مهرداد کاوه؛ محمدسعدی مسگری
چکیده
وجود مراکز بهداشتی و بیمارستانها در تمام جوامع ضروری است و مکانیابی و تخصیص جمعیت به آنها یک مسئله بهینهسازی مهم در برنامهریزی شهری میباشد. هدف از این پژوهش، مقایسه و ارزیابی عملکرد الگوریتم ژنتیک و الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ترکیبی برای تعیین مکان بهینه مراکز بیمارستان و تخصیص نقاط جمعیتی به آنها میباشد. به ...
بیشتر
وجود مراکز بهداشتی و بیمارستانها در تمام جوامع ضروری است و مکانیابی و تخصیص جمعیت به آنها یک مسئله بهینهسازی مهم در برنامهریزی شهری میباشد. هدف از این پژوهش، مقایسه و ارزیابی عملکرد الگوریتم ژنتیک و الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ترکیبی برای تعیین مکان بهینه مراکز بیمارستان و تخصیص نقاط جمعیتی به آنها میباشد. به منظور محدود کردن فضای جستجو، از قابلیتهای تجزیهوتحلیل سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به همراه تحلیل سلسله مراتبیبرای انتخاب سایتهای نامزد استفاده شده است. سپس الگوریتمهای نام برده برای تعیین شش مکان بهینه و تخصیص بلوکهای نظیر به آنها پیادهسازی شدهاند. در این تحقیق هدف به حداقل رساندن مجموع تمام فاصلههای بین مراکز بیمارستانی و بلوکهای جمعیتی میباشد که برای این منظور از توسعه الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات با تعریف جستجوی همسایگی برای ذره نخبه، استفاده شده است. برای کالیبره کردن پارامترهای هر یک از الگوریتمها، مجموعهای از دادههای شبیهسازی منظم بهکار رفته است. با در دست داشتن مقادیر مناسب برای پارامترها، الگوریتمها بر روی دادههای واقعی از منطقه مطالعاتی مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داده است که الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ترکیبی دارای عملکرد بهتری نسبت به الگوریتم ژنتیک میباشد. روند همگرایی الگوریتمازدحام ذرات ترکیبی، سریعتر از الگوریتم ژنتیک میباشد. هر دو الگوریتم سطوح بالایی از تکرارپذیری را نشان دادهاند؛ اما الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ترکیبی دارای ثبات بیشتری است. همچنین برای هر دو نوع داده شبیهسازی و واقعی، الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ترکیبی سریعتر از الگوریتم ژنتیک عمل میکند. سادگی و تکرارپذیری الگوریتمها از عوامل مهمی میباشند که ازنقطهنظر کاربر بسیار مهم است. بنابراین با توجه به این معیارها، بهینهسازی ازدحام ذرات ترکیبی مطلوبتر از ژنتیک بوده است.
دره میرحیدر؛ بهادر غلامی؛ زهرا پیشگاهی فرد؛ قاسم عزیزی؛ امیرحسین رنجبریان
چکیده
بنیان و پایۀ فضاسازی، قلمروگستری، تحدید حدود و مرزبندی در دریاها بر اساس عوامل جغرافیایی (بویژه جغرافیای طبیعی) صورت میگیرد. در میان عوامل متعدد جغرافیای طبیعی، جزر و مد در تحدید حدود و قلمروسازی دریایی نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. با این وجود، کشورهای جهان هرکدام از سطح مبنای مشخصی برای تعیین خط جزر خود بهره گرفته و این موضوع ...
بیشتر
بنیان و پایۀ فضاسازی، قلمروگستری، تحدید حدود و مرزبندی در دریاها بر اساس عوامل جغرافیایی (بویژه جغرافیای طبیعی) صورت میگیرد. در میان عوامل متعدد جغرافیای طبیعی، جزر و مد در تحدید حدود و قلمروسازی دریایی نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. با این وجود، کشورهای جهان هرکدام از سطح مبنای مشخصی برای تعیین خط جزر خود بهره گرفته و این موضوع مسائل و چالشهایی را در قلمروسازی دریایی به همراه داشته است. در این زمینه تغییرات اقلیمی که به افزایش سطح دریاها منجر میشود، پدیدۀ مزبور را با تغییراتی مواجه خواهد ساخت. هدف پژوهش حاضر که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام یافته و از نرمافزار GIS و محاسبهگر ریاضی نقشه به نامRaster calculator برای ترسیم نقشههای مورد نیاز بهره گرفته شده، این است که ضمن بررسی نقش و اهمیت جزر و مد در تحدید حدود دریایی، تأثیرات افزایش سطح دریاها را بر آن و فرایند قلمروسازی دریایی، تحلیل و واکاوی کند. نتایج تحقیق نشان میدهد افزایش دو متری سطح دریا که در این تحقیق به آن توجه شده است، جزر و مد را در مناطقی که عقبنشینی ساحلی در آن صورت میگیرد، به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد، لذا با توجه به ترسیم خطوط مبدأ عادی بر اساس این عامل جغرافیایی، باید انتظار داشت در این مناطق، خطوط مذکور دچار عقبنشینی شوند؛ اما چنانچه نقاط پایۀ در نظر گرفته شده برای خطوط مبدأ مستقیم در اثر بالا آمدن سطح دریاها به میزان دو متر، غرق شوند، این خطوط نیز عقبنشینی خواهند کرد. این امر تا حدود زیادی به سطح مبنای در نظر گرفته شده برای ترسیم خطوط مبدأ، بستگی خواهد داشت. شایان ذکر است خط جزر ترسیم شده در نقشهها بویژه در مناطقی که تحدید حدود دریایی صورت گرفته، بیشتر از خط جزر واقعی قابل استناد است و به این ترتیب در آینده نقشه به عنوان مهمترین ابزار جغرافیایی، میتواند نقش ثباتسازی را ایفا کند.
الهه خصالی؛ محمدرضا مباشری
چکیده
سرمازدگی ازجمله پدیدههایی است که همه ساله خسارات بسیاری بر بخش کشاورزی وارد میسازد. از دیدگاه هواشناسی/اقلیمشناسی هنگامی که دمای هوا به کمتر از آستانه تحمل گیاهی میرسد، پدیده سرمازدگی اتفاق میافتد. این پژوهش به پیشبینی مناطق در خطر سرمازدگی با استفاده از روش NEAT[1] در ایالت جورجیای آمریکا میپردازد. روشNEATبرای ...
بیشتر
سرمازدگی ازجمله پدیدههایی است که همه ساله خسارات بسیاری بر بخش کشاورزی وارد میسازد. از دیدگاه هواشناسی/اقلیمشناسی هنگامی که دمای هوا به کمتر از آستانه تحمل گیاهی میرسد، پدیده سرمازدگی اتفاق میافتد. این پژوهش به پیشبینی مناطق در خطر سرمازدگی با استفاده از روش NEAT[1] در ایالت جورجیای آمریکا میپردازد. روشNEATبرای تخمین دمای هوا در نزدیکی سطح بکار گرفته شد. بدین منظور از دادههای سنجنده مادیس مستقر بر سکوهای ترا و آکوا و دادههای ایستگاههای هواشناسی شبکه AEMN[2] استفاده شده است. جهت پیادهسازی مدل، دو بازه زمانی 3 تا 9 دسامبر سال 2006 و 3 تا 11 آپریل 2007 انتخاب شدند. در این دوبازه، سرمازدگی خسارات زیادی به محصولات کشاورزی در جنوب شرق آمریکا وارد کرده است. ابتدا با استفاده از دادههای شبکه AEMN ضرائب مدل NEAT برای برونیابی دمای هوا به ساعات بعد محاسبه شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس دمای هوای نزدیک سطح با استفاده از محصولات مادیس برای لحظه گذر شبانه دو سنجنده مادیس مستقر بر سکوهای آکوا و ترا استخراج گردید. در نهایت مدل NEAT بر روی دمای هوای استخراج شده از تصاویر ماهوارهای اعمال گردیده و دمای شبانه از حدود ساعت 22:30 شب تا 7:30 صبح در بازههای زمانی 15 دقیقهای پیشبینی شده است. جهت ارزیابی، دادههای 68 ایستگاه شبکه AEMN در این دو بازه زمانی مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت مقادیرRMSE و تغییرات پارامترهای دقت کلی و دقت کاربر در مورد پیشبینی سرمازدگی در طول شب مورد بررسی قرار گرفت. مقدار RMSE کل برای تعداد 13840 داده ، 5/2 درجه بدست آمد. پارامتر RMSE از لحظه گذر تا 6 ساعت پس از آن، دارای روند افزایشی میباشد و با دور شدن از لحظه گذر از 1/0 تا 5/2 درجه سلسیوس تغییر میکند. نتایج حاصل میتواند تا حد زیادی در شناسایی و پیشبینی مناطق در خطر سرمازدگی مفید باشد. [1]- Near-surface Estimated Air Temperature (NEAT) [2]- Automated Environmental Monitoring Network (AEMN; www.georgiaweather.net)
مهرداد آهنگرکانی؛ سید حسین خواسته
چکیده
مسئله کمبود آب در ایران با توجه به قرارگیری آن در منطقه خشک و کم آب خاورمیانه و روند نسبتاً سریع افزایش جمعیت شهری و مصرف بیرویه آب، هر روز ابعاد جدیتری به خود میگیرد. این مسئله و همچنین فقدان الگوی مشخص از نحوه و میزان مصرف آب در کشور، استفاده از سیستمهای پردازش اطلاعات را در مدیریت منابع آب ضروری مینماید. کاوش قوانین ...
بیشتر
مسئله کمبود آب در ایران با توجه به قرارگیری آن در منطقه خشک و کم آب خاورمیانه و روند نسبتاً سریع افزایش جمعیت شهری و مصرف بیرویه آب، هر روز ابعاد جدیتری به خود میگیرد. این مسئله و همچنین فقدان الگوی مشخص از نحوه و میزان مصرف آب در کشور، استفاده از سیستمهای پردازش اطلاعات را در مدیریت منابع آب ضروری مینماید. کاوش قوانین وابستگی میتواند به عنوان یکی از روشهای مطلوب جهت بهینهسازی و تحلیل عوامل مؤثر در میزان مصرف آب مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه از کاوش قوانین وابستگی و الگوریتم درخت تصمیم به منظور تحلیل دادههای موجود در زمینه مصرف آب شهری محلههای شهرستان بابل استفاده شده است. پارامترهای مکانی و اجتماعی- اقتصادی مانند فاصله از رودخانه بابلرود، فاصله از راههای اصلی، ویلایی یا آپارتمانی بودن، مساحت فضای سبز خانگی، تعداد واحدهای مسکونی، تراکم جمعیت، درصد پیر یا جوان بودن، متوسط تعداد افراد هر خانواده و مساحت حیاط ساختمان انتخاب شدند. با استفاده از کاوش قوانین وابستگی به کشف ارتباط میان میزان مصرف آب و پارامترهای موردنظر پرداخته شده است. با بهرهگیری از یک درخت تصمیم، عوامل مرتبط با مصرف، طبقهبندی و میزان مصرف آب بخشی از مشترکین به عنوان دادههای تست پیشبینی شده است. به کمک تعیین نواحی با بیشترین میزان مصرف آب و الگوی مکانی توزیع مصرف آب خانوار، این قوانین ارزیابی شدهاند. در این پژوهش پارامترهایی که رابطه عکس یا مستقیم با میزان مصرف آب خانوار دارند و همچنین پارامترهایی که اهمیت بیشتری نسبت به سایر عوامل دارند، مشخص شدهاند. با بررسی میزان مصرف آب خانوار، محلههای با بیشترین میزان مصرف که محلههای ساحلی رودخانه بابلرود هستند، به عنوان محلههای پرمصرف شناسایی شدهاند. ساختمانها در این محلهها، ویلایی و دارای تراکم جمعیت پایینتر و مساحت فضای سبز و حیاط بالاتری نسبت به سایر محلهها هستند.
سارا کرمی؛ محمد طالعی
چکیده
علائم و تابلوها ضمن در اختیارگذاشتن اطلاعات و راهنماییهای مورد نیاز رانندگان، آنها را از مقررات حاکم بر مسیر و خطرات احتمالی پیش رو مطلع میکنند. جانمایی اصولی تابلوها در بزرگراهها و معابر شهری با در نظر گرفتن معیارهای دید، تأثیر بسزایی در یافتن به موقع مسیر و جلوگیری از سردرگمی رانندگان و در نتیجه کاهش ترافیک و تصادفات دارد. ...
بیشتر
علائم و تابلوها ضمن در اختیارگذاشتن اطلاعات و راهنماییهای مورد نیاز رانندگان، آنها را از مقررات حاکم بر مسیر و خطرات احتمالی پیش رو مطلع میکنند. جانمایی اصولی تابلوها در بزرگراهها و معابر شهری با در نظر گرفتن معیارهای دید، تأثیر بسزایی در یافتن به موقع مسیر و جلوگیری از سردرگمی رانندگان و در نتیجه کاهش ترافیک و تصادفات دارد. هدف این تحقیق، ارائه روشی مبتنی بر تحلیل مکانی در فضای سه بعدی، جهت ارزیابی قابلیت دید تابلوها است. ارتفاع و جهت قرارگیری تابلو، فاصله تابلو تا ناظر و زاویه افقی بین ناظر و تابلو و مساحت قابل درک از تابلو از جمله شاخصهایی هستند که بر قابلیت دید تابلوهای راهنمای مسیر تأثیرگذار میباشند. در روش ارائه شده موانع سهبعدی موجود در مسیر، تحت هندسهی پرسپکتیو به سطح تابلو، تصویر و مساحت قابل درک از تابلو توسط رانندگان در موقعیتهای مختلف محاسبه میشود. جهت ارزیابی قابلیت دید تابلو در موقعیتهای مختلف خودرو (راننده) در مسیر حرکت، شاخصهای مکانی از جمله مساحت محدوده مشترک حاصل از تصویر موانع با سطح تابلو، فاصله بین مرکز تابلو و مرکزمنطقهی مشترک و ترکیب مساحت با فاصله ارائه گردیده است. سپس ضمن طراحی سناریوهای مختلف حرکت خودرو در یک مسیر شبیه سازی شده و ارزیابی عملکرد هر یک از شاخصهای مذکور، شاخص ترکیب مساحت با فاصله به عنوان شاخص دید انتخاب و وضعیت دید خودرو (راننده) در چهار کلاس ضعیف، خوب، متوسط و عالی، سنجیده میشود.نتایج تحقیق نشان میدهد، روش ارائه شده میتواند به عنوان یک ابزار مناسب در جانمایی بهینه تابلوهای راهنمای مسیر به کارگرفته شود.
امیر آقابالائی؛ حمید عبادی؛ یاسر مقصودی مهرانی
چکیده
چندین مطالعه انجام شده در دهه اخیر نشان داده است که سامانههای تصویربرداری رادار با روزنه مجازی (SAR) در مد Compact پلاریمتری (CP) میتوانند بر معایب سامانههای تصویربرداری SAR در مد تمام پلاریمتریک (FP) غلبه کرده و عملکرد قابل قبولی را در کاربردهای مختلف سنجش از دور مانند مدیریت و پایش منابع مهم طبیعی از جمله جنگلها ارائه ...
بیشتر
چندین مطالعه انجام شده در دهه اخیر نشان داده است که سامانههای تصویربرداری رادار با روزنه مجازی (SAR) در مد Compact پلاریمتری (CP) میتوانند بر معایب سامانههای تصویربرداری SAR در مد تمام پلاریمتریک (FP) غلبه کرده و عملکرد قابل قبولی را در کاربردهای مختلف سنجش از دور مانند مدیریت و پایش منابع مهم طبیعی از جمله جنگلها ارائه دهند. در این راستا، فناوری نوینی به نام تداخل سنجی پلاریمتریک SAR (PolInSAR)، به عنوان ابزاری توانمند در این حوزه، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، عملکرد دادههای C-PollnSAR) Compact PollnSAR)در مد ارسال و دریافت قطبش دایروی (DCP) جهت برآورد ارتفاع درختان جنگل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، روشهای مرسوم جهت بازیابی ارتفاع درختان در مناطق جنگلی، شامل روش تفاضلی مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، روش اندازه دامنه کوهرنسی و نیز روش ترکیبی (فاز و کوهرنسی)، بر روی این دادهها پیادهسازی شد. به منظور ارزیابی عملکرد دادههای C-PolInSAR، نتایج حاصل از این دادهها با نتایج به دست آمده از دادههای Full PolInSAR) F-PollanSADR) مقایسه و ارزیابی گردید. نتایج تجربی به دست آمده در این تحقیق بر دو مجموعه داده شبیهسازی شده از نرمافزار PolSARProSim در باندهای L و P نشان دادند که دادههای C-PolInSAR در مد DCP، عملکرد و نتایج یکسانی نسبت به دادههای F-PolInSAR با در نظر گرفتن HH+VV به عنوان قطبش پسپراکنش شده از زمین، در برآورد ارتفاع دارند. به ویژه آنکه، دادههای C-PolInSAR در مد DCP بهبود 78/0 متری و 55/0 متری را به ترتیب در باندهای L و P نسبت به دادههای F-PolInSAR با انتخاب HH-VV به عنوان قطبش زمین، در برآورد ارتفاع درختان حاصل کردند. علاوه براین، به کارگیری دادههای C-PolInSAR هنگامی که منابع سامانههای تصویربرداری پلاریمتریک محدود هستند، در دسترس نیستند، و نیز در طول موجهای بلند، که قطبش ارسالی متأثر از چرخش فارادی است، میتواند یک راهکار مؤثر باشد.
عبدالحسین ظریفیان مهر؛ لعلا جهانشاهلو؛ حسین ذبیحی؛ بهلول علیجانی
چکیده
معمولاً به دست آوردن مقادیر محیطی قابل اعتماد در محدوده های جغرافیایی وسیع،پرهزینه و دشوار است،بنابراین توانایی پیش بینی مقادیر نامعلوم یا به عبارت بهتر بهرهگیری از روش های درون یابی مهم است. از طرفیضریبِ دید به آسمان SVF))،به ...
بیشتر
معمولاً به دست آوردن مقادیر محیطی قابل اعتماد در محدوده های جغرافیایی وسیع،پرهزینه و دشوار است،بنابراین توانایی پیش بینی مقادیر نامعلوم یا به عبارت بهتر بهرهگیری از روش های درون یابی مهم است. از طرفیضریبِ دید به آسمان SVF))،به عنوان یکی از شاخصهای توصیف هندسه شهری به دلیل کاربرد در اقلیم شهری و سهیم بودن در دادههای مکانی – فضایی و وجود تکنیک های در دسترس، به یکی از مهمترین پیش بینی کننده های UHI تبدیل شده است. از این رو اندازه گیریو تخمین دقیق مقادیر این شاخص در محدوده های شهری بسیار حائز اهمیت است.با توجه به اینکه روشها و مدلهای متفاوتی برای درون یابی داده های نقطه ای معرفی شده است و از طرفی تاکنون روش مشخصی برای تخمین این شاخص ارائه نگردیده؛این پژوهش مقایسه ای تجربی در بین مدل های درون یابی را با تأکید بر کریجینگ بیضی تجربی(EBK) انجام داده است. این مقایسه به دلیل اینکه EBK، دشوار ترین جنبه های ساخت یک مدل کریجینگ را خودکار سازی کرده،مورد توجه است. این در حالی است که در دیگر روشها،پارامترها به طور دستی برای دریافت نتایج دقیق تنظیم می شوند. این پژوهش از حیث هدف،نوعی پژوهش کاربردی بوده و فنون تحلیل داده ها کمی است. محدوده مورد مطالعه این پژوهش منطقه شش شهرداری شیراز است.با توجه به تعدد روشها و تکنیک های درون یابی و همچنین توابع کرنل و توابع برازش بر مدلها،در حدود 138سناریوی درون یابی اجرا شد. همچنین از چهار شاخصِ،جذرمتوسط مربعRMS))،میانگین استاندارد شده MS))،جذر متوسط مربع استاندارد شده(RMSS) وخطای استاندارد میانگین(ASE) ،برای ارزیابی بین مدل ها استفاده شده است. داده های ورودی (نمونه) شامل6157نقطه است که بهفواصل 30متری در محدوده مورد مطالعه اندازه گیری شده است. این نقاط بر مبنای روش نرم افزاری محاسبهSVF وبااستفاده از مدل GISپایه،در نرم افزار ArcGIS10.6تهیه شده اند. نتایج پژوهش حاکی از برتری روش کریجینگ بیضی تجربی(EBK) نسبت به سایر روش ها است.
مرضیه جعفری؛ سید مجتبی درچئی
چکیده
در این مقاله به بررسی رفتار عمق موهو با استفاده از دادههای آنامولی جاذبه برمبنای روش پارکر-اولدنبرگ پرداخته میشود. فرمولی که توسط Oldenburg از طریق ادغام با روش Parker موسوم به روش پارکر-اولدنبرگ در اینجا بازنویسی شده تا به روش تکراری معکوس تبدیل فوریه آنامولی جاذبه، نتیجه حاصل شود. از آنجایی که این روش بر اساس تبدیل سریع فوریه بنا ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی رفتار عمق موهو با استفاده از دادههای آنامولی جاذبه برمبنای روش پارکر-اولدنبرگ پرداخته میشود. فرمولی که توسط Oldenburg از طریق ادغام با روش Parker موسوم به روش پارکر-اولدنبرگ در اینجا بازنویسی شده تا به روش تکراری معکوس تبدیل فوریه آنامولی جاذبه، نتیجه حاصل شود. از آنجایی که این روش بر اساس تبدیل سریع فوریه بنا نهاده شده است، بنابراین دارای سرعت بسیار بالایی است که میتوان از آن برای محاسبهی مدلهایی با تعداد بسیار بالای نقاط بدون صرف زمان زیاد برای محاسبات استفاده کرد. همچنین در صورت استفاده از میدان ثقلی با کیفیت بالا میتوان به نتایج خوبی در این روند دست یافت. در این پژوهش آنامولیهای جاذبه حاصل از مدلهای ژئوپتانسیلی EGM08, EGM96 و یکی از مدلهای ژئوپتانسیل جهانی گوس-مبنا (بر اساس دادههای ثقلسنجی ماهواره جهانی GOCE تنها حاصل شده است) وعلاوه برآن از دادههای ثقلسنجی زمینی تهیه شده توسط سازمان نقشهبرداری در منطقه خراسان استفاده شده است. بوسیله این دادهها یک شبکه سلولی به منظور تولید میدان ثقل و تخمین عمق موهو ایجاد شده است. بررسی نتایج حاصل از محاسبه عمق موهو در این منطقه نشان میدهد که مدل عمق موهو بدست آمده از دادههای سازمان نقشه برداری نسبت به دیگر مدلها اختلاف زیادی دارد که به دلیل تعداد محدود نقاط مشاهدات برای رسیدن به مدل درونیابی میدان ثقل است. اما از اختلاف نتایج عمق موهو حاصل از مدلEGM08 نسبت به مدلهای EGM96 و مدل GOCE مقدار RMS بترتیب 66/1 و 07/1 کیلومتر در عمق موهو بدست آمده است که این بهبود دقت را میتوان ناشی ازکیفیت و رزولوشن مدلهای ژئوپتانسیلی دانست. همچنین در مقایسه نتایج حاصل از مدل GOCE با مدل EGM96 مقدار RMS برابر با 85/0 کیلومتر میباشد که بدلیل نزدیکی و کیفیت دو میدان مورد استفاده نسبت به هم است.
سامان نادی زاده شورابه؛ نجمه نیسانی سامانی؛ یعقوب ابدالی
چکیده
انرژی خورشیدی از پاکترین، قابل دسترسترین و ارزانترین انرژیهای جهان است که استفاده از آن اثرات منفی کمتری بر محیط زیست میگذارد. تعیین مکان مناسب برای احداث و استفاده از تکنولوژیهای خورشیدی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین هدف از این تحقیق، انتخاب مناطق بهینه احداث نیروگاههای خورشیدی با لحاظ کردن مفهوم ...
بیشتر
انرژی خورشیدی از پاکترین، قابل دسترسترین و ارزانترین انرژیهای جهان است که استفاده از آن اثرات منفی کمتری بر محیط زیست میگذارد. تعیین مکان مناسب برای احداث و استفاده از تکنولوژیهای خورشیدی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین هدف از این تحقیق، انتخاب مناطق بهینه احداث نیروگاههای خورشیدی با لحاظ کردن مفهوم ریسک در تصمیمگیری با استفاده از مدل OWA برای استان خراسان رضوی میباشد. مدل OWA قادر است تا میزان ریسکپذیری و ریسکگریزی گزینههای تصمیمگیران را در انتخاب گزینه نهایی لحاظ کند. در پژوهش حاضر، برای وزندهی به معیارها از مدل وزندهی AHP، جهت استخراج مکانهای مناسب با درجات ریسک مختلف از مدلOWA و برای آنالیز حساسیت وزن معیارها از روش OAT استفاده شده است. نقشههای حاصل از مدل OWA در پنج کلاس خیلی نامناسب، نامناسب، متوسط، مناسب و خیلی مناسب طبقهبندی گردیدند به طوری که در ORness=0 و ORness=1 مساحت طبقه خیلی مناسب (1-8/0) برای استان خراسان رضوی به ترتیب برابر با 6 و 82 درصد از مساحت کل منطقه میباشد. در استان خراسان رضوی، شهرستانهای فردوس، گنابادو بردسکن دارای بیشترین مساحت از طبقه خیلی مناسب برای احداث نیروگاههای خورشیدی میباشند. نتابج تجزیه و تحلیل حساسیت معیارها نشان داد که تغییر وزن معیارهای شیب و گسل به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تأثیر بر مساحت طبقه خیلی مناسب جهت احداث نیروگاههای خورشیدی هستند.
رضا سارلی؛ غلامرضا روشن؛ استفان گرب
چکیده
عموماً جهت ارزیابی فرآیندهای طبیعی، از قبیل اثرات بلندمدت تغییر اقلیم که متأثر از اندرکنش مؤلفههای سازنده سامانه اقلیمی از قبیل بیوسفر،لیتوسفر و یا عواملی که خارج از سامانه اقلیمی،تغییرات آب و هوایی را در بازه زمانی درازمدت کنترل مینمایند، و همچنین در خصوص فرآیندهای کوتاه مدت که شامل توالی پوشش گیاهی و فرآیندهای ژئومورفولوژیکی ...
بیشتر
عموماً جهت ارزیابی فرآیندهای طبیعی، از قبیل اثرات بلندمدت تغییر اقلیم که متأثر از اندرکنش مؤلفههای سازنده سامانه اقلیمی از قبیل بیوسفر،لیتوسفر و یا عواملی که خارج از سامانه اقلیمی،تغییرات آب و هوایی را در بازه زمانی درازمدت کنترل مینمایند، و همچنین در خصوص فرآیندهای کوتاه مدت که شامل توالی پوشش گیاهی و فرآیندهای ژئومورفولوژیکی است، پایش تغییر صورت میگیرد. همچنین، به منظور ارزیابی اثرات ناشی از فعالیتهای انسانی از قبیل جنگلزدایی، کشاورزی و شهرسازی، پایش تغییر مورد استفاده قرار میگیرد. همانگونه که تغییرات محیطی انعکاس دهنده وضعیت مدیریت اراضی است، روش های پایش تغییر میتواند به ارزیابی این عملیات کمک کند. در این راستا هدف از پژوهشحاضر سنجش و پیش بینی تغییرات پوششگیاهی حوزه استان مازندران طی دوره 2017-2005 با استفاده از زنجیره مارکوف و GIS میباشد. برای بررسی و تجزیه تحلیل تغییرات از روش طبقهبندیdecision tree با توجه به استانداردهای ناسا ابتدا برای هر valu16 یک کلاس تعریف شد. بر این اساس مشخص شده است که آستانه ی تغییر در منطقه ی مورد مطالعه با 1 انحراف از میانگین قرار داشته است. پس از تعیین آستانه ی تغییر، مناطق دارای تغییرات کاهشی، افزایشی و بدون تغییر مشخص گردیده است. جهت ارزیابی دقت تکنیک های سنجش تغییر پس از برداشت واقعیات زمینی که از طریق بازدید میدانی و تصاویر ماهواره ای Google Earth به دست آمد از دقت کل و ضریب کاپا استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص گردید که دادههای ارزیابی شده با میانگین دقت کل 91 ، ضریب کاپای 88/0 را در ارزیابی پایش تغییرات پوششگیاهی منطقهی مورد مطالعه به خود اختصاص دادهاند.
مصطفی خبازی؛ علی مهرابی؛ جواد اعرابی
چکیده
مدلهای رقومی ارتفاعی برای بسیاری از اهداف، مهم بوده و در بسیاری از کاربردها و مطالعات جزء الزامات اولیه میباشند. هدف این مقاله بررسی میزان دقت و صحت مدلهای رقومی ارتفاعی حاصل از تصاویر ماهواره ASTER و دادههایSRTM با ابعاد پیکسل 30 و 90 متر و همچنین مدل رقومی ارتفاعی به دست آمده از نقشههای توپوگرافی 1:25000 با مشاهدات دقیق زمینی (DGPS) در ...
بیشتر
مدلهای رقومی ارتفاعی برای بسیاری از اهداف، مهم بوده و در بسیاری از کاربردها و مطالعات جزء الزامات اولیه میباشند. هدف این مقاله بررسی میزان دقت و صحت مدلهای رقومی ارتفاعی حاصل از تصاویر ماهواره ASTER و دادههایSRTM با ابعاد پیکسل 30 و 90 متر و همچنین مدل رقومی ارتفاعی به دست آمده از نقشههای توپوگرافی 1:25000 با مشاهدات دقیق زمینی (DGPS) در لندفرمهای مختلف شامل دشت، تپهماهور و کوهستان میباشد. میزان انطباق این دادهها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون آزمون شد. دقت و صحت مدلهای رقومی ارتفاعی مختلف مورد بررسی با استفاده ازRMSE، خطای میانگین و انحراف استاندارد بررسی شد. براساس نتایج ضریب تعیین رابطه دادههای زمینی با مدلهای رقومی ارتفاعی بین 97 تا 99 بود. بیشترین انطباق مربوط به مدل رقومی مستخرج از دادههای توپوگرافی 1:25000 و مدل رقومی ASTER30 متر و کمترین انطباق مربوط به دادههای SRTM90 متر بود. در مجموع با دشوارتر شدن شرایط عرصه یعنی از دشت به کوهستان، انطباق مدلهای رقومی ارتفاعی با دادههای زمینی برداشت شده کاهش مییافت. نتایج بررسی صحت و دقت مدلهای رقومی نشان داد که کمترین خطا در وهله اول مربوط به مدل رقومی ارتفاعی استخراج شده از خطوطمیزان نقشه 1:25000 (6/27=RMSE ) و پس از آن مدل رقومی ارتفاعی ASTER30 متر (7/43=RMSE ) است. همواره اندازه پیکسل 30 متر نتایج بهتری نسبت به پیکسل 90 متر داشته است. بر اساس معیار خطای میانگین، کمترین اریبی مربوط به ASTER30 متر (2 متر اریبی) و پس از آن مربوط به مدل رقومی 1:25000 (17/2) است. بیشترین اریبی مربوط به مدلهای 30 و 90 متری استخراج شده از دادههای SRTM بود. نتایج خطای انحراف استاندارد منطبق بر نتایج RMSE بود که تأیید کننده بهتر بودن مدلهای رقومی ارتفاعی مستخرج از دادههای توپوگرافی 1:25000 و ASTER30 متر بود.
ناصر شفیعی ثابت؛ علیرضا شکیبا؛ اشکان محمدی
چکیده
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، ابزاری ضروری برای تجزیه و تحلیلهای محیط زیستی، برنامهریزی و مدیریت محسوب میگردد. در حال حاضر آشکار سازی و مدلسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصویر ماهوارهای ابزاری سودمند برای درک تغییرات زیست محیطی در رابطه با فعالیتهای انسانی به حساب میآیند. ناحیه مورد مطالعه یکی ازمناطق ایران ...
بیشتر
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، ابزاری ضروری برای تجزیه و تحلیلهای محیط زیستی، برنامهریزی و مدیریت محسوب میگردد. در حال حاضر آشکار سازی و مدلسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصویر ماهوارهای ابزاری سودمند برای درک تغییرات زیست محیطی در رابطه با فعالیتهای انسانی به حساب میآیند. ناحیه مورد مطالعه یکی ازمناطق ایران است که هدف تجاوزساخت و سازهای بی رویه و بدون برنامه قرار گرفته است. توسعه شهری و رشد جمعیت منجر به تغییرات الگوی فضایی شده و کاربری بخش زیادی از منابع طبیعی را تحت تأثیر قرار داده است. در این تحقیق از تصاویر ماهواره لندست در سالهای ۱۹۸۶، ۲۰۰۲، ۲۰۱۸ برای طبقهبندی و آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی استفاده شده است.پس از رفع خطاهای تصاویر ماهوارهای چهار کلاس عارضه، ساخت و ساز مسکونی و غیر مسکونی، پوشش گیاهی، کوه و مرتع و راه، جهت بررسی تغییرات در نظر گرفته شد. عملیات میدانی و برداشت عوارض نمونه، با گیرندههای GPS دو فرکانسه در محدوده مورد مطالعه انجام شد. سپس این عوارض به نرم افزار معرفی و با روش ماشینهای بردار پشتیبان[1] طبقهبندی روی تصاویر سه دوره انجام و میانگین دقت کلی و میانگین ضریب کاپا [2] در این روش به ترتیب ۶۲ /۹۶% ، ۳۳/۸۵% محاسبه گردید. بیشترین تغییرات مربوط به کلاس کاربریهای مسکونی و غیر مسکونی و راه میباشد. بیش ترین تغییرات مربوط به ساخت و ساز مسکونی ۰۶/۹ درصد و راه ۱ درصد میباشد، که این روند رو به افزایش سبب کاهش دو کلاس عارضه کوه و مرتع و پوشش گیاهی به ترتیب به میزان ۰۷/۹ و۱/۰ درصد شده است. در ناحیه مورد مطالعه اکثر پوششهای گیاهی و زمینهای کشاورزی تبدیل به شهرکهای صنعتی و ویلاهای تفریحی شده است. در راستای چنین تغییراتی زنجیره مارکوف توانایی خوبی برای پیشبینی احتمال تغییرات را دارد و بر پیش بینیهای تغییرات کاربری اراضی متمرکز است در حالی که اتوماتای سلولی به عنوان یک روش قدرتمند در تشخیص تغییرات مؤلفه مکانی فضایی است. به این منظور جهت پیشبینی تغییرات در کمیت و فضا از مدل ترکیبی زنجیره مارکوف و سلولهای خودکار استفاده گردید و نقشه کاربری اراضی برای سال ۲۰۵۰ شبیه سازی شد. نتایج نشان داد که مدلهای مارکوف اطلاعات مفیدی در اختیار ما قرار میدهد که میتواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی در آینده مفید واقع شود. [1]- SVM [2]- Overall Accuracy
سید سعید نبوی؛ حمیدرضا مرادی؛ محمد شریفی کیا
چکیده
کشور ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی درگیر توفان گردوغبار میباشد. ارزیابی بلند مدت دادههای آماری، شناسایی منشأ و مسیریابی توفانهای گردوغبار، میتواند در شناسایی زمان و مکان این رخداد مؤثر باشد. در این تحقیق توزیع زمانی توفانهای گرد و غبار استان خوزستان در طی سالهای 2000 تا 2015 در پنج ایستگاه سینوپتیک مورد بررسی ...
بیشتر
کشور ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی درگیر توفان گردوغبار میباشد. ارزیابی بلند مدت دادههای آماری، شناسایی منشأ و مسیریابی توفانهای گردوغبار، میتواند در شناسایی زمان و مکان این رخداد مؤثر باشد. در این تحقیق توزیع زمانی توفانهای گرد و غبار استان خوزستان در طی سالهای 2000 تا 2015 در پنج ایستگاه سینوپتیک مورد بررسی قرار گرفت.با استفاده از سیستم عامل Linux، اطلاعات مربوط به این واقعه استخراج گردید. همچنین جهت ارزیابی روند تغییرات زمانی توفانهای ریزگرد و میزان همبستگی عوامل مؤثر با فراوانی وقوع توفانهای ریزگرد، به ترتیب از آزمون Mann-Kendall و ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد. برای تعیین میزان اثر بخشی و اولویتبندی عوامل مؤثر در ایجاد توفان ریزگرد، از مدلهای رگرسیونی استفاده گردید. تمامی تحلیلهای آماری با استفاده از نرمافزار SPSS20 اجرا شد. در مجموع، 1507 توفان ریزگرد ثبت شده که در این میان ایستگاه اهواز با ثبت 509 واقعه (34درصد) بیشترین و ایستگاه آغاجاری با 156 واقعه (10درصد) کمترین ثبت توفانهای ریزگرد را داشتهاند. در تمامی ایستگاهها در سطوح اعتماد 99 و 95 درصد، میان فراوانی روزهای غبارآلود با فراوانی روزهای حاوی جهت باد غالب منطقه رابطه مثبت وجود دارد. براساس ضریب رگرسیونی استاندارد شده، در اکثر ایستگاهها فراوانی وقوع جهت باد غالب، دارای بیشترین اثرگذاری بر فراوانی وقوع توفانها می باشد. 65 درصد وقایع ریزگرد در شهرستانهای اهواز و آبادان که در مرکز و جنوبغربی استان خوزستان واقع شدهاند، رخ دادهاند. دلیل این امر میتواند نزدیکی مکانی بیشتر این دو ایستگاه نسبت به کانونهای ریزگرد در داخل و خارج از کشور باشد. همچنین علت دیگر را میتوان نحوهی عبور و موجی بودن جریانات جوی در مناطق مختلف استان دانست. از طرف دیگر، ماهها و فصول ژوئن و ژوئیه و تابستان و بهار دارای بیشترین حوادث گرد و غبار میباشند. در تمامی ایستگاههای مورد مطالعه، شاهد سیر نزولی فراوانی وقایع گرد و غبار از سال 2008 به بعد بودهایم. با این وجود، مشکلات ناشی از این پدیده بیشتر نمایان شده و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. به همین دلیل، دیدگاه کلی این است که تعدد حوادث افزایش یافته است. دلیل این ایده میتواند غلظت زیاد و ماندگاری بیشتر ریزگردها در منطقه باشد که البته این امر مستلزم مطالعه بیشتر و دقیقتر در این زمینه است.
سعید سلمانی؛ حمید ابراهیمی؛ کیوان محمد زاده؛ خلیل ولیزاده کامران
چکیده
طبقهبندی تصاویر ماهوارهای با استفاده از پردازش شیگرا تاکنون با بهرهگیری از تکنیکهای مختلف به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه تعداد بسیار زیادی الگوریتم طبقهبندی برای تصاویر ارائه شده، اما به ندرت بر روی یک مورد یکسان بایکدیگر مقایسه شدهاند. در این پژوهش، تصویر ماهواره آیکونوس با استفاده ...
بیشتر
طبقهبندی تصاویر ماهوارهای با استفاده از پردازش شیگرا تاکنون با بهرهگیری از تکنیکهای مختلف به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه تعداد بسیار زیادی الگوریتم طبقهبندی برای تصاویر ارائه شده، اما به ندرت بر روی یک مورد یکسان بایکدیگر مقایسه شدهاند. در این پژوهش، تصویر ماهواره آیکونوس با استفاده از سه الگوریتم طبقهبندی شیءگرا از جمله؛ آستانه گذاری، نزدیکترین همسایگی و طبقهبندی فازی در تهیه نقشه کاربری اراضی مورد مقایسه قرار گرفته است. جهت طبقهبندی و مقایسه نتایج حاصل از هر سه روش مورد مطالعه از نقاط کنترل زمینی یکسان استفاده شده است و در نهایت بهترین الگوریتم طبقهبندی با استفاده از روشهای ارزیابی صحت از جمله؛ شاخص دقت کلی و ضریب کاپای طبقهبندی مشخص گردید. نتایج حاصل از طبقهبندی و ارزیابی دقت نشاندهنده بالاترین میزان دقت کلی و ضریب کاپا برای الگوریتم فازی شیءگرا میباشد که دقت بالای این روش به دلیل بررسی درجه عضویت پارامترهای مؤثر در طبقهبندی و استفاده از پارامترها و معیارهای دارای بیشترین درجه عضویت در طبقهبندی میباشد. همچنین تکنیک نزدیکترین همسایگی با استفاده از الگوریتم FOS با تولید دقت کلی 92/0 و ضریب کاپا 909/0 بعد از الگوریتم فازی شیءگرا بیشترین دقت را دارا میباشد. روش تعیین آستانه به دلیل دخالت کاربر در تعیین آستانهها - جهت طبقهبندی - کمترین دقت را در استخراج کاربریهای اراضی بین سه روش مورد مقایسه نشان میدهد. به دلیل ماهیت مقایسهای این پژوهش نتایج آن برای شناسایی روشهای بهینه در تولید و تهیه نقشه کاربری اراضی از تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا از اهمیت بالایی برخوردار بوده و قابلاستفاده برای پژوهشگران و سازمانهای تولیدکننده نقشههای کاربری اراضی میباشد.
مرضیه دیراوی پور؛ حسین محمد عسگری؛ سعید فرهادی؛ ایمان نجفی
چکیده
امروزه پدیدههای گرد وغباری در ردیف مهمترین مخاطرات محیطی قرارگرفته و سلامتی انسان و محیط زیست را با خطر جدی روبرو نموده اند. یکی از ویژگی های مهم نواحی بیابانی(خشک و نیمه خشک)، رخداد پدیدههای گرد وغباری است. تشخیص توفانهای ...
بیشتر
امروزه پدیدههای گرد وغباری در ردیف مهمترین مخاطرات محیطی قرارگرفته و سلامتی انسان و محیط زیست را با خطر جدی روبرو نموده اند. یکی از ویژگی های مهم نواحی بیابانی(خشک و نیمه خشک)، رخداد پدیدههای گرد وغباری است. تشخیص توفانهای گردوغبار، اولین و مهم ترین روش جهت پیشگیری و کاهش آثار مخرب آن میباشد. از این رو هدف تحقیق حاضر تشخیص و بارزسازی گردوغبار با استفاده از شاخصهای NDDI و BTD و شبکههای عصبی در نرم افزار MATLAB میباشد. در این تحقیق نتایج مربوط به پدیدههای گرد وغبار تاریخ 30 خردادماه 1391 شمسی (19/06/ 2012) مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان داد، شاخص NDDI به تنهایی قادر به تفکیک پیکسل های گرد وغبار موجود در اتمسفر از پیکسلهای غیرگرد وغبار و ماسه زمینی نبوده و عملکرد ضعیفی دارد. شاخص BTD، گرد وغبار اکوسیستم خشکی را به خوبی بارزسازی کرد ولی BTD(20-31) و BTD(23-31) بارزسازی بهتری در اکوسیستم آبی داشت. بنابراین، باید با دقت زیاد آستانه را تعیین کرد. همچنین، بارزسازی در زمینهای شنی و ماسهای به خوبی انجام نشد. شبکه عصبی مصنوعی پیشرو برای تصاویر روزانه با 60% و برای تصاویر شبانه با 59%، دقت و عملکرد نسبتاً خوبی را نشان داد. بنابراین، شبکه عصبی نسبت به شاخصهای NDDI و BTD، روش مناسب تری برای تشخیص و بارزسازی گرد وغبار بود و نیازی به تعیین آستانه برای بررسی هر تصویر نداشت. هرچه نمونههای آموزشی شبکه عصبی، با دقت و تعداد بیشتر و ابعاد بزرگتر انتخاب شود، عملکرد و دقت شبکه افزایش خواهد یافت، نتایج این تحقیق میتواند در راستای تشخیص خودکار گرد وغبار در طول روز و شب و در اکوسیستمهای آبی و خشکی مورد استفاده قرار گیرد.
محسن شاطریان؛ سید حجت موسوی؛ زهرا مومن بیک
چکیده
داشتن آمار و اطلاعات به هنگام از کاربریهای موجود، لازمه مدیریت صحیح عرصههای طبیعی و شهری است. با توجه به تغییرات گسترده کاربری اراضی و ضرورت آگاهی مدیران و برنامهریزان از چگونگی تحولات حادثشده برای سیاستگذاری و چارهاندیشی جهت رفع معضلات موجود، آشکارسازی تغییرات برای مشخص کردن روند زمانی آنها ضروری به نظر میرسد. بنابراین ...
بیشتر
داشتن آمار و اطلاعات به هنگام از کاربریهای موجود، لازمه مدیریت صحیح عرصههای طبیعی و شهری است. با توجه به تغییرات گسترده کاربری اراضی و ضرورت آگاهی مدیران و برنامهریزان از چگونگی تحولات حادثشده برای سیاستگذاری و چارهاندیشی جهت رفع معضلات موجود، آشکارسازی تغییرات برای مشخص کردن روند زمانی آنها ضروری به نظر میرسد. بنابراین نقشه کاربری اراضی یکی از الزامات هرگونه برنامهریزی توسعه ملی و منطقهای است که مدیران، برنامهریزان و کارشناسان را قادر میسازد با شناسایی وضع موجود و مقایسه قابلیتها و پتانسیلها، در زمینه حل معضلات و رفع نیازهای حال و آینده اقدامات لازم را طراحی و اجرا نمایند. لذا هدف از این پژوهش تهیه نقشههای کاربری اراضی شهرستان شهرکرد و همچنین پایش تغییرات کاربری اراضی این منطقه در بازه زمانی 1985 تا 2017 با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست میباشد. در این راستا تصاویر سنجندههای TM، ETM+ و OLI ماهواره لندست در سالهای 1985، 2000، 2015 و 2017 بهعنوان پایگاه داده مورد بهرهگیری قرار گرفت و جهت آنالیز دادهها از نرم افزارهای دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیائی ENVI 4.7و ArcGIS 10.4استفاده گردید. نتایج نشان داد که در این دوره 32 ساله، مساحت کاربریهای شهری، کشاورزی و صنعتی هر کدام بهترتیب 2/26، 3/190 و 6/15 کیلومتر مربع افزایش یافتهاست، درحالیکه کاربری مرغزار و سایر کاربریها بهترتیب 9/4 و 6/230 کیلومتر مربع کاهش وسعت داشتهاند. این موضوع حاکی از تخریب سرزمین، به دلیل احداث فرودگاه و همچنین از بین رفتن مراتع به موجب افزایش اراضی شهری و کشاورزی میباشد.