آسیه نمازی؛ سید احمد حسینی؛ سهراب امیریان
چکیده
در دنیای کنـونی ما بهویژه در مناطق شهری، انباشت بیش از پیش جمعیت، محدودیت امکانات تفریحی، فشارهای حاصل از کار روزانه و مشکلات تأمین هزینههای زندگی، آثار نامطلوبی در حیات سالم و فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی و رفاهی شهرنشینان برجای میگذارد. بنابراین در دسترس بودن مراکز ورزشی برای تمامی ساکنان شهر میتواند بهعنوان عاملی مهم در ...
بیشتر
در دنیای کنـونی ما بهویژه در مناطق شهری، انباشت بیش از پیش جمعیت، محدودیت امکانات تفریحی، فشارهای حاصل از کار روزانه و مشکلات تأمین هزینههای زندگی، آثار نامطلوبی در حیات سالم و فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی و رفاهی شهرنشینان برجای میگذارد. بنابراین در دسترس بودن مراکز ورزشی برای تمامی ساکنان شهر میتواند بهعنوان عاملی مهم در سلامت و سرزندگی شهروندان ایفای نقش کند. بر این اساس هدف از این تحقیق ارزیابی محدوده خدماتی مراکز ورزشی و ارائه الگوی بهینه بهمنظور مکانیابی مراکز ورزشی شهر کاشان میباشد. روش انجام تحقیق تحلیلی-کاربردی است. بهمنظور تحلیل و ارزیابی توزیع فضایی و دسترسی به خدمات ورزشی از شاخص میانگین نزدیکترین همسایه، مدل خود همبستگی موران و تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی و بهمنظور ارزیابی اهمیت شاخصها از مدل ANP استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از شاخص میانگین نزدیکترین همسایه نشان میدهد که نحوه پراکنش مراکز ورزشی بهصورت کاملاً خوشهای میباشد این درحالی است که این مراکز بر اساس مساحت دارای توزیع تصادفی میباشند. حدود 2202 هکتار معادل 16.82 درصد کل مساحت شهر در محدوده خدماتی 1 کیلومتری خدمات ورزشی میباشد. بنابراین میتوان گفت حدود 40 درصد کل جمعیت شهر دسترسی مناسبی به مراکز ورزشی ندارند. در نهایت بهمنظور ارائه الگوی بهینه 11 شاخص مورد نظر با استفاده از تابع ترکیب وزنی با هم ترکیب شد. نتایج نشان داد حدود 4 درصد مساحت شهرکاشان بهمنظور مکانیابی مراکز ورزشی کاملاً مستعد میباشد و در حدود 60 درصد از مساحت شهر کاشان مناسب ایجاد مراکز ورزشی نیست. این مسئله مؤید ضعف برنامهریزی و مدیریت مربوط به خدمات ورزشی است کـه در صورت توجه و اهتمام به برنامهریزی مناسب، مراکز ورزشی شهری میتوانند نقش مهمی را در سلامت و سرزندگی شهروندان ایفا نمایند.
شادمان درویشی؛ کریم سلیمانی؛ مرتضی شعبانی
چکیده
امروزه رشد مناطق شهری و تأثیر آن بر کاربری اراضی در جهان و بخصوص در کشورهای درحال توسعه به یک مسئله مهم زیست محیطی در علوم محیطی و برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. هدف مطالعه حاضر تحلیل و پیشبینی رشد شهرهای بانه، مریوان و سقز بر کاربری اراضی در یک دورهی 45 سال (1987 تا 2032) با استفاده از مدل CA-Markov است. در مطالعه حاضر بررسی و مدلسازی ...
بیشتر
امروزه رشد مناطق شهری و تأثیر آن بر کاربری اراضی در جهان و بخصوص در کشورهای درحال توسعه به یک مسئله مهم زیست محیطی در علوم محیطی و برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. هدف مطالعه حاضر تحلیل و پیشبینی رشد شهرهای بانه، مریوان و سقز بر کاربری اراضی در یک دورهی 45 سال (1987 تا 2032) با استفاده از مدل CA-Markov است. در مطالعه حاضر بررسی و مدلسازی نقشههای کاربری اراضی و رشد نواحی شهری با استفاده از تصاویر لندست و با اعمال الگوریتم Maximum Likelihood و مدل CA-Markov در نرمافزارهای ENVI5.3 و IDRISI TerrSet انجام شد. نتایج این مطالعه با دقت بالای 80 درصد نشان میدهد در دورهی 1987 تا 2017 حدود 897/39 و 790/38 هکتار (در شهر مریوان) و 801 و 772/29 هکتار (در شهر بانه) به ترتیب از اراضی پوششگیاهی و زمینهای کشاورزی به نواحی شهری تبدیل شده است اما این روند برای شهر سقز کمتر بوده و رشد این شهر بیشتر نواحی بایر را به میزان 1249/29 هکتار تحت تأثیر قرار دادهاست. همچنین نتایج مدل CA-Markov برای سال 2032 نشان داد در دورهی 2017 تا 2032 همانند دورهی قبل رشد شهر بانه در جهت شمال شرق، شهر مریوان در جهت شرق و شهر سقز در چهار جهت خواهد بود. در این دوره رشد نواحی شهری منجر به تخریب 511/29 و722/70 هکتار (در شهر بانه) و 1080 و2402/01 هکتار (در شهر مریوان) به ترتیب از اراضی زمینهای کشاورزی و نواحی بایر خواهد شد. از طرف دیگر رشد شهر سقز بیشتر اراضی بایر را به میزان 1511/46 هکتار تخریب خواهد کرد. بدیهی است یافتههای این مطالعه نقش مؤثری در برنامهریزیهای آینده دارد چراکه با آگاهی از روند رشد این نواحی میتوان جهات توسعه شهر را به جهات بهینه هدایت نمود و تخریب اراضی ناشی از رشد شهر و درنتیجه تأثیرات منفی تغییرات کاربری اراضی را به حداقل رساند.
سمیرا افشاری؛ علی لطفی؛ سعید پورمنافی
چکیده
مکانیابی مناطق صنعتی یکی از عوامل کلیدی در برنامهریزی پایدار منطقهای با توجه به اثرات محیطزیستی مختلف صنایع میباشد. با توجه به رشد مناطق صنعتی و وجود معادن متعدد در شهرستان گلپایگان لزوم مکانیابی صنایع با توجه به ضوابط و استانداردهای محیطزیستی ضروری است. بنابراین در مطالعه حاضر بهمنظور مکانیابی صنایع در شهرستان ...
بیشتر
مکانیابی مناطق صنعتی یکی از عوامل کلیدی در برنامهریزی پایدار منطقهای با توجه به اثرات محیطزیستی مختلف صنایع میباشد. با توجه به رشد مناطق صنعتی و وجود معادن متعدد در شهرستان گلپایگان لزوم مکانیابی صنایع با توجه به ضوابط و استانداردهای محیطزیستی ضروری است. بنابراین در مطالعه حاضر بهمنظور مکانیابی صنایع در شهرستان گلپایگان از تلفیق روش تحلیل سلسله مراتبی و ارزیابی چندمعیاره و بررسی 24 معیار استفاده شد. مهمترین معیارهای مؤثر در فرآیند ارزیابی توان صنعتی منطقه شامل فاصله از پناهگاه حیاتوحش موته، فاصله از گسلها، فاصله از چاهها و فاصله از جادهها بود. لایههای اطلاعاتی پس از تهیه با استفاده از روشهای منطق بولین، رویهمگذاری فازی، روش وزندهی و ترکیب خطیوزنی تلفیق گردید و نقشهی نهایی ارزیابی توان اکولوژیک منطقه در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که در روش منطق بولین، 2783 هکتار از منطقه برای توسعهی صنعتی مناسب میباشد. در روش رویهمگذاری فازی 1769 هکتار از منطقه و در روش ترکیب خطیوزنی 1902 هکتار و در روش وزندهی 1758 هکتار از منطقه برای توسعهی صنعتی در طبقات خوب تا عالی قرار گرفتند. با توجه به نتایج میتوان گفت روش ترکیب خطیوزنی و وزندهی مؤثرتر از روشهای بولین و رویهمگذاری فازی است. نتایج کلی بیانگر این است که در کلیهی مدلها مناطق مناسب توسعهی صنعتی در محدودهی جنوبشرقی منطقه قرار دارد و به این معناست که در سیاستگذاریها، برنامهریزی و سرمایهگذاریهای آینده برای توسعهی صنعتی منطقه با درنظر گرفتن آمایش سرزمین این مناطق در اولویت قرار گیرند. با توجه به تمرکز فعالیتهای کشاورزی در منطقهی گلپایگان و ظرفیتهای بیشمار آن در زمینهی گردشگری، توسعهی صنایع تبدیلی کشاورزی و صنایع مرتبط با توسعهی گردشگری و اکوتوریسم در محدودههای مجاز پیشبینی شده، میتوانند بهعنوان اولویتهای توسعهی منطقه، مورد توجه قرار گیرد.
افروز باقری؛ بهرام ملک محمدی؛ بنفشه زهرائی؛ امیرحسام حسنی؛ فرزام بابائی
چکیده
برخی ازعوامل طبیعی، اجتماعی و اقتصادی مانند تغییرات کاربری اراضی، رشد جمعیت وتغییر اقلیم در مقیاسهای خرد و کلان، بر سیستمهای منابع آب اثرات منفی وارد میکنند که بررسی همهجانبه و همزمان آنها از اهمیت ویژه برخوردار است. در این پژوهش، تعیین تغییرات کاربری اراضی دورههای مختلف زمانی در دشت لنجانات با کاربرد تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
برخی ازعوامل طبیعی، اجتماعی و اقتصادی مانند تغییرات کاربری اراضی، رشد جمعیت وتغییر اقلیم در مقیاسهای خرد و کلان، بر سیستمهای منابع آب اثرات منفی وارد میکنند که بررسی همهجانبه و همزمان آنها از اهمیت ویژه برخوردار است. در این پژوهش، تعیین تغییرات کاربری اراضی دورههای مختلف زمانی در دشت لنجانات با کاربرد تصاویر ماهوارهای لندست و سپس ایجاد نقشههای کاربری اراضی و آشکارسازی تغییرات آن با استفاده از نرمافزار ENVI برای پنج گروه مختلف کاربری انجام شد. برای ارزیابی صحت طبقهبندی از ضریب کاپا و نیز صحت کلی و برای پیشبینی تغییر کاربری اراضی در آینده (سال 2035) از نرمافزار IDRISI kilimanjaro بهره گرفته شد.همچنین ضریب تعدیل از تقسیم ضریب رواناب کاربری در دوره پیشبینی بر ضریب رواناب درصد تغییرات کاربری در گذشته، محاسبه شد. نتایج حاصل از پیشبینی کاربری زمین در دشت مذکور، نشان میدهد که در دوره زمانی 2015 تا 2035، کاربری مناطق انسان ساخت از 7202هکتار به 9122هکتار روند افزایشی دارد. کاربری کشاورزی در منطقه در سال 2035 به 16638هکتار میرسد که در مقایسه با مقدار مشابه در سال 2015 کاهش خواهد یافت. در همین زمان، سهم پهنههای آبی به 175هکتار و حدود 25درصد کاهش خواهد رسید. ضریب تعدیل در منطقه مورد مطالعه با توجه به تغییرات کاربری سال 2035 نسبت به سال 1990، معادل 1.051 تعیین شد که دانستن تغییرات کاربری اراضی و این ضریب در مطالعات مربوط به مدیریت منابع آب منطقه، مورد استفاده خواهد بود.
حسین عساکره؛ سکینه خانی تملیه
چکیده
بارندگی یک عنصر مهم و تأثیرگذار بر جوامع و فعالیتهای انسانی است؛ بهطوریکه امروزه رکن اصلی مطالعات در کلیه برنامهریزیهای محیطی و اقتصادی بهشمار میرود. نظر به اهمیت این عنصر اقلیمی، در پژوهش حاضر تلاش شده است که تغییرات مقدار، فراوانی بارش روزانهی غرب، جنوبغرب ایران طی دورهی آماری (2016- 1979) ارزیابی شود. در ...
بیشتر
بارندگی یک عنصر مهم و تأثیرگذار بر جوامع و فعالیتهای انسانی است؛ بهطوریکه امروزه رکن اصلی مطالعات در کلیه برنامهریزیهای محیطی و اقتصادی بهشمار میرود. نظر به اهمیت این عنصر اقلیمی، در پژوهش حاضر تلاش شده است که تغییرات مقدار، فراوانی بارش روزانهی غرب، جنوبغرب ایران طی دورهی آماری (2016- 1979) ارزیابی شود. در راستای انجام این پژوهش از دو نوع پایگاه داده، پایگاه داده محیطی شامل بارش، (مستخرج از پایگاه داده اسفزاری) و پایگاه دادههای جوی شامل ارتفاع ژئوپتانسیل (مستخرج از پایگاه داده مرکز اروپایی پیشبینی میانمدت جوی موسوم به ECMWF) استفاده شده است. همچنین بهمنظور شناسایی چرخندها از یک الگوریتم عددی استفاده شد. براساس این الگوریتم طی کل دورهی آماری، 459 مرکز چرخندی شناسایی شد. نتایج نشان داد که کمینهی میانگین بارش روزانه در محدودۀ مورد بررسی در طی کل دورهی آماری، بخشهایی از جنوب، جنوبغرب و شمالشرق را در برگرفته است. در زمان فعالیت کمفشار دریای سرخ بخشهای جنوب و جنوبغرب منطقه مورد مطالعه زیر پوشش بارش قرار میگرفته است. بیشینهی بارش در شرایط عمومی و نیز به هنگام فعالیت کمفشار دریای سرخ در بخشهایی از شمالغرب، غرب و شرق محدودهی مورد مطالعه (منطبق بر ارتفاعات زاگرس) با پهنههای زیر پوشش مختلف متمرکز بوده است. درصد مساحت توأم با بیشینۀ بارش در زمان فعالیت کمفشار دریای سرخ بیشتر بوده است. کمینهی شمار روزهای بارانی نیز در طی کل دوره و نیز در زمان فعالیت کمفشار دریای سرخ در قسمتهای جنوب و جنوبغرب منطقهی مورد مطالعه با درصد مساحتهای متفاوت برتری داشته است.
اطلاعات جغرافیایی
شاهین جعفری؛ سعید حمزه؛ هادی عبدالعظیمی؛ سارا عطارچی
چکیده
پایش تالابها با استفاده از روشهای سنتی، زمانبر و مستلزم هزینهی زیاد است. امروزه بهمنظور پایش و مدیریت تالابها، از دورسنجی ماهوارهای و قابلیتهای گوگل ارث انجین استفاده میگردد. در این پژوهش سعی شد طی دو دههی اخیر از تصاویر ماهوارهی لندست، تی.آر.ام.ام، مادیس و گریس در حوضهی آبریز گشنگان که تالاب مهارلو ...
بیشتر
پایش تالابها با استفاده از روشهای سنتی، زمانبر و مستلزم هزینهی زیاد است. امروزه بهمنظور پایش و مدیریت تالابها، از دورسنجی ماهوارهای و قابلیتهای گوگل ارث انجین استفاده میگردد. در این پژوهش سعی شد طی دو دههی اخیر از تصاویر ماهوارهی لندست، تی.آر.ام.ام، مادیس و گریس در حوضهی آبریز گشنگان که تالاب مهارلو نیز در آن واقع شده، بهمنظور ارزیابی تغییرات وسعت آب تالاب و برخی از عوامل احتمالی تأثیرگذار بر آن استفاده شود. میانگین مساحت آب تالاب منتج ازAWEI_shadow در پنج سالهی اول، دوم، سوم و چهارم بهترتیب مقادیر 200.41، 162.65، 137.82 و 117.81 کیلومتر مربع را نتیجه داد که به کاهش 37.76، 24.83 و 20 کیلومتر مربع در این بازههای زمانی اشاره داشت. پوشش گیاهی حوضه مستخرج از NDVI در سال 2000، 282 هکتار نتیجه گردید و در سال 2019 این مقدار به 390 هکتار افزایش یافت. ارزیابی دادههای گریس نشان داد که از سال 2008 به بعد، تمامی مقادیر تراز آب زیرزمینی، منفی است. نتایج آزمون من-کندال دلالت بر آن داشت که تغییرات تودههای آبی، پوشش گیاهی، میزان بارش و تراز آب زیرزمینی بهترتیب دارای روند کاهشی، افزایشی، افزایشی و کاهشی بوده است و در رابطه با مقادیر تبخیر- تعرق، روندی مشاهده نشد. بهنظر میرسد در حوضهی مورد مطالعه، افزایش وسعت پوشش گیاهی و متعاقب آن برداشت آب از سفرههای زیرزمینی به مرور زمان بر روند کاهشی وسعت تودههای آبی تالاب تأثیر گذاشته است. پیشنهاد میگردد بهمنظور مدیریت بهینهی این تالاب و جلوگیری از خشک شدن آن، حد بستر و حریم تالاب، با استفاده از سایر شاخصهای دورسنجی آبی تعیین گردد. همچنین، پیشنهاد میشود روشهای مصرف آب و الگوی کشت در نواحی اطراف این تالاب، مورد بازبینی قرار گیرد.
عباس تاج الدینی؛ زهرا سبزی؛ لادن ظریف
چکیده
تعیین محل مناسب دفن زباله های شهری به دلیل تأثیر فراوان بر اقتصاد، اکولوژی و محیط زیست هر منطقه یک امر مهم در فرآیند برنامه ریزی شهری می باشد. برای تحقق این هدف سعی می شود نقاطی با کم ترین احتمال خطر برای محیط زیست و سلامت انسان مد نظر قرار گیرد. سنجش امکان یافتن محل مناسب دفن زباله ها مستلزم انتخاب روشی کارآمد می باشد. بکارگیری روش های ...
بیشتر
تعیین محل مناسب دفن زباله های شهری به دلیل تأثیر فراوان بر اقتصاد، اکولوژی و محیط زیست هر منطقه یک امر مهم در فرآیند برنامه ریزی شهری می باشد. برای تحقق این هدف سعی می شود نقاطی با کم ترین احتمال خطر برای محیط زیست و سلامت انسان مد نظر قرار گیرد. سنجش امکان یافتن محل مناسب دفن زباله ها مستلزم انتخاب روشی کارآمد می باشد. بکارگیری روش های مبتنی بر منطق ریاضی می تواند به اعمال معیارهای لازم و نیز تعیین سهم هر معیار در اثرگذاری بر انتخاب محل مناسب بیانجامد. این تحقیق تلاش دارد تا شاخص ها و مؤلفه های موثر در مکانیابی مناسب ترین محل دفن زباله های شهر کرج را با رویکرد توسعه ی پایدار شناسایی، ارزیابی و اولویت بندی کند. برای تحقق این هدف، سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) فازی با یکدیگر تلفیق شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده های تحقیق نشان داد که معیار "توسعه شهری" با وزن 0/270 مهم ترین معیار در انتخاب محل مناسب دفن پسماند شهری بود و بعد از آن معیار "زیست محیطی" با وزن 0/226 در رتبه دوم و معیار "اجتماعی- اقتصادی" با وزن 0/152 در رتبه آخر قرار گرفتند. همچنین، رتبه بندی زیر معیارهای مهم در هر گروه نیز انجام شد که شاخص های " گسل"، "شرایط اقلیمی"، "فاصله از آب های سطحی"، "بوی نامطبوع محل دفن"، "کاربری زمین"، "دسترسی به تجهیزات و تسهیلات"، "پذیرش مردم"، و "آبراهه اصلی و چاه" بالاترین اهمیت را یافتند. در تحلیل GIS با استفاده از روش وزن دهی افزایشی ساده نیز مشخص شد که منطقه "دشت نظر آباد" و سایت جدید "حلقه دره" ارجح ترین گزینه ها برای انتخاب محل جدید دفن زباله های شهر کرج هستند.
سید مهدی یاوری؛ زهرا عزیزی
چکیده
عدم تابش یکنواخت نور بر عوارض، سبب کاهش میزان کنتراست در تصاویر هوایی شده و استخراج ویژگیهای تصویر را مشکل میسازد. عدم نوردهی مناسب باعث کاهش کنتراست تصویر و تشکیل سایه یک عارضه بر عوارض دیگر میشود، در نتیجه سبب از بین رفتن اطلاعاتی در مورد رفتار، شکل، اندازه، الگو، بافت و تن عوارض شده و سبب فشردگی هیستوگرام تصویر در یک ...
بیشتر
عدم تابش یکنواخت نور بر عوارض، سبب کاهش میزان کنتراست در تصاویر هوایی شده و استخراج ویژگیهای تصویر را مشکل میسازد. عدم نوردهی مناسب باعث کاهش کنتراست تصویر و تشکیل سایه یک عارضه بر عوارض دیگر میشود، در نتیجه سبب از بین رفتن اطلاعاتی در مورد رفتار، شکل، اندازه، الگو، بافت و تن عوارض شده و سبب فشردگی هیستوگرام تصویر در یک یا چند ناحیه خاص میشود. در این پژوهش از دو تصویر هوایی با تنوع عوارض پوشش گیاهی، خاک و دستساخت بشر استفاده شد. در مرحله اول از روش پیشنهادی تحقیق حاضر، ابتدا الگوریتم SMQT بر تصویر اعمال گردید. این تبدیل با نشان دادن ساختار دادهها، ویژگیهای Gain و Bias دادهها را حذف میکند. خروجی الگوریتم SMQT تصویر خاکستری میباشد. برای حفظ اطلاعات رنگی موجود در تصویر اصلی، تصویر RGB ورودی با تصویر حاصل از الگوریتم SMQT ادغام گردید. در مرحله دوم، تصحیح گاما به میزان 0/7 به کل تصویر اعمال شد. تصحیح گاما، فرآیندی است که برای تصحیح پاسخ قانون توان رخ میدهد. میزان تصحیح گاما در همه قسمتهای یک تصویر یکسان نیست اما اعمال این تصحیح بهصورت محلی و با استفاده از کرنل به ابعاد مشخص، سبب افزایش محاسبات و زمان میشود و در صورت وجود نویز در تصویر، انحراف شدید در میزان تصحیح بهوجود میآورد. برای حل این مشکل، مجدداً بر روی تصویر بهدست آمده از تصحیح گاما، الگوریتم SMQT اعمال شد. این عمل با فشردهسازی محدودهی داینامیک رنج بهوسیلهی کشش هیستوگرام تصویر، در قسمتهایی از تصویر که نیاز به تصحیح گاما نداشت، ساختار داده را بدون تغییر باقی گذاشت. خروجی حاصل از الگوریتم SMQT در مرحله دوم با تصویر حاصل از تصحیح گاما، ادغام شد. معیار شباهت ساختاری برای تصاویر ورودی بهترتیب برابر 0/4352 و 0/4161 و برای تصاویر پردازش شده برابر 0/8372 و 0/8401 میباشد.
اصغر حسینی؛ زهرا عزیزی؛ سعید صادقیان
چکیده
مدل رقومی زمین برای پردازش اطلاعات مکانی یک مؤلفه اصلی محسوب میشود و در علوم زمین کاربردهای فراوانی دارد. برای تولید مدل رقومی زمین از دادههای لایدار بایستی نقاطی که متعلق به عوارض غیرزمینی هستند از مجموعه دادهها حذف شوند و سپس با روشی مناسب اقدام به درونیابی نقاط زمینی شود تا مدل رقومی زمین بصورت یک شبکه رستر با ابعاد مناسب ...
بیشتر
مدل رقومی زمین برای پردازش اطلاعات مکانی یک مؤلفه اصلی محسوب میشود و در علوم زمین کاربردهای فراوانی دارد. برای تولید مدل رقومی زمین از دادههای لایدار بایستی نقاطی که متعلق به عوارض غیرزمینی هستند از مجموعه دادهها حذف شوند و سپس با روشی مناسب اقدام به درونیابی نقاط زمینی شود تا مدل رقومی زمین بصورت یک شبکه رستر با ابعاد مناسب از این نقاط تولید گردد. در تحقیق حاضر برای تولید مدل رقومی زمین از دادههای لایدار در بخشی از مناطق جنگلی شهرستان درود، ابتدا فیلتر مورفولوژیک شیبمبنا برای جداسازی نقاط مربوط به پوشش جنگلی (نقاط مربوط به عوارض غیرزمینی) استفاده شد و آستانه شیب مناسب برای فیلتر شیبمبنا تعیین گردید. این فیلتر بر پایه مفاهیم مورفولوژیک ریاضی طراحی شده است. الگوریتم فیلترینگ شیب مبنا دو پارامتر ورودی شعاع همسایگی و آستانه شیب دارد. پس از اجرای الگوریتم شیبمبنا بر ابر نقاط لایدار برای اطمینان از دقت فیلترکردن دادهها، بخشی از ابر نقاط منطقه (5 درصد سطح منطقه) انتخاب و نقاط آن بصورت دستی فیلتر شد. نتایج فیلتر دستی با نتایج فیلترکردن شیبمبنا (با در نظر گرفتن آستانه شیبهای مختلف) مقایسه شد. آستانه شیبهای پیشنهادی براساس شرایط منطقه انتخاب شدند و در نهایت بهترین آستانه شیب برای فیلترینگ دادهها انتخاب گردید. سپس دو روش عکس فاصله وزنی و کریجینگ برای درونیابی و تولید مدل رقومی زمین بکار گرفته شدند. نتایج نشان داد شیب 44 درجه بهترین آستانه برای جداسازی نقاط عوارض غیرزمینی از زمینی است و روش عکس فاصله وزنی با توان سوم با ضریب همبستگی 9986/0و خطای 204/0 متر دقیقترین روش برای درونیابی و تولید مدل رقومی زمین در منطقه مورد مطالعه است.
فرزانه ساسان پور؛ فاطمه محبی؛ امیرحسین کاظم
چکیده
سیل یکی از مخاطرات طبیعی است که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بهدنبال دارد. نقشههای پهنهبندی سیلاب،حاوی اطلاعات پایه و مهم در مطالعات طرحهای عمرانی دنیا میباشند و قبل از هرگونه سرمایهگذاری و یا اجرای طرحهای توسعه، بررسی آن در دستور کار سازمانهای ذیربط قرار دارد. رودخانه طالقان طی سالیان متمادی با بروز سیلابهای ...
بیشتر
سیل یکی از مخاطرات طبیعی است که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بهدنبال دارد. نقشههای پهنهبندی سیلاب،حاوی اطلاعات پایه و مهم در مطالعات طرحهای عمرانی دنیا میباشند و قبل از هرگونه سرمایهگذاری و یا اجرای طرحهای توسعه، بررسی آن در دستور کار سازمانهای ذیربط قرار دارد. رودخانه طالقان طی سالیان متمادی با بروز سیلابهای متعددی مواجه بوده است. اما تاکنون مطالعات جامعی در این ارتباط صورت نگرفته است. با توجه به اینکه بـدون توجه به مخاطره سیل، سکونتگاههای چندی در حاشیه شاخههای فرعی و اصلی رودخانه احداث گردیده و حتی شـهرک طالقـان اصـلیتـرین استقرارگاه جمعیتی در منطقه در حاشیه آن قرار دارد، همچنین ساخت و ساز بناهـای مسـکونی و تجاری در حاشـیه رودخانـه رو به گسترش است پـژوهش حاضر بهدنبال این است تا بـا هـدف تعیـین پهنـههـای با خطر سیلگیری در محدوده حوضه آبخیز طالقان به تعیین مناطقی که بیشترین آسیب از خطر سیل دارند، پرداخته و با اسـتفاده از نـرمافـزار ARC GIS این اراضی را بهصورت نقشه پهنهبندی مشخص نماید. تهیه نقشه پهنهبندی خطر سیل با استفاده از روش FuzzyVIKOR و با تعیین وزن از طریق critic برای 7 معیار مؤثر در ارزیابی پهنههای سیلگیر شامل: ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهات شیب، کاربری اراضی، زمینشناسی، فاصله از آبراهه و میانگین بارش، انجام شد. نتایج این پژوهش که در پنج طبقه تهیه گردیده است، نشان میدهد 83 درصد از کل مساحت حوضه شامل پهنههای بیخطر یا با خطر کم میباشد. اما 17 درصد از اراضی آن، دارای خطر سیلگیری متوسط و بالا هستند که شامل عرصههای اطراف آبراهه اصلی و آبراهههای فرعی با کاربریهای مسکونی و کشاورزی در حوضه میباشند. بنابراین لزوم رعایت حریم رودخانه طالقان در اراضی پست با شیب کم و متوسط، در توسعه کاربریهای شهری روستایی منطقه، به منظور کاهش آسیبهای ناشی از سیل، باید اجرایی گردد.
علی اکبر عنابستانی؛ هدایت ا... نوری زمان آبادی؛ معصومه ملانوروزی
چکیده
گردشگری به عنوان یک قابلیت کم هزینه و در مقابل پرسود جهت دست یابی به توسعه پایدار برای هر کشوری تلقی می گردد. اما استفاده اصولی و بهینه از پتانسیل ها و توان های محیطی جهت توسعه گردشگری، در گرو شناخت قابلیت ها و توان های منطقه است تا بتوان ضمن استفاده اصولی از این توان ها از هدررفت منابع جلوگیری نمود. بنابراین هدف ...
بیشتر
گردشگری به عنوان یک قابلیت کم هزینه و در مقابل پرسود جهت دست یابی به توسعه پایدار برای هر کشوری تلقی می گردد. اما استفاده اصولی و بهینه از پتانسیل ها و توان های محیطی جهت توسعه گردشگری، در گرو شناخت قابلیت ها و توان های منطقه است تا بتوان ضمن استفاده اصولی از این توان ها از هدررفت منابع جلوگیری نمود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارزیابی توان اکولوژیک و تأثیر آن بر توسعه گردشگری پایدار شهرستان نیشابور با استفاده از مدل هایWLC و گامای فازی در محیط GISاست. تنوع پارامترهای مورد مطالعه، استفاده از روش های ارزیابی چند معیاره (WLC)و فازی جهت ارزیابی توان گردشگری منطقه مورد مطالعه و مقایسه نتایج دو مدل با واقعیات منطقه را می توان از ویژگی های نوآوری مقاله به شمار آورد. در این تحقیق به منظور تهیه نقشه توان اکولوژیکی منطقه شش عامل توپوگرافی، اقلیم، منابع آب، پوشش زمین، عوامل کالبدی، منابع گردشگری و مخاطرات مورد بررسی قرار گرفت. نقشه توان اکولوژیکی بر اساس این شش عامل و با روش های WLC و عملگر گامای فازی با لانداهای 0.7، 0.8، و 0.9 در محیط GISتهیه گردید. به منظور مقایسه دو روش توان سنجی جهت دقت تعیین توان ها، از ضریب کاپا استفاده شد. نتایج ارزیابی نقشه ها نشان می دهد که شهرستان نیشابور دارای توان بسیار خوبی جهت توسعه گردشگری پایدار می باشد. همچنین مقدار ضریب کاپا بدست آمده برای مدل WIC برابر با 0.59 و برای گامای فازی با لانداهای 0.7، 0.8 و 0.9 به ترتیب برابر 0.84، 0.71 و 0.68 می باشد. از این رو نتیجه حاصل نشانگر آن است که عملگر گامای فازی با لاندای 0.7 نسبت به سایر روش های مورد بررسی دارای مطلوبیت و تطابق بیشتری با واقعیت، برای توان سنجی منطقه جهت توسعه گردشگری پایدار می باشد.
عامر نیک پور؛ حمید عمونیا؛ ساحله شکری
چکیده
پراکندهرویی نوعی گسترش افقی است که تحتتأثیر عوامل مختلف موجب گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها میشود، و گاه سیاستگذاری فضایی را با چالش جدی روبهرو میسازد. پراکندهرویی یکی از مسائل اساسی در راه توسعه پایدار شهری در سراسر جهان بهشمار میرود. رشد شتابان و ناموزون شهری و گسترش کالبدی سریع در قالب رشد بدون برنامه موجب شکلگیری ...
بیشتر
پراکندهرویی نوعی گسترش افقی است که تحتتأثیر عوامل مختلف موجب گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها میشود، و گاه سیاستگذاری فضایی را با چالش جدی روبهرو میسازد. پراکندهرویی یکی از مسائل اساسی در راه توسعه پایدار شهری در سراسر جهان بهشمار میرود. رشد شتابان و ناموزون شهری و گسترش کالبدی سریع در قالب رشد بدون برنامه موجب شکلگیری و تشدید این پدیده در شهرهای ایران شده است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی و به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی، توسعه و گسترش مکانی - زمانی یکی از کانونهای اصلی جمعیت و فعالیت منطقه شمال کشور را در 4 دوره زمانی مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. در این پژوهش از عکسهای ماهوارهای مربوط به سالهای 1990، 2000، 2010 و 2020 استفاده شد. پس از آمادهسازی اطلاعات مورد نیاز، از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تعیین میزان توسعه نواحی مختلف بابلسر استفاده شد و با استفاده از مدلهای آنتروپی و هلدرن چگونگی رشد و توسعه فضایی سنجش شد. طبق نتایج حاصل، گسترش فیزیکی ناحیه دارای الگوی پراکندهرویی است، که این امر در ساختار فضایی ناحیه نارساییهایی را ایجاد کرده است. بر اساس ضرایب آنتروپی، علاوه بر اینکه میزان پراکندهرویی در ناحیه بابلسر بسیار بالاست، بلکه روند آن نیز به شدت رو به افزایش است. مقایسه نتایج دورههای مختلف نشان داد که پراکندهرویی در دو دهه اخیر شدت بیشتری یافته و بهویژه در سالهای 1389 تا 1399 بیشترین گسترش کالبدی اتفاق افتاده است. نتایج نشان میدهد گسترش کالبدی بابلسر از توسعه ناموزونی برخوردار است و سه الگوی اصلی رشد فضایی و پراکندهرویی به راحتی در آن قابل شناسایی است.
فرشاد پژوه؛ فرزانه جعفری
چکیده
هدف از انجام این تحقیق، تحلیل همدیدی و ترمودینامیکی روزهای اوج بارش سیلآسا در 5 و 11 فروردین 1398 به ترتیب در جنوب غرب و غرب ایران است. بدین منظور با استفاده از روش محیطی به گردشی ابتدا دادههای بارش ایستگاه زمینی بررسی شد و سپس با استفاده از دادههای جو بالا و ترسیم نقشههای مربوطه، وضعیت همدید سامانه های بارشی مورد تحلیل قرار گرفت. ...
بیشتر
هدف از انجام این تحقیق، تحلیل همدیدی و ترمودینامیکی روزهای اوج بارش سیلآسا در 5 و 11 فروردین 1398 به ترتیب در جنوب غرب و غرب ایران است. بدین منظور با استفاده از روش محیطی به گردشی ابتدا دادههای بارش ایستگاه زمینی بررسی شد و سپس با استفاده از دادههای جو بالا و ترسیم نقشههای مربوطه، وضعیت همدید سامانه های بارشی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در روزهای اوج بارش بیشتر کشور به جزء جنوب شرق، بارندگی را تجربه کردهاند. بیشینه بارش در روزهای 5 و 11 فروردین به ترتیب در جنوب غرب و غرب کشور رویداده است؛ که بیشتر ایستگاهها در این مناطق بارش بیش از 100 میلیمتر را به ثبت رساندهاند. واکاوی نقشههای همدیدی نشان داد که در تراز دریا گسترش کمفشارهای چندگانه عربستان، سودان و مدیترانه در تقابل با نفوذ پرفشار سرد اروپا و تبت با ایجاد شیو فشاری قوی موجب شکلگیری شرایط جبههای و ناپایدار در منطقه موردمطالعه شدهاند. در ترازهای میانی جو نیز قرارگیری نیمه غربی و جنوب غرب کشور در نیمه شرقی و جلوی ناوه با واگرایی و صعود شدید هوای گرم و مرطوب جنوبی و رخداد بارشهای فراگیر و شدید را موجب شدهاند. تحلیل نقشههای وزش رطوبتی نیز نشان داد که در ترازهای 1000 و 850 هکتوپاسکال دریای عرب و خلیج فارس توسط گردش واچرخندی عربستان و چرخندی شرق مدیترانه و در ترازهای 700 و 500 هکتوپاسکال دریای سرخ، خلیج فارس و منبع فرامنطقه ای نواحی مرکزی اقیانوس اطلس توسط گردش چرخندی ناوه شرق مدیترانه و غرب آفریقا بیشترین نقش را در تأمین رطوبت بارش های فراگیر و شدید کشور و منطقه مورد مطالعه داشته اند.
منیژه قهرودی تالی؛ خدیجه علی نوری؛ هما ریوندی
چکیده
مخاطره فرونشست زمین به صورت خزنده از حدود پنج دهه قبل در حال شدت گرفتن است و همه دشتها و مناطق شهری ایران را تحت تأثیر قرار داده است. دشت سبزوار ازجمله مناطقی است که با پدیده فرونشست مواجه است. در این پژوهش ضمن پهنهبندی فرونشست، عوامل پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی، پراکنش قناتها، چاهها و گسلها بررسیشد. به منظور مطالعه ...
بیشتر
مخاطره فرونشست زمین به صورت خزنده از حدود پنج دهه قبل در حال شدت گرفتن است و همه دشتها و مناطق شهری ایران را تحت تأثیر قرار داده است. دشت سبزوار ازجمله مناطقی است که با پدیده فرونشست مواجه است. در این پژوهش ضمن پهنهبندی فرونشست، عوامل پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی، پراکنش قناتها، چاهها و گسلها بررسیشد. به منظور مطالعه میزان فرونشست از شش تصویر SLC باند C ماهواره انویست سنجنده ASAR در بازه زمانی سالهای 2004 تا 2008 استفاده شد. همچنین سطح تراز آبهای زیرزمینی طی دورهی1392- 1352 با دادههای مکانی چاهها و قناتهای منطقه اندازهگیری شد. از تصاویر راداری؛ اینترفروگرام تفاضلی، کوهرنسی، کاهش اثرات توپوگرافی، فیلترینگ و درنهایت میزان جابهجایی استخراج شد. برای برآورد میزان افت آبهای زیرزمینی و فرونشست حاصل از آن، سطح آب چاههای پیزومتری درونیابی شد. برای بررسی رابطه بین پراکنش فضایی فرونشست و موقعیت چاهها ، قناتها و گسلها نیز از روشهای همپوشانی استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین فرونشست در شمال شرق منطقه رخ داده و جهت فرونشست جنوبغربی و شمالشرقی است. شهرهای داخل دشت سبزار ازجمله شهر سبزوار با میانگین نشست حدود 10سانتیمتر در یک دوره 5ساله مواجه است. روند گسلها عمود برجهت فرونشست است که بیانگر نقش آنها در جابهجایی عمودی رو به پایین است. نتایج تحلیل آمار درازمدت سطح پیزومتری نشان داده که درپهنه هموار دشت سبزوار، پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی به سمت شرق رو به افزایش است؛بنابراین عوامل مهم در رخداد فرونشست در این منطقه در مرحله اول کاهش سطح آبهای زیرزمینی است. آمار درازمدت سطح پیزومتری نیز تأکیدی بر این رخداد است. گسلها بهدلیل عمود بودن سطح فرونشست با جهت آنها میتوانند نقش تشدیدکنندگی داشته باشند؛ بهعبارتدیگر هرچقدر سطح آبهای زیرزمینی در این منطقه کاهش یابد با یک ضریب افزایشی، با تشدید پدیده فرونشست مواجه خواهیم بود.
مصطفی محمدی ده چشمه؛ فرشته شنبه پور
چکیده
ایمنی و امنیت شهری از دیرباز تاکنون در برنامهریزی سکونتگاههای شهری مورد توجه بوده و برنامهریزان همواره در ساخت و طراحی مناطق شهری به این امر مهم توجه میکردند. همچنین کاهش میزان آسیبپذیری کاربریهای شهری با بهرهگیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل میتواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها و کاهش میزان ...
بیشتر
ایمنی و امنیت شهری از دیرباز تاکنون در برنامهریزی سکونتگاههای شهری مورد توجه بوده و برنامهریزان همواره در ساخت و طراحی مناطق شهری به این امر مهم توجه میکردند. همچنین کاهش میزان آسیبپذیری کاربریهای شهری با بهرهگیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل میتواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها و کاهش میزان خسارات مؤثر واقع شود و امروزه یکی از مهمترین اهدافی است که مدیران شهری درصدد اجرای آن میباشند. شهر یاسوج در سلسله جبال زاگرس و در زون زاگرس چینخورده واقع شده و بهعلت قرار گرفتن در اطراف چینخوردگیها، گسلهای فعال و لرزهخیز ازجمله سه گسل مهم زاگرس، دنا و قطر- کازرون، در معرض وقوع مخاطرات متعدد ناشی از گسلهای فعال (گسلش سطحی، زمینلغزش و سنگریزش، روانگرایی) قرار دارد. هدف پژوهش حاضر تحلیل مکانی خطرپذیری زیرساختهای حیاتی در شهر یاسوج میباشد که به لحاظ هدف؛ کاربردی- نظری بوده و بررسی در آن به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. در آنالیز تحقیق پس از تعیین کاربریهای منتخب و پیادهسازی مدل مکانی و ترکیبی (FAHP-GIS)، وزن نهایی شاخصها بهدست آمده و سپس با استفاده از ابزار Distance حریم همجواری هرکدام از لایهها مشخص شد. در ادامه با استفاده از Fuzzy Overlay همپوشانی لایهها با Gamma 0.9 انجام گرفت. نتایج حاصل نشان میدهد که 11 کاربری یعنی 45.83 درصد زیرساختها در طیف خطرپذیری بالا قرار دارند، 6 کاربری یعنی 25 درصد زیرساختها در طیف نسبتاً خطرپذیر قرار دارند، 5 زیرساخت یعنی 20.83 درصد زیرساختها در طیف خطرپذیری متوسط قرار دارند، 2 زیرساخت یعنی 8.33 درصد زیرساختها در طیف خطرپذیری کم قرار دارند و در طیف خطرپذیری خیلی کم هیچ کاربری قرار ندارد. از نظر خطرپذیری نواحی، ناحیه دو شهر یاسوج با 66.66 درصد دارای بیشترین خطرپذیری میباشد.
بهروز ناروئی؛ شهیندخت برق جلوه؛ حسن اسماعیل زاده؛ لعبت زبردست
چکیده
گسترش سریع شهرنشینی بههمراه تغییرات بیرویه در کاربری/پوشش اراضی سیستم سیمایسرزمین تهران باعث اختلال در الگوی ترکیب و توزیع زیرساخت سبز شهری شده است. هدف از تحقیق حاضر تحلیل تغییرات فضایی-زمانی الگوی زیرساخت سبز شهری تهران متأثر از فرآیندهای فضایی سیمایسرزمین در بازه زمانی 2030-1990 (4 دوره 10ساله) میباشد. رویکرد پژوهش حاضر، ...
بیشتر
گسترش سریع شهرنشینی بههمراه تغییرات بیرویه در کاربری/پوشش اراضی سیستم سیمایسرزمین تهران باعث اختلال در الگوی ترکیب و توزیع زیرساخت سبز شهری شده است. هدف از تحقیق حاضر تحلیل تغییرات فضایی-زمانی الگوی زیرساخت سبز شهری تهران متأثر از فرآیندهای فضایی سیمایسرزمین در بازه زمانی 2030-1990 (4 دوره 10ساله) میباشد. رویکرد پژوهش حاضر، شناسایی: (1) تأثیر انواع فرآیندهای فضایی در تغییر الگوی ساخت سیمایسرزمین و (2) روابط فیمابین الگوی ساخت فضایی سیمایسرزمین و فرآیندهای بومشناختی در شکلگیری ظرفیتها و محدودیتهای سرزمین شهری است. برای این مقصود از الگوریتم درخت تصمیمگیری در راستای شناسایی فرآیندهای فضایی و از سنجههای سیمایسرزمین در تحلیل تأثیر فرآیندهای فضایی بر تغییر الگوی ترکیب و توزیع سیمایسرزمین تهران بهره گرفته شد. دادههای کاربری/پوشش اراضی مورد نیاز، از تصاویر ماهوارهای لندست (1990 تا 2020) بهدست آمد. بهمنظور پیشبینی تغییرات کاربری/پوشش اراضی برای سال 2030 از مدل CA-Markov استفاده شد. کمّیکردن سنجههای سیمایسرزمین در دو سطح کلاس و سیمایسرزمین در ۴ دوره زمانی مورد نظر انجام گرفت. یافتهها نشان میدهند در سطح کلاس و در بازه زمانی بین سالهای1990 تا 2020، فرآیندهای فضایی "حذف" و "قطعه قطعهشدن" بهترتیب سبب کاهش تعداد و مساحت اراضی سبز و باز در الگوی ترکیب و همچنین کاهش پیوستگی و پراکنش نامتعادل آنها در الگوی توزیع زیرساخت سبز سیمایسرزمین تهران شده است. همینطور در تمامی دورههای زمانی، فرآیند فضایی "تجمع" در لکههای ساخت و ساز تکرار شده است. دادههای پیشبینی برای سال 2030 نیز بیانگر تأثیر فرآیند فضایی "حذف" بر هر دو کاربری/پوشش اراضی سبز و باز زیرساخت سبز سیمایسرزمین تهران میباشد. در سطح سیمایسرزمین نیز در بازه زمانی مورد بررسی شاهد سادهترشدن بستر سیمایسرزمین در نتیجه غلبه کاربریهای ساخت و ساز هستیم. نتایج حاصل برای تعیین نقشه راه برنامهریزی الگوی فضایی زیرساخت سبز شهری کاربرد دارند.
صیاد اصغری سراسکانرود؛ ایمانعلی بلواسی
چکیده
استفاده از تصاویر ماهوارهای و مدلهای سنجش از دور به عنوان ابزاری مناسب و کمهزینه برای تخمین تابش خورشیدی، در سالهای اخیر مورد توجه محققین قرار گرفته است. در این پژوهش مقدار انرژی تابش خورشیدی رسیده به زمین با استفاده از دادههای تصاویر ماهواره لندست و با بکارگیری الگوریتم سبال در شهرستان الشتر، در ماههای ژانویه تا نوامبر ...
بیشتر
استفاده از تصاویر ماهوارهای و مدلهای سنجش از دور به عنوان ابزاری مناسب و کمهزینه برای تخمین تابش خورشیدی، در سالهای اخیر مورد توجه محققین قرار گرفته است. در این پژوهش مقدار انرژی تابش خورشیدی رسیده به زمین با استفاده از دادههای تصاویر ماهواره لندست و با بکارگیری الگوریتم سبال در شهرستان الشتر، در ماههای ژانویه تا نوامبر محاسبه شد. میانگین بیشترین تابش موج کوتاه ورودی به مقدار 996 وات بر متر مربع در ماه ژوئن و کمترین مقدار در ژانویه به میزان460 وات بر متر مربع محاسبه شد. همچنین بیشترین مقدار تابش خالص خورشیدی رسیده به سطح زمین در ماه سپتامبر به اندازه 602 وات بر متر مربع و کمترین مقدار مربوط به ژانویه با 261 وات بر متر مربع بوده است. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر آن است که بیشترین درصد تابش خالص در سپتامبر در دسته 800-600 وات بر متر مربع با مقدار 86/69 درصد و در ژانویه در دسته 600-400 وات بر مترمربع با مقدار12/60 درصد بوده است. با توجه به دامنه حساسیت سلولهای فتوولتائیک به تابش و مقدار تابش خالص محاسبه شده در منطقه مورد مطالعه، میتوان نتیجه گرفت که تابش خورشیدی در این منطقه، پتانسیل لازم برای اجرای طرحهای فتوولتائیک خورشیدی را دارا میباشد.
اطلاعات جغرافیایی
علی اکبر سبزی پرور؛ علیرضا سیف زاده
چکیده
پرتوهای فرابنفش (UV) بخش خطرناک تابش خورشیدی است که علیرغم داشتن سهم کوچکی از کل انرژی تابشی خورشید (5 تا 7 درصد) و فوایدی در زمینه تولید ویتامین D3، اما تابش بیش از حد آن میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به سلولهای انسان برساند. عمده تحقیقات صورت گرفته قبلی در ایران بر روی تابش UV صرفاً محدود به اثرات آن روی پارامترهای گیاهی یا ...
بیشتر
پرتوهای فرابنفش (UV) بخش خطرناک تابش خورشیدی است که علیرغم داشتن سهم کوچکی از کل انرژی تابشی خورشید (5 تا 7 درصد) و فوایدی در زمینه تولید ویتامین D3، اما تابش بیش از حد آن میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به سلولهای انسان برساند. عمده تحقیقات صورت گرفته قبلی در ایران بر روی تابش UV صرفاً محدود به اثرات آن روی پارامترهای گیاهی یا پهنهبندی در محدوده کوچک بصورت مطالعه موردی بوده است. در تحقیق حاضر تابش فرابنفش تجمعی روزانه UVA در منطقه وسیعی از فلات مرکزی ایران که دارای اقلیم خشک و نیمه خشک هستند در دورهی اقلیمی 13 ساله شامل 22 ایستگاه در 9 استان به وسیله مدل انتقال تابش لایهای TUV5 برآورد شده است. نتایج در سه حالت شرایط آسمان کاملاً صاف، کاملاً ابری و واقعی (ترکیبی از درصد هوای ابری و صاف در ماه مربوطه) برآورد گردید و بصورت متوسط فصلی پهنهبندی شد و انطباق آن با عوامل اثرگذار بر تابش فرابنفش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشینه تابش UVA در نیمه جنوبی منطقه مورد مطالعه متمرکز است که در فصول گرم سال غالباً در شرق و در فصول سرد سال در نواحی مرکزی و جنوب غرب منطقه مستقر است. مقایسه پهنههای تابش تجمعی روزانه در شرایط کاملاً ابری نشان میدهد که همخوانی مطلوبی با پهنههای عمق نوری ابر و آئروسل وجود دارد. در حالیکه در شرایط کاملاً صاف، انطباق پهنههای توزیع تابش UVA و ازون کلی بیشتر است. شرایط آسمان تمام ابری قادر است شدت تابش روزانه دریافتی UVA را حدود 52 درصد در فصل زمستان و 21 درصد در فصل تابستان به نسبت شرایط آسمان کاملاً صاف کاهش دهد. در شرایط واقعی آسمان شدت تجمعی پرتوهای UVA برآورد شده در مقایسه با آسمان کاملاً صاف، کاهش متوسط 19 درصدی در فصل تابستان تا 32 درصدی در فصل زمستان را نشان میدهد. میزان تأثیر کاهشی ابر بر تابش سطحی فرابنفش در فصول گرم سال (به دلیل زاویه سمت الرأس کمتر) به طور نسبی کمتر از فصل سرد سال میباشد.
الهام فروتن
چکیده
سیل از جمله رخدادهای طبیعی است که وقوع آن سالانه خسارتهای زیادی به مردم و محیطزیست در سراسر جهان وارد میکند. اقدامات آبخیزداری راهکاری مؤثر در راستای کنترل سیل و کاهش خسارت ناشی از آن بوده و ارزیابی اثر این اقدامات بیانگر میزان دستیابی به موفقیت در نائل شدن به هدف کنترل سیلاب است. در این تحقیق هدف آن است که از تلفیق روش شماره منحنی ...
بیشتر
سیل از جمله رخدادهای طبیعی است که وقوع آن سالانه خسارتهای زیادی به مردم و محیطزیست در سراسر جهان وارد میکند. اقدامات آبخیزداری راهکاری مؤثر در راستای کنترل سیل و کاهش خسارت ناشی از آن بوده و ارزیابی اثر این اقدامات بیانگر میزان دستیابی به موفقیت در نائل شدن به هدف کنترل سیلاب است. در این تحقیق هدف آن است که از تلفیق روش شماره منحنی و AHP در Arc-GIS برای تهیه نقشه حساسیت به سیل استفاده شده و نقش اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری در حساسیت به سیلاب منطقه با استفاده از این روش و آزمونهای آماری مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، حوضه آبخیز پردیسان در قسمت جنوبی شهر قم، با بیشترین سطح کاربری اراضی مرتع انتخاب شد. ده عامل تراکم زهکشی، شیب، بارندگی سالانه، فاصله از رودخانه، ارتفاع، تجمع جریان، شماره منحنی SCS ، زمینشناسی، ژئوموفولوژی و نقشه سیلاب پیشین منطقه انتخاب و هر عامل براساس تأثیر بر حساسیت سیلخیزی منطقه در مقیاسهای مختلف طبقهبندی شدند. سپس از روش AHP در Arc-GIS برای محاسبه مقایسه جفتی و تعیین وزن هر عامل استفاده شد. نتایج نشان داد که عامل شماره منحنی دارای بیشترین درصد وزنی (27/44) و نفوذپذیری سنگها دارای کمترین درصد وزنی (3/20) است. مقایسه کلاسهای سیلخیزی در شرایط فعلی و آینده نشان میدهد که با انجام اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری، طبقات سیلخیزی زیاد و متوسط بهترتیب 7/3 و 39/7 درصد کاهش و طبقات با حساسیت کم و خیلیکم بهترتیب 22/18 و 22/82 درصد افزایش خواهد یافت. انجام آزمون آماری نشانه و ویلکاکسون نیز بیانگر آن است که اختلاف معنیدار در طبقات سیلخیزی در قبل و بعد از اقدامات آبخیزداری وجود دارد و اقدامات بیولوژیکی تأثیر مثبتی در کاهش سیل دارد.
محمدقاسم ترکاشوند؛ مصطفی موسی پور
چکیده
برآورد دقیق سطح پوشش برف به عنوان یکی از عملیات محوری و اساسی در زمینه مدیریت منابع آب، به ویژه در مناطقی که بارش برف سهم زیادی در نزولات جوی دارد محسوب می شود. بنابراین پایش پیوسته سطوح پوشیده از برف، از نظر مطالعات اقلیمی، اکولوژیکی و هیدرولوژیکی اهمیت ویژه ای دارد. امروزه در روند مدیریت کارآمد منابع آبی، به کارگیری ...
بیشتر
برآورد دقیق سطح پوشش برف به عنوان یکی از عملیات محوری و اساسی در زمینه مدیریت منابع آب، به ویژه در مناطقی که بارش برف سهم زیادی در نزولات جوی دارد محسوب می شود. بنابراین پایش پیوسته سطوح پوشیده از برف، از نظر مطالعات اقلیمی، اکولوژیکی و هیدرولوژیکی اهمیت ویژه ای دارد. امروزه در روند مدیریت کارآمد منابع آبی، به کارگیری داده های سنجش از دور با هدف کسب اطّلاعات دقیق از پوشش برف به صورت عملیاتی اجرا می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد توابع کرنل ماشین بردار پشتیبان و عملگرهای فازی شئ گرا در برآورد میزان سطح پوشش برف در کوه آلمابلاغ با استفاده از تصویر ماهواره Sentinel انجام گرفته است. در این راستا ابتدا عملیات پیش پردازش بر روی تصویر ماهواره ای اعمال گردید، سپس با استفاده از توابع کرنل ماشین بردار پشتیبان شامل توابع خطی، چندجمله ای، پایه شعاعی و سیگموئید، فرآیند طبقه بندی پیکسل پایه انجام شد. همچنین پس از قطعه بندی، با استفاده از عملگرهای فازی شئ گرا شامل AND، OR، MGE، MAR، MGWE و ALP فرآیند طبقه بندی شئ گرا نیز انجام شد و میزان دقّت هر کدام از نقشه های تولیدشده محاسبه گردید و در آخر براساس الگوریتمی که دارای بیشترین دقّت بود، میزان سطح پوشش برف منطقه مورد مطالعه برآورد شد. در این تحقیق عملگر فازی AND دارای بیشترین مقدار دقّت در نقشه های تولید شده در بین هر دو روش بود. لذا براساس نتایج تحقیق، روش های پردازش شئ گرای تصاویر ماهواره ای در طبقه بندی تصاویر رقومی ماهواره ای به دلیل اینکه علاوه بر اطّلاعات طیفی از اطّلاعات مربوط به بافت، شکل، موقعیت، محتوا و ویژگی های هندسی نیز در فرآیند طبقه بندی استفاده می کنند در مقایسه با توابع کرنل ماشین بردار پشتیبان، دستیابی به دقّت بالاتر را امکان پذیر می سازند.
حسن سینایی؛ محمد سلیقه؛ مهری اکبری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر رودباد بر بارشهای حدی و فراگیر جنوبغرب ایران انجام شده است. به این منظور، از پایگاههای دادهای هواشناسی شامل بارش ایستگاههای هواشناسی مراکز استانها استفاده شد. ابتدا بارش روزانه 30 ساله (2018-1989) برای 22 ایستگاه سینوپتیکی جنوبغرب ایران واقع در استانهای ایلام، خوزستان، فارس، کهگیلویه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر رودباد بر بارشهای حدی و فراگیر جنوبغرب ایران انجام شده است. به این منظور، از پایگاههای دادهای هواشناسی شامل بارش ایستگاههای هواشناسی مراکز استانها استفاده شد. ابتدا بارش روزانه 30 ساله (2018-1989) برای 22 ایستگاه سینوپتیکی جنوبغرب ایران واقع در استانهای ایلام، خوزستان، فارس، کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال و بختیاری و بوشهر از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد. سپس ارتباط بارشها با رودبادهای وردسپهری، فراسنجهای ارتفاع ژئوپتانسیل درسطح 850 و 500 هکتوپاسکال، مؤلفه مداری و نصفالنهاری باد تراز 300 هکتوپاسکال، نم ویژه تراز1000هکتوپاسکال و مؤلفه امگا در دو سطح 850 و 500 هکتوپاسکال از پایگاه مرکز ملی پیشبینی محیطی و مرکز ملی پژوهشهای جوّی(ncep/ncar) ایالاتمتحده دریافت و نقشه فراسنجهای مذکور ترسیم شد. نتایج این پژوهش نشان داد در سه روز بارشی، در هر سه رودباد مورد مطالعه، محور رودباد بهصورت نصفالنهاری در راستای جنوبغربی- شمالشرقی منطقه مورد مطالعه را تحت تأثیر قرارداده است. همچنین در تراز 850 و 500 هکتوپاسکالی چرخندی بر روی موقعیت تقریبی شرق مدیترانه واقع شده و ضلع شرقی این چرخندها بر روی جنوبغرب ایران قرار گرفته است. قرارگیری محور رودباد در جهت نصفالنهاری و در راستای جنوبغربی- شمالشرقی، و واقع شدن منطقه مورد مطالعه در ضلع شرقی چرخند تشکیل شده در شرق دریای مدیترانه، سبب تشدید ناپایداری در ترازهای زیرین در منطقه مورد مطالعه شده است. مقادیر امگای منفی در تراز 850 و 500 هکتوپاسکالی از 0.15-تا 0.8- پاسکال بر ثانیه، نشانگر ناپایداری شدید هوا در منطقه مورد مطالعه بوده است. در نتیجه میتوان گفت عامل اصلی ناپایداری بارشهای حدی فراگیر جنوبغرب کشور، رودباد و سامانههای برون حارهای و عامل اصلی تأمین رطوبت بارشهای این پهنه از کشور دریاهای گرم جنوبی (دریای سرخ، دریای عمان، دریای عربی، و خلیج فارس) میباشد.
سیدعلی عبادی نژاد؛ محمدرضا پورغلامی سروندانی؛ علی اصغر محمدپور؛ علی اصانلو
چکیده
امروزه افزایش بی رویه جرایم و ناهنجاری های اجتماعی به یکی از مشکلات اساسی در جوامع بشری تبدیل شده است. شرایط آب و هوایی به موازات دیگر عوامل محیطی، از مهمترین عوامل مؤثر در شکل گیری معضلات اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی به شمار می روند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر میانگین فصلی دما پرداخته و در واقع به دنبال این است که چه رابطه ای ...
بیشتر
امروزه افزایش بی رویه جرایم و ناهنجاری های اجتماعی به یکی از مشکلات اساسی در جوامع بشری تبدیل شده است. شرایط آب و هوایی به موازات دیگر عوامل محیطی، از مهمترین عوامل مؤثر در شکل گیری معضلات اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی به شمار می روند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر میانگین فصلی دما پرداخته و در واقع به دنبال این است که چه رابطه ای بین عنصر دما، با وقوع جرایم شهرستان های شیراز، آباده و لارستان استان فارس وجود دارد؟ روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی(همبستگی) می باشد. و داده های مورد استفاده مربوط به دما در سال های (1392- 1387) می باشند. در این مطالعه داده های مربوط به میزان جرایم شامل:مفاسد اجتماعی، سرقت، جعل، نزاع و درگیری، شرارت، تهدید و اکراه، قاچاق، مواد مخدر، قتل و مرگ مشکوک می باشند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میانگین فصلی دما( با ضریب همبستگی 0.59 و با سطح معنی داری 0.04) با مجموع کل جرایم سه شهرستان رابطه ای مستقیم و معنا دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد از این نظر که جرایم علیه اشخاص در فصول گرم با مقدار 24.67 درصد و جرایم علیه اموال در فصول سرد سال با مقدار 13.51 درصد بیشتر اتفاق می افتند، قانون حرارتی کتله در تمامی شهرستان های مورد بررسی برقرار است.
شهریار خالدی؛ قاسم کیخسروی؛ فرزانه احمدی براتی
چکیده
به منظور بررسی تغییرات پوشش زمین بر دمای رویه سطحی زمین، تصاویر مودیس مربوط به پوشش سطح زمین (MCD12Q1) در فاصله زمانی سال های 2001 تا 2019 میلادی دریافت شد. محصول پوشش سطح زمین بر اساس برنامه بین المللی ژئوسفر- زیست کره استخراج و با کمک الگوریتم درخت خوشه بندی تغییرات پوشش سطخ زمین مشخص شد. برای تهیه انواع مؤلفه های دمای سطحی، محصول ...
بیشتر
به منظور بررسی تغییرات پوشش زمین بر دمای رویه سطحی زمین، تصاویر مودیس مربوط به پوشش سطح زمین (MCD12Q1) در فاصله زمانی سال های 2001 تا 2019 میلادی دریافت شد. محصول پوشش سطح زمین بر اساس برنامه بین المللی ژئوسفر- زیست کره استخراج و با کمک الگوریتم درخت خوشه بندی تغییرات پوشش سطخ زمین مشخص شد. برای تهیه انواع مؤلفه های دمای سطحی، محصول دمای سطح زمین(MOD11) نیز در مقیاس روزانه در محیط سامانه گوگل ارث انجین تهیه شد. در مرحله آخر برای آشکارسازی تأثیر پوشش های زمین، بر مؤلفه های دمای سطحی از ابزار تحلیل خود همبستگی موران جهانی، شاخص انسلین موران محلی، همچنین ضریب همبستگی پیرسون ، رابطه رگرسیونی و مقدار معناداری بین متغیرها در محیط برنامه نویسی R اقدام شد. بر اساس نقشه های پوشش سطح زمین، پوشش بوته زارها، علفزارها، زمین های زراعی، پوشش گیاهان پراکنده و مناطق سکونتگاهی، پوشش های غالب منطقه را تشکیل می دهند. در طی 19 سال افزایش وسعت طبقه پوشش گیاهی پراکنده و بوته زارهای بی ثمر نشاندهنده تغییرات منفی در اکوسیستم منطقه است. بهگونهای که از مساحت طبقات دیگر همچون زمین های زراعی، و علف زارها کاسته و بر وسعت این طبقات افزوده شده است. دمای سطح زمین این منطقه، دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشهای در 3 خوشه توزیع شده است. خوشه های داغ، مناطق کم ارتفاع، خوشه های سرد، مناطق پر ارتفاع و ناخوشه ها کوهپایه ها را دربر گرفتند. در بررسی اثرات پوشش های سطح زمین بر دمای رویه سطحی زمین، در طی 19 سال، دمای شبانه روزی لایه سکونتگاه ها حدود1.12 درجه و لایه زمین های زراعی0.41 درجه سانتی گراد افزایش یافته است. در مقیاس دمای روزانه، لایه سکونتگاه ها ازافزایش دمای حدود 1 درجه برخوردار است. در مقیاس دمای سطحی شبانه، پوشش های زمین های زراعی، پوشش های گیاهی پراکنده و لایه سکونتگاه ها به ترتیب 6.2، 0.8 و 0.6 درجه سانتی گراد، افزایش دما را بخود ثبت کردند.
محمدرحیم رهنما؛ مهدی بازرگان
چکیده
امروزه توسعه کالبدی شهرها، ازدیاد ترافیک، آلودگی هوا و محیط زیست و کاهش سطح سلامت عمومی شهروندان، از پیامدهای رویکرد اتومبیل محور در شهرهای معاصر میباشد که با ورود خودروها به عرصه های مختلف شهری، شاهد تداخل حرکت سواره و پیاده و در پی آن عدم توجه به پیادهروها و نادیده گرفتن تأثیر پیادهروی بر سلامت افراد میباشد. یکی از اصول ...
بیشتر
امروزه توسعه کالبدی شهرها، ازدیاد ترافیک، آلودگی هوا و محیط زیست و کاهش سطح سلامت عمومی شهروندان، از پیامدهای رویکرد اتومبیل محور در شهرهای معاصر میباشد که با ورود خودروها به عرصه های مختلف شهری، شاهد تداخل حرکت سواره و پیاده و در پی آن عدم توجه به پیادهروها و نادیده گرفتن تأثیر پیادهروی بر سلامت افراد میباشد. یکی از اصول مهم در رویکرد نوشهرگرایی پیادهمدار نمودن خیابانهاست. بههمین منظور پژوهش حاضر به شناسایی محورهای با قابلیت پیادهمداری در کلانشهر مشهد با رویکرد نوشهرگرایی پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. برای شناسایی محورهای پیاده شهر مشهد 32 شاخص پیادهمداری از رویکرد نوشهرگرایی بهکارگرفته شده است. سنجش این شاخصها، براساس ابزار پرسشنامه و نیز دادههای مکانمبنا صورت گرفته که این دادهها از شهرداری و سازمانهای مربوطه اخذ شده است. همچنین تعداد 400 نمونه براساس فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شد که متناسب با توزیع جمعیت در مناطق پرسشگری صورت گرفت. برای سنجش شاخصهای پیادهمداری از روش تحلیل دادههای فضایی SDA و نیز روش چیدمات فضا در نرمافزار ArcGIS و نرمافزار جانبی Axwoman استفاده شده است. پس از مکانی نمودن 32 معیار پیادهمداری، دادهها در محیط ArcGISبا یکدیگر تلفیق شدند. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مناطق 8، 11 و ثامن بیشترین قابلیت پیادهمداری را در شهر مشهد براساس رویکرد نوشهرگرایی دارا میباشند. همچنین خیابانهای امامرضا (ع)، کوهسنگی، امامت و معلم بهعنوان بهترین مسیرهای پیادهروی شناسایی شدند.
ایوب ابراهیمی؛ محمد حسن وحیدنیا
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی فراوانی، بروز و توزیع فضایی سرطان معده در استان همدان و شناخت مناطق پرخطر برای این سرطان با توجه به تحلیلهای مکانی - آماری مبتنی بر سیستم اطلاعاتجغرافیایی و همچنین بررسی عوامل آلودگی آب دخیل در بروز سرطان معده براساس دادههای موجود بین سالهای 1390 تا 1394 میباشد. برای این منظور اولاً فرآیند کدگذاری جغرافیایی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی فراوانی، بروز و توزیع فضایی سرطان معده در استان همدان و شناخت مناطق پرخطر برای این سرطان با توجه به تحلیلهای مکانی - آماری مبتنی بر سیستم اطلاعاتجغرافیایی و همچنین بررسی عوامل آلودگی آب دخیل در بروز سرطان معده براساس دادههای موجود بین سالهای 1390 تا 1394 میباشد. برای این منظور اولاً فرآیند کدگذاری جغرافیایی و تبدیل آدرس 1157 بیمار شناختهشده به موقعیت به کمک نقشهها و سرویسهای آنلاین نقشه گوگل انجام گرفت و آمار بیماران به لایه اطلاعات مکانی شهرهای استان منتسب گردید. ثانیاً نقشههای توزیع بیماری به تفکیک جنسیت براساس طبقهبندی شکستهای طبیعی تهیه شدند و نقشههای پیوسته توزیع سنی بیماری نیز با تحلیل درونیابی به روش وزندهی معکوس فاصله بهدست آمدند. همچنین خوشهبندی نواحی حساس مکانی بیماری سرطان معده براساس شاخص گتیس انجام شد. طبق نتایج، شهرهای قهاوند و همدان بهعنوان کانون اصلی و بحرانی سرطان معده بین سالهای 1394-1390 شناسایی گردیدند و شهر لالجین نیز در رتبهی بعدی نواحی بحرانی طی این دوره شناسایی گردید. تحلیل آماری بیماران نیز به تفکیک سن و جنس در طول دوره آماری 5 ساله، به تفکیک سال و مجموع 5 سال بهدست آمد که نتایج آن شیوع بیشتر سرطان معده را در مردان و در افراد بالای70 سال نشان میدهد. نهایتاً براساس تحلیل اکولوژیکی با مدل رگرسیون، رابطه بین میزان آلودگیهای آب منطقه با بیماری انجام گرفت و رابطه مثبتی میان شدت نیترات و سرب با وقوع بیماری حاصل شد.