن سطحی روباز مهم میباشد. در این مقاله میزان تغییرات سطح زمین و تأثیرات ...
بیشتر
معادن منبع اصلی تولید مواد اولیه هستند و استخراج این منابع طبیعی از معادن برای تولید کالا باعث ایجاد اختلال در تعادل سطحی، تغییر شکل مداوم زمین، افزایش مسائل محیطزیست و ایجاد خسارت به زیر ساخت ها میشود. از این رو کنترل و مانیتورینگ جابهجاییهای ناشی از معادن سطحی روباز مهم میباشد. در این مقاله میزان تغییرات سطح زمین و تأثیرات ژئومورفولوژیکی ناشی از فعالیتهای معدنکاری در معدن سنگ آهن سنگان خواف واقع در خراسان رضوی بررسی شده است. سنگان یک منطقه گرمسیری / خشک با برجستگی بالا 1700 متر ارتفاع در مناطق معدنی است. حداکثر دمای 35 تا 40 درجه سانتیگراد در جولای/ آگوست تجربه میشود در حالی که حداقل دما از5- تا 15- درجه سانتیگراد در ژانویه / فوریه رخ میدهد. بلندترین قله، نول خروس، در معدن A، 1719 متر قرار دارد. بررسیهای میدانی انجام گرفته نشان میدهد که معادن سنگ آهن سنگان بهعلت فعالیتهای شدید معدنکاری بهویژه ژئومورفولوژی منطقه دچار تغییر شده است که این تغییرات میتواند در روند طبیعی فرآیندها و فرم، مثلاً فرآیند سیلاب تأثیر داشته باشد. تداخلسنجی راداری ابزار ارزشمندی در پایش جابهجاییهای سطح زمین است. برای بررسی و اندازهگیری میزان این تغییرات در معدن سنگان از روش تداخلسنجی راداری الگوریتم PS با 47 تصویر ماهوارهای سنتیتل1 مربوط به سالهای 2014 تا 2020، پلاریزاسیون VV با استفاده از نرمافزارتجاری SARPROZ در محیط Matlab انجام شده است. تداخلسنجی راداری مبتنی بر پراکنشکنندههای دائمی(PS) جابهجاییها را بر روی پیکسلهایی که ویژگیهای پراکنشی آنها در طول زمان تقریباً ثابت است، بررسی میکند. نتایج اجرای سری زمانی در این پژوهش با الگوریتم PS میزان تغییرات را حدود 30- سانتیمتر در راستای دید ماهواره نشان داد. میانگین نرخ (سرعت) جابهجایی را 4/8- تا 6- سانتیمتر در سال تعیین کرد. برای ارزیابی نتایج از داده های دوربین ترازیابی استفاده شد و در مقایسه با آن میتوان گفت تقریباً روند مشابهی را طی کرده است. بهطور کلی فعالیتهای معدنکاری در معدن سنگان تغییرات توپوگرافی فراوانی بر محیط گذاشته است و موجب تشدید فعالیت فرآیندهای ژئومورفیک مثل لغزش، ریزش، و... بر روی باطله ها شده است. شناسایی و تحلیل این عوارض و فرآیندهای مرتبط، بیانگر یک چالش برای درک تحول چشماندازهای زمین است. بهطور کلی، نظارت بر تغییر شکل معادن سطحی با استفاده از دادههای راداری SAR امکانپذیر و همچنین نیازمند به اجرای پژوهشهای بیشتر در معادن ایران است.
سیدقاسم رستمی؛ حسن امامی
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی نرخ تاریک شدن آسمان در مناطق مختلف و تأثیر آن در مدلسازی بهینه پارامترهای رصد رؤیت هلال ماه و تعیین بهترین زمان رؤیت آن است. برای این منظور، از 268 گزارش رصدی معتبر نجومی 20 سال اخیر (از 1379 تا 1400 خورشیدی) از نقاط مختلف ایران، برای مدلسازی پیشبینی بهترین زمان رؤیت هلال ماه استفاده گردید. مدلهای پیشنهادی، علاوه ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، بررسی نرخ تاریک شدن آسمان در مناطق مختلف و تأثیر آن در مدلسازی بهینه پارامترهای رصد رؤیت هلال ماه و تعیین بهترین زمان رؤیت آن است. برای این منظور، از 268 گزارش رصدی معتبر نجومی 20 سال اخیر (از 1379 تا 1400 خورشیدی) از نقاط مختلف ایران، برای مدلسازی پیشبینی بهترین زمان رؤیت هلال ماه استفاده گردید. مدلهای پیشنهادی، علاوه بر اینکه دادههای 20 ساله را برای تأمین کلیه فرکانسهای مؤثر جزر و مدی ماه (حداقل دوره تناوب حرکت نوتیشن ماه برابر با 18/61 سال) مورد بررسی قرار داده است، بلکه برای بهبود تعیین زمان انتظار، در کنار استفاده از پارامترهای تغییر روشنایی آسمان (نظیر مدت زمان اختفاء محلی خورشید و نرخ تاریک شدن محل)، اثر فاصله ماه تا زمین و زاویه ارتفاعی ماه از خورشید را نیز دخالت داده است. عامل تاریک شدن محلی آسمان ناشی از عوامل مختلف نظیر تغییرات عرض ژئودتیک، بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، مدلهای پیشنهادی با استفاده از گزارشات رصدی طبقهبندی شده، با کمترین خطا مدلسازی گردیده که میتواند برخلاف تحقیقات قبلی، زمان رؤیت هلال ماه را در حضور خورشید (در زمان روزگاه) نیز پیشبینی نماید. در گام اول، همبستگی آماری بین مدت زمان انتظار هر رصد با پارامترهای مؤثر در رؤیتپذیری هلال ماه مورد بررسی قرار گرفت. سپس، پارامترهایی با بالاترین وابستگی بهعنوان کمیتهای اصلی، برای مدلسازی زمان بهینه انتظار انتخاب شدند. در ادامه، 17 مدل خطی چندجملهای مختلف با تعداد 2، 3، 4 و 5 پارامتر طراحی و مورد بررسی قرار گرفتند و ضرایب دو مدل نهایی )مدل دو و پنج پارامتری( بهعنوان مدل پیشنهادی، با استفاده از روش برآورد کمترین مربعات حاصل شدند. مدلها، بهترتیب برای رصدهایی با فواصل حضیض مدار ماه (فاصله کمتر از 375 هزار کیلومتر) و برای رصدهایی با فواصل اوج مدار ماه (فاصله بیشتر از 390 هزار کیلومتر) بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مدل 5 پارامتری نشان داد در این دو حالت بهترتیب، دارای خطای مربعی متوسط 3/6 دقیقه و 4/0 دقیقه برای پیشبینی بهترین زمان رؤیت هلال ماه هستند. همچنین نتایج نشان داد، با توجه به تغییرات جدایی زاویهای ماه از خورشید (10 تا 20 درجه) و اختلاف ارتفاع ماه از خورشید (5 تا 20 درجه)، مدت زمان انتظار رؤیت هلال ماه از 32 دقیقه بعد از غروب خورشید تا 12 دقیقه زودتر از غروب خورشید، بهدست آمده است. نتایج بیانگر این بود که با افزایش نرخ تاریک شدن آسمان، مدت زمان انتظار رؤیت هلال ماه کاهش مییابد. به عبارتی، هلال ماه در نیمه شمالی کشور زودتر از نیمه جنوبی کشور دیده میشود.
مجید فخری؛ امین فرجی؛ مهدی علیان
چکیده
امروزه زیرساختهای حوزه انرژی به واسطه نقش و اهمیت آنها در خدمترسانی به جامعه اهمیت ویژهای یافته است.متقابلاً حفظ امنیت این زیرساختها در برابر حملهها و تهدیدها، از اولویتهای تأمین امنیت در یک سرزمین بهشمار میرود و یکی از وجوه تأمین امنیت، سنجش وضعیت آسیبپذیریهای مکانی زیرساختها است. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش ...
بیشتر
امروزه زیرساختهای حوزه انرژی به واسطه نقش و اهمیت آنها در خدمترسانی به جامعه اهمیت ویژهای یافته است.متقابلاً حفظ امنیت این زیرساختها در برابر حملهها و تهدیدها، از اولویتهای تأمین امنیت در یک سرزمین بهشمار میرود و یکی از وجوه تأمین امنیت، سنجش وضعیت آسیبپذیریهای مکانی زیرساختها است. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش شده است به ظرفیتسنجی قلمرو استان یزد در مقابل آسیبپذیری زیرساختهای انرژی پرداخته شود. در همین راستا از روش توصیفی- تحلیلی با بهرهگیری از روشهای تحلیل شبکهای و نرمافزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که از منظر پدافند غیرعامل توزیع زیرساختها در استان الگوی مناسبی نداشته است. پهنه مرکزی استان یزد نسبت به مناطق حاشیهای این استان آسیبپذیرتر است، بهصورتی که بیش از نیمی از زیرساختهای شبکه انرژی (55 درصد) در استان یزد در پهنه آسیبپذیری بسیار زیاد قرار دارند و 18 درصد از زیرساختها نیز در پهنه با آسیبپذیری زیاد قرار دارند و رعایت آموزههای پدافند غیرعامل در پهنه استان شایسته اهمیت بیشتری است.
ایلیا لعلی نیت؛ موسی کمانرودی کجوری؛ تاج الدین کرمی
چکیده
تجزیه و تحلیل پیکربندی فضایی و پویایی رشد شهری از موضوعات مهم در مطالعات شهری معاصر است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به تحلیل فرآیند گسترش و الگویابی فضا در محورهای برونشهری کلانشهر تهران به ایونکی پرداخته شد. به این منظور، ابتدا با استفاده از تصاویر سری زمانی ماهواره لندست، نقشههای کاربری اراضی برای سالهای 1364، 1379، 1390 و 1399 با ...
بیشتر
تجزیه و تحلیل پیکربندی فضایی و پویایی رشد شهری از موضوعات مهم در مطالعات شهری معاصر است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به تحلیل فرآیند گسترش و الگویابی فضا در محورهای برونشهری کلانشهر تهران به ایونکی پرداخته شد. به این منظور، ابتدا با استفاده از تصاویر سری زمانی ماهواره لندست، نقشههای کاربری اراضی برای سالهای 1364، 1379، 1390 و 1399 با استفاده از مدل نظارتشده FUZZY ARTMAP استخراج گردید و سپس با بهرهگیری از LCM تغییرات مربوط به کاربریها - کم زیادشدن مساحت کاربری اراضی - و همچنین با استفاده از توابع ریاضی 7 جملهای الگوی تغییر سایر کاربریها به نفع کاربری ساختهشده استخراج شد و درنهایت با استفاده از مدل سلولهای خودکار و زنجیرههای مارکوف به پیشبینی گسترش شهری در این منطقه برای سال 1410 پرداخته شد. نتایج حاصل نشان داد که در دوره 35ساله حدود 30495 هکتار به وسعت اراضی ساختهشده افزوده شده است که الگوی گسترش شهری در این منطقه کاملاً بر الگوی شبکههای ارتباطی موجود منطبق و جهتی شمال غربی به جنوبشرقی دارد. همچنین نتایج طبقهبندی تصاویر ماهوارهای و پیشبینی پوشش اراضی نیز نشان داد که در محور شهری تهران - ایوانکی با توجه به روند رشد شهری منطقه در سال 1410 مساحت ارضی ساختهشده به بیش از 50 هزار هکتار خواهد رسید. مطابق با نتایج، اقدامات مناسب برای کنترل تغییرات کاربری زمین بهویژه رشد شهر بهمنظور حفظ محیطزیست و تعادل اکولوژیکی منطقه نیاز است.
سید رضا غفاری رزین؛ نوید هوشنگی
چکیده
در این مقاله با استفاده از روشهای مبتنی بر یادگیری مقدار بخار آب قابل بارش (PWV) به صورت مکانی-زمانی مدلسازی شده و سپس پیشبینی میشود. از سه مدل شبکههای عصبی مصنوعی (ANNs)، سیستم استنتاج عصبی-فازی سازگار (ANFIS) و مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) برای انجام این کار استفاده شده است. برای مقایسه کارایی و دقت این سه مدل، نتایج حاصل با مشاهدات ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از روشهای مبتنی بر یادگیری مقدار بخار آب قابل بارش (PWV) به صورت مکانی-زمانی مدلسازی شده و سپس پیشبینی میشود. از سه مدل شبکههای عصبی مصنوعی (ANNs)، سیستم استنتاج عصبی-فازی سازگار (ANFIS) و مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) برای انجام این کار استفاده شده است. برای مقایسه کارایی و دقت این سه مدل، نتایج حاصل با مشاهدات بخار آب قابل بارش حاصل از ایستگاه رادیوسوند (PWVradiosonde) و بخار آب قابل بارش بهدست آمده از مدل تجربی ساستامنین (PWVSaastamoinen) نیز مقایسه شده است. مشاهدات 23 ایستگاه GPS مابین روزهای 300 الی 305 (6 روز) از سال 2011 در منطقه شمالغرب ایران برای ارزیابی مدلها، بهکار گرفته شده است. دلیل انتخاب این منطقه و بازه زمانی مورد نظر، در دسترس بودن مجموعه کاملی از مشاهدات ایستگاههای GPS، رادیوسوند و ایستگاههای هواشناسی است. از 23 ایستگاه مورد نظر، مشاهدات دو ایستگاه KLBR و GGSH بهمنظور انجام تست نتایج حاصل کنار گذاشته میشود. در مرحله اول، تأخیر تر زنیتی (ZWD) از مشاهدات 21 ایستگاه GPS محاسبه و سپس تبدیل به مقدار PWV میشود. مقادیر PWV حاصل از این مرحله به عنوان خروجی هر سه مدل در نظر گرفته شده است. همچنین چهار پارامتر طول و عرض جغرافیایی ایستگاه، روز مشاهده (DOY) و زمان (min.) به عنوان ورودیهای سه مدل هستند. هر سه مدل با استفاده از الگوریتم پس انتشار خطا (BP) آموزش داده شده و کمینه خطای حاصل در محل ایستگاه رادیوسوند تبریز (38/08N وE46/28)، به عنوان معیار پایان آموزش در نظر گرفته شده است. پس از مرحله آموزش، مقدار بخار آب قابل بارش در ایستگاههای تست با هر سه مدل محاسبه و سپس با مقدار بخار آب قابل بارش حاصل از GPS (PWVGPS) مقایسه میشوند. میانگین ضریب همبستگی محاسبه شده برای چهار مدل ANN، ANFIS، SVR و Saastamoinen در 6 روز مورد مطالعه به ترتیب برابر با 0/85، 0/88، 0/89 و 0/69 است. همچنین، میانگین RMSE برای چهار مدل در 6 روز به ترتیب برابر با 2/17، 1/90، 1/77 و 5/45 میلیمتر شده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان میدهد که مدل SVR از قابلیت بسیار بالایی در برآورد مقدار بخار آب قابل بارش برخوردار بوده و از نتایج آن میتوان در مباحث مرتبط با هواشناسی و پیشبینی بارش استفاده نمود.
سید مهدی یاوری؛ زهرا عزیزی
چکیده
عدم تابش یکنواخت نور بر عوارض، سبب کاهش میزان کنتراست در تصاویر هوایی شده و استخراج ویژگیهای تصویر را مشکل میسازد. عدم نوردهی مناسب باعث کاهش کنتراست تصویر و تشکیل سایه یک عارضه بر عوارض دیگر میشود، در نتیجه سبب از بین رفتن اطلاعاتی در مورد رفتار، شکل، اندازه، الگو، بافت و تن عوارض شده و سبب فشردگی هیستوگرام تصویر در یک ...
بیشتر
عدم تابش یکنواخت نور بر عوارض، سبب کاهش میزان کنتراست در تصاویر هوایی شده و استخراج ویژگیهای تصویر را مشکل میسازد. عدم نوردهی مناسب باعث کاهش کنتراست تصویر و تشکیل سایه یک عارضه بر عوارض دیگر میشود، در نتیجه سبب از بین رفتن اطلاعاتی در مورد رفتار، شکل، اندازه، الگو، بافت و تن عوارض شده و سبب فشردگی هیستوگرام تصویر در یک یا چند ناحیه خاص میشود. در این پژوهش از دو تصویر هوایی با تنوع عوارض پوشش گیاهی، خاک و دستساخت بشر استفاده شد. در مرحله اول از روش پیشنهادی تحقیق حاضر، ابتدا الگوریتم SMQT بر تصویر اعمال گردید. این تبدیل با نشان دادن ساختار دادهها، ویژگیهای Gain و Bias دادهها را حذف میکند. خروجی الگوریتم SMQT تصویر خاکستری میباشد. برای حفظ اطلاعات رنگی موجود در تصویر اصلی، تصویر RGB ورودی با تصویر حاصل از الگوریتم SMQT ادغام گردید. در مرحله دوم، تصحیح گاما به میزان 0/7 به کل تصویر اعمال شد. تصحیح گاما، فرآیندی است که برای تصحیح پاسخ قانون توان رخ میدهد. میزان تصحیح گاما در همه قسمتهای یک تصویر یکسان نیست اما اعمال این تصحیح بهصورت محلی و با استفاده از کرنل به ابعاد مشخص، سبب افزایش محاسبات و زمان میشود و در صورت وجود نویز در تصویر، انحراف شدید در میزان تصحیح بهوجود میآورد. برای حل این مشکل، مجدداً بر روی تصویر بهدست آمده از تصحیح گاما، الگوریتم SMQT اعمال شد. این عمل با فشردهسازی محدودهی داینامیک رنج بهوسیلهی کشش هیستوگرام تصویر، در قسمتهایی از تصویر که نیاز به تصحیح گاما نداشت، ساختار داده را بدون تغییر باقی گذاشت. خروجی حاصل از الگوریتم SMQT در مرحله دوم با تصویر حاصل از تصحیح گاما، ادغام شد. معیار شباهت ساختاری برای تصاویر ورودی بهترتیب برابر 0/4352 و 0/4161 و برای تصاویر پردازش شده برابر 0/8372 و 0/8401 میباشد.
الهام فروتن
چکیده
سیل از جمله رخدادهای طبیعی است که وقوع آن سالانه خسارتهای زیادی به مردم و محیطزیست در سراسر جهان وارد میکند. اقدامات آبخیزداری راهکاری مؤثر در راستای کنترل سیل و کاهش خسارت ناشی از آن بوده و ارزیابی اثر این اقدامات بیانگر میزان دستیابی به موفقیت در نائل شدن به هدف کنترل سیلاب است. در این تحقیق هدف آن است که از تلفیق روش شماره منحنی ...
بیشتر
سیل از جمله رخدادهای طبیعی است که وقوع آن سالانه خسارتهای زیادی به مردم و محیطزیست در سراسر جهان وارد میکند. اقدامات آبخیزداری راهکاری مؤثر در راستای کنترل سیل و کاهش خسارت ناشی از آن بوده و ارزیابی اثر این اقدامات بیانگر میزان دستیابی به موفقیت در نائل شدن به هدف کنترل سیلاب است. در این تحقیق هدف آن است که از تلفیق روش شماره منحنی و AHP در Arc-GIS برای تهیه نقشه حساسیت به سیل استفاده شده و نقش اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری در حساسیت به سیلاب منطقه با استفاده از این روش و آزمونهای آماری مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، حوضه آبخیز پردیسان در قسمت جنوبی شهر قم، با بیشترین سطح کاربری اراضی مرتع انتخاب شد. ده عامل تراکم زهکشی، شیب، بارندگی سالانه، فاصله از رودخانه، ارتفاع، تجمع جریان، شماره منحنی SCS ، زمینشناسی، ژئوموفولوژی و نقشه سیلاب پیشین منطقه انتخاب و هر عامل براساس تأثیر بر حساسیت سیلخیزی منطقه در مقیاسهای مختلف طبقهبندی شدند. سپس از روش AHP در Arc-GIS برای محاسبه مقایسه جفتی و تعیین وزن هر عامل استفاده شد. نتایج نشان داد که عامل شماره منحنی دارای بیشترین درصد وزنی (27/44) و نفوذپذیری سنگها دارای کمترین درصد وزنی (3/20) است. مقایسه کلاسهای سیلخیزی در شرایط فعلی و آینده نشان میدهد که با انجام اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری، طبقات سیلخیزی زیاد و متوسط بهترتیب 7/3 و 39/7 درصد کاهش و طبقات با حساسیت کم و خیلیکم بهترتیب 22/18 و 22/82 درصد افزایش خواهد یافت. انجام آزمون آماری نشانه و ویلکاکسون نیز بیانگر آن است که اختلاف معنیدار در طبقات سیلخیزی در قبل و بعد از اقدامات آبخیزداری وجود دارد و اقدامات بیولوژیکی تأثیر مثبتی در کاهش سیل دارد.
حسین عساکره؛ محمد دارند؛ سید ابوالفضل مسعودیان؛ سوما زندکریمی
چکیده
وردایست لایه انتقال بین وردسپهر و پوشنسپهر است. در این پژوهش برای شناخت وردایست بر روی جو ایران از دادههای دما و ارتفاع ژئوپتانسیل مربوط به پایگاه ECMWF در بازهی زمانی 1979 تا 2018 با تفکیک افقی 0/25 درجه در ترازهای مختلف جو و بر پایه افت آهنگ دما (LRT) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در ماههای فصل زمستان تغییرات تراز فشار وردایست ...
بیشتر
وردایست لایه انتقال بین وردسپهر و پوشنسپهر است. در این پژوهش برای شناخت وردایست بر روی جو ایران از دادههای دما و ارتفاع ژئوپتانسیل مربوط به پایگاه ECMWF در بازهی زمانی 1979 تا 2018 با تفکیک افقی 0/25 درجه در ترازهای مختلف جو و بر پایه افت آهنگ دما (LRT) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در ماههای فصل زمستان تغییرات تراز فشار وردایست بر روی ایران از عرض جغرافیایی تبعیت میکند و با افزایش عرض جغرافیایی ارتفاع وردایست کاهش مییابد، اما در ماههای فصل تابستان ویژگیهای تراز فشار وردایست متفاوت با ماههای فصل زمستان است. در این ماهها تغییرات ترازهای فشار وردایست از عرض جغرافیایی تبعیت نمیکنند؛ بر روی ارتفاعات زاگرس و کرمان ارتفاع وردایست در پایینترین حد خود قرار دارد، در حالی که بالاترین ارتفاع وردایست در این ماهها در عرضهای جغرافیایی بالاتری نسبت به دیگر ماهها واقع میشود. بررسی دمای تراز پایین و بالای وردایست نیز نشان داد که دمای تراز پایین وردایست در تمام ماههای فصول بررسی شده پایینتر از دمای تراز بالای آن است و دمای دو تراز با تغییرات ارتفاع وردایست در ماههای مختلف دچار تغییر شده است. بررسی تفاضل دمایی دو تراز اطراف وردایست نشان داد که تفاضل دمایی دو تراز اطراف وردایست در فصل تابستان در مقایسه با فصل زمستان قابل توجهتر است. این در حالی بود که در فصل زمستان تفاضل دمایی در اکثر مناطق از عرض جغرافیایی تبعیت میکند و با افزایش عرض جغرافیایی تفاضل دمایی کاهش مییابد.
زینب ظاهری عبده وند؛ مرضیه مکرم؛ فاطمه مسکینی ویشکایی
چکیده
پهنهبندی اکولوژیکی کشاورزی، ابزاری برای ارزیابی مناسب منابع اراضی، برنامهریزی و مدیریت بهتر کشت در جهت دستیابی به کشاورزی پایدار است. با توجه به اهمیت استان خوزستان در کشاورزی کشور و راهبردی بودن محصول گندم، در این پژوهش پهنهبندی پتانسیل تولید کشت گندم در منطقه دشت باغه خوزستان انجام شد. ویژگیهای اقلیمی شامل دمای میانگین، ...
بیشتر
پهنهبندی اکولوژیکی کشاورزی، ابزاری برای ارزیابی مناسب منابع اراضی، برنامهریزی و مدیریت بهتر کشت در جهت دستیابی به کشاورزی پایدار است. با توجه به اهمیت استان خوزستان در کشاورزی کشور و راهبردی بودن محصول گندم، در این پژوهش پهنهبندی پتانسیل تولید کشت گندم در منطقه دشت باغه خوزستان انجام شد. ویژگیهای اقلیمی شامل دمای میانگین، کمینه و بیشینه و همچنین بارندگی سالیانه بودند. همچنین، عوامل محیطی شامل ویژگیهای توپوگرافی (شیب) و ویژگیهای خاک (شیمیایی و فیزیکی) در نظر گرفته شدند. ویژگیهای خاک از دادههای 96 پروفیل خاک حاصل از مطالعات نیمه تفصیلی منطقه تعیین شد. پهنهبندی ویژگیهای مختلف خاک و متغیرهای اقلیمی با استفاده از روش وزندهی عکس فاصله (IDW) انجام شد. سپس با استفاده از توابع عضویت، نقشه فازی هر یک از پارامترهای مؤثر در تعیین مناطق مستعد برای کشت گندم تهیه شد. در ادامه با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن هر یک از لایهها مشخص و در نهایت در محیط GIS نقشه تناسب اراضی برای کشت گندم تهیه شد. شایان ذکر است که در این مطالعه مهمترین پارامترهای مؤثر بر کشت گندم قبل از ورود به مدل، با استفاده از روشهای آماری انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بخش غربی منطقه مورد مطالعه براساس ویژگیهای خاک، اقلیم و توپوگرافی منطقه برای کشت گندم مناسب است و حدود 46 درصد از مساحت کل محدوده مورد مطالعه را به خود اختصاص داده است (4220 هکتار) و قسمتهایی از جنوب و شمال منطقه مورد مطالعه، نامناسبترین شرایط را برای کشت گندم دارند. بنابراین با استفاده از روش فازی و AHP میتوان مکانهای مناسب برای کشت محصولات زراعی را تعیین کرد.