فریدون نوبخت ارسی؛ عبدالرضا صفری؛ محمدعلی شریفی
چکیده
هدف اصلی مقاله حاضر، استفاده از مدلهای احتمال اتورگرسیو میانگین متحرک(ARMA) به منظور مدلسازی سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS میباشد. موقعیتهای روزانه ایستگاه دائمی LLAS در منطقه کالیفرنیای جنوبی از شبکه SCIGN با پوشش زمانی هفت سال از ژانویه 2000 تا دسامبر 2006 جهت ایجاد سری زمانی موقعیت و آنالیز آن انتخاب گردیده است. براساس سری ...
بیشتر
هدف اصلی مقاله حاضر، استفاده از مدلهای احتمال اتورگرسیو میانگین متحرک(ARMA) به منظور مدلسازی سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS میباشد. موقعیتهای روزانه ایستگاه دائمی LLAS در منطقه کالیفرنیای جنوبی از شبکه SCIGN با پوشش زمانی هفت سال از ژانویه 2000 تا دسامبر 2006 جهت ایجاد سری زمانی موقعیت و آنالیز آن انتخاب گردیده است. براساس سری زمانی موقعیت روزانه و استفاده از روش کمترین مربعات وزندار، پارامترهای ژئودتیکی مانند: ترند خطی، نوسانات سالیانه و نیم سالیانه و نیز آفستها به طور همزمان برای ایستگاه دائمی LLAS برآورد شدهاند. در این مطالعه، توابع خود همبستگی(ACF) و خودهمبستگی جزئی(PACF)،به عنوان ابزارهای مطالعاتی برای شناسایی رفتار سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS مورد استفاده قرار میگیرند و امکان بررسی وابستگی دادههای روزانه سری زمانی موقعیت را فراهم مینمایند. با توجه به اینکه ممکن است چند مدل احتمالاتی متفاوت برای یک سری زمانی موقعیت روزانه مناسب باشند، لذا محک اطلاعات آکاییک در مرحله شناسایی و انتخاب مدل مفید، مورد استفاده قرار گرفته است.در این مطالعه، نتایج عددی نشان میدهند که بهترین مدل احتمالاتی اتورگرسیو میانگین متحرک برای ایستگاه دائمی LLAS از مرتبه (1,1) برای جهت N میباشد. همچنین مدل احتمالاتی (ARMA(2,1 برای جهت E مناسب ترین مدل میباشد در حالی که برای جهت U مدل احتمالاتی (ARMA(1,2 بهترین مدل است. بعد از برآورد یک مدل احتمالاتی مناسب برای سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS، میتوان آن سری زمانی موقعیت را همراه با ترند و مؤلفههای فصلی پیشبینی کرد.
حسنعلی فرجی سبکبار؛ مهدی مدیری؛ رضا آقاطاهر؛ سیامک تقی زاده قلعه جوقی؛ سعید رحیمی
چکیده
حادثه، بحران سپس جستجو، امداد و نجات چرخهای است که بارها در کشوری همچون ایران تکرار میگردد. در این چرخه که به چرخه مدیریت بحران مشهور است، از مراحل نخستین یعنی تعیین خطرپذیری مناطق تا مراحل پس از بحران و بازیابی، با انواع داده و ستادههایی مواجهایم که به نوعی با مکان مرتبط هستند. گردآوری اطلاعات در مراحل پیش و پس از رخداد بحران، ...
بیشتر
حادثه، بحران سپس جستجو، امداد و نجات چرخهای است که بارها در کشوری همچون ایران تکرار میگردد. در این چرخه که به چرخه مدیریت بحران مشهور است، از مراحل نخستین یعنی تعیین خطرپذیری مناطق تا مراحل پس از بحران و بازیابی، با انواع داده و ستادههایی مواجهایم که به نوعی با مکان مرتبط هستند. گردآوری اطلاعات در مراحل پیش و پس از رخداد بحران، کار دشواری نخواهد بود، اما مادامی که جامعه در شرایط بحرانی به سر میبرد، گردآوری اطلاعاتی همچون: حجم خسارت وارده، مناطق آسیب دیده، مناطق مستعد خطر، پراکنش خسارات، پراکنش منابع و .... بسیار سودمند و دشوار خواهد بود. از این رو در این پژوهش بر گردآوری اطلاعات در فاز واکنش مدیریت بحران تمرکز شد. در این راستا با بررسی مفهوم تلهژئوانفورماتیک و معماریهای گوناگون آن، معماری از این مفهوم ارایه شد و سامانه واکنش اضطراری برای گردآوری اطلاعات در شرایط بحرانی زلزله پیاده سازی شد. این سامانه متشکل از چهار زیر سیستم تعیین موقعیت، گردآوری اطلاعات وضیعت موجود در مکان، ارسال و دریافت اطلاعات و ایجاد پایگاه داده و نمایش اطلاعات ارسالی است. در پایان، سامانه واکنش اضطراری طراحی شده به صورت بسته نرمافزاری ارائه شد. همچنین مدل این سامانه و نرمافزارهای آن در UML برای توسعه، توسط پژوهشگران دیگر، ارائه گشت. پس از پیاده سازی و تست این سامانه در شرایط عادی میتوان چنین بیان نمود که، این سامانه به دلیل استفاده از فنآوریهای موجود در کشور، سرعت بالای بکارگیری و پیادهسازی در هنگام زلزله، استفاده از فنآوریهای عمومی همچون تلفن همراه، سادگی در بکارگیری و آموزش استفاده از آن، همچنین هزینه بسیار پایین پیادهسازی در شرایط کنونی بسیار مناسب و کاربردی است. از سوی دیگر به نظر میرسد این سامانه با بکارگیری توانایی پردازش کامپیوتر و فنآوریهای نوین قابلیت بسیار بالایی در یاری رساندن به مدیران و خبرگان برای طراحی برنامههای عملیاتی و به اشتراک گزاری آن با دیگر ارگانها و افراد درگیر در هنگام زلزله را دارد.
محسن عباس نیا؛ تقی طاوسی؛ محمود خسروی؛ حسین توروس
چکیده
شناخت و ارزیابی تغییرات اقلیم در دهههای آینده با هدف برنامهریزی محیطی مناسب در جهت سازگاری و کاهش اثرات آن امری کاملاً ضروری است. در این پژوهش نیز تغییرات دمای حداکثر روزانه بر روی کشور ایران در دو دوره زمانی (70-2041 و 99-2071)و بر اساس خروجی دو مدل گردش عمومی جو Hadcm3و CGCM3 تحت سناریوهای انتشار موجود ( A1B, A2, B1 , B2) مورد بررسی مقایسهای قرار ...
بیشتر
شناخت و ارزیابی تغییرات اقلیم در دهههای آینده با هدف برنامهریزی محیطی مناسب در جهت سازگاری و کاهش اثرات آن امری کاملاً ضروری است. در این پژوهش نیز تغییرات دمای حداکثر روزانه بر روی کشور ایران در دو دوره زمانی (70-2041 و 99-2071)و بر اساس خروجی دو مدل گردش عمومی جو Hadcm3و CGCM3 تحت سناریوهای انتشار موجود ( A1B, A2, B1 , B2) مورد بررسی مقایسهای قرار گرفت. بدین منظور پس از بررسی توانمندی مدل آماری SDSM در شبیهسازی اقلیم دوره پایه (2010-1981)، مقادیر آینده دمای حداکثر روزانه با لحاظ نمودن عدم قطعیت،بر روی 7 ایستگاه سینوپتیک به عنوان نمایندههای آب و هوایی انتخابی ایران، ریز مقیاس نمایی گردید. در تحلیل عدم قطعیت مربوط به مدل-سناریوها،مشخص شد که مدل CGCM3 تحت سناریوی B1 در بین مدل-سناریوهای مختلف، بهترین عملکرد را در شبیه سازیدمای آینده داشته است. همچنین یافتههای پژوهش بر روی ایستگاههای مورد مطالعه نشان میدهد که دمای ایران به طور متوسط دردهههای میانیو پایانی قرن بیست و یکم، بین 1 تا 2درجه سلسیوسافزایش مییابد، که البته این افزایش دما بر اساس سناریوهای مختلف مدل Hadcm3 نسبت به مدل CGCM3 شدیدتر بوده است.از نظر پراکنش فضایی تغییرات در محیط GIS نیزبر اساس خروجی همه مدل-سناریوها، کمترین افزایش دما بر روی ایستگاه بندرعباس واقع در سواحل پست جنوبی ایران مشاهده شده و بالعکس بر روی ایستگاه تبریز واقع در عرضهای شمالیتر و مناطق بلند و کوهستانی ایران، افزایش دما به حداکثر میرسد. در مجموع میتوان عوامل مهمو مؤثردر تغییرات آینده دمای ایران را در سه گروه: عاملارتفاع، عرض جغرافیایی و رطوبت جوی دستهبندی نمود. چرا که بر اساس تمامی خروجیهای مدل-سناریوها، ارتفاعات عرضهای شمالی ایران، بیشترین افزایش دما را تجربه خواهند نمود.
امیر شاهرخ امینی
چکیده
تسهیل و اتوماسیون فرآیند بازسازی بصری و هندسی یکی از مسائل مورد توجه در زمینه مدلسازی محیط اطراف خصوصاً در مناطق شهری می باشد. یک دوربین استریو، با توجه به اینکه موقعیت دو عدسی آن نسبت به یکدیگر ثابت است، می تواند در تسهیل فرآیند مدل سازی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه با استفاده از داده های کالیبراسیون ...
بیشتر
تسهیل و اتوماسیون فرآیند بازسازی بصری و هندسی یکی از مسائل مورد توجه در زمینه مدلسازی محیط اطراف خصوصاً در مناطق شهری می باشد. یک دوربین استریو، با توجه به اینکه موقعیت دو عدسی آن نسبت به یکدیگر ثابت است، می تواند در تسهیل فرآیند مدل سازی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه با استفاده از داده های کالیبراسیون دوربین استریو، می توان بدون نیاز به تناظریابی خصوصاً در مناطقی که دارای کمبود محتوای اطلاعاتی بالا جهت تناظریابی می باشند، مدل سه بعدی محیط را تولید نمود. همچنین با بکارگیری اطلاعات کالیبراسیون دوربین، نحوه استخراج اطلاعات هندسی و تولید مدل عمق از محیط بدون نیاز به تعریف طول معلوم بین عوارض محیط بیان شده است. در ادامه این مقاله، نتایج بررسی های عملی و بازسازی های صورت گرفته در محیط شهری،مورد ارزیابی قرار گرفته است.
لیلا کاشی زنوزی؛ حسین سعادت؛ محمد نامدار
چکیده
عملیات تناظریابی عکسی با واقعیت زمینی در تهیه نقشههای موضوعی همواره با مشکلات و تنگناهایی مواجه بوده است. در این تحقیق قطعه (ماژول) LPS از نرم افزار ERDAS Imagine9.2 با هدف تهیهی نقشهی لندفرمهای ژئومورفولوژی بر اساس روش فتوگرامتری تحلیلی (آفاین دو بعدی) برای حوضهی آبخیز هرزندچای با استفاده از عکسهای هوایی (1:40000) بکار گرفته شد و نقشهی ...
بیشتر
عملیات تناظریابی عکسی با واقعیت زمینی در تهیه نقشههای موضوعی همواره با مشکلات و تنگناهایی مواجه بوده است. در این تحقیق قطعه (ماژول) LPS از نرم افزار ERDAS Imagine9.2 با هدف تهیهی نقشهی لندفرمهای ژئومورفولوژی بر اساس روش فتوگرامتری تحلیلی (آفاین دو بعدی) برای حوضهی آبخیز هرزندچای با استفاده از عکسهای هوایی (1:40000) بکار گرفته شد و نقشهی لندفرمهای ژئومورفولوژی حوضه آبخیز هرزندچای با استفاده از هر دو روش سنتی و فتوگرامتری تهیه شدند. نقشه تهیه شده به روش فتوگرامتری، پس از بازدید میدانی و مطابقت نوع لندفرمها با طبیعت، با نقشه تهیه شده به روش رایج تهیهی نقشههای موضوعی در کشور مقایسه گردید. برای انجام آزمون آماری به منظور ارزیابی نقشه لندفرمهای ژئومورفولوژی تهیه شده، 100 نقطه توسط نرمافزار ERDAS Imagine9.2 بر روی نقشههای تهیه شده تعیین نموده و سپس حدود 62 نقطه از آنها با استفاده از دستگاه موقعیتیاب زمینی (GPS) برداشت شدند و مشخصات مربوط به هرکدام یادداشت شدند. آزمون آماری به روش Stratified Random Sampling و با استفاده از نرمافزار ERDAS Imaginge 9.2 انجام یافت. براساس نتایج حاصله از آزمون آماری، میزان درصد صحت کل برای نقشه لندفرمهای ژئومورفولوژی تهیه شده با روش فتوگرامتری تحلیلی 95 درصد و مقدار شاخص کاپا 9/0 بدست آمد. لیکن مقادیر مذکور برای نقشه تهیه شده لندفرمهای ژئومورفولوژی که با روش رایج در کشور تهیه شده بود به ترتیب برابر 84 درصد و 76/0 بدست آمد. لندفرم فرسایش رودخانهای بیشترین (صد درصد) و لندفرم فرسایش شیاری از کمترین میزان دقت کل (50 درصد) در مقایسه با سایر لندفرمهای فرسایشی برخوردار بودند. بنابراین نقشه لندفرمهای ژئومورفولوژی تهیه شده با روش فتوگرامتری تحلیلی به عنوان نقشه نهایی برای حوضهی آبخیز هرزندچای انتخاب گردید.
میلاد صالحی؛ جمال عسگری؛ علیرضا امیری سیمکویی
چکیده
از آنجا که امروزه بحث تبدیلات بین سیستمهای مختصات در فعالیتهای نقشه برداری و ژئودزی و علوم مرتبط با اطلاعات مکانی کاربرد ویژهای دارد، به منظور افزایش دقت در انتقال بین این سیستمها، استفاده از روش های جدید و کارآمد مورد اهمیت است. هدف اصلی این مقاله در بخش اول بررسی تبدیل مختصات محلی شهر اصفهان به مختصات Utmوبالعکس با استفاده ...
بیشتر
از آنجا که امروزه بحث تبدیلات بین سیستمهای مختصات در فعالیتهای نقشه برداری و ژئودزی و علوم مرتبط با اطلاعات مکانی کاربرد ویژهای دارد، به منظور افزایش دقت در انتقال بین این سیستمها، استفاده از روش های جدید و کارآمد مورد اهمیت است. هدف اصلی این مقاله در بخش اول بررسی تبدیل مختصات محلی شهر اصفهان به مختصات Utmوبالعکس با استفاده از روش ضریب مقیاس ترکیبی است. لذا از مختصات 500 ایستگاه GPS موجود در شهر اصفهان با پراکندگی مناسب استفاده شد و با پیاده سازی روابط تبدیل فواصل از روی سطح زمین به صفحه نقشه، مختصات این نقاط در سیستم محلی بدست آمد. بررسی تغییرات ضریب مقیاس ترکیبی برای نقاط GPS شهر اصفهان نشان داد که اگر از یک ضریب مقیاس واحد برای کل شهر استفاده شود اختلافی در حدود چند دسیمتر در طولهای بلند ایجاد میشود که مناسب تهیه نقشه دقیق نیست. از آنجا که در تبدیل معکوس از سیستم محلی به سیستم UTM با کمک مدلهای جدیدی همچون مدل توابع گویا، علاوه بر موقعیت مسطحاتی در سیستم محلی نیاز به دانستن مؤلفهی ارتفاعی نقاط میباشد، در بخش دوم مقاله به ارائه الگوریتمی جهت درونیابی ارتفاع نقاط معابر شهر اصفهان با استفاده از دادههای لیدار پرداخته شد. ارزیابی نتایج این درونیابی با تست بر روی ارتفاع نقاط GPS شهر اصفهان، نشاندهندهی کشف یک بایاس 30 سانتیمتری در نقاط ارتفاعی لیدار شهر اصفهان است.پس از حذف این بایاس، مقدار RMSEبرابر 43 سانتیمتر، جهت درونیابی ارتفاع نقاط داخل معابر شهر اصفهان در دیتوم WGS-84بدست مى آید.
سیما پورهاشمی؛ علی اصانلو؛ محمدرضا منصوری دانشور؛ حمید نژاد سلیمانی
چکیده
همسایگی استان خراسان رضوی با دو کشور افغانستان و ترکمنستان، علاوه بر ایجاد تبعات فرهنگی و اقتصادی در شهرهای مرزی، آنها را با چالشهای امنیتی به ویژه در بحث تقویت پدافند غیرعامل شهری مواجه ساخته است. از اساسیترین عوامل مربوط به چالشهای امنیتی در اینگونه از شهرهای مرزی، فقدان شناسایی کامل فاکتورهای جغرافیایی به ویژه مشخصات ...
بیشتر
همسایگی استان خراسان رضوی با دو کشور افغانستان و ترکمنستان، علاوه بر ایجاد تبعات فرهنگی و اقتصادی در شهرهای مرزی، آنها را با چالشهای امنیتی به ویژه در بحث تقویت پدافند غیرعامل شهری مواجه ساخته است. از اساسیترین عوامل مربوط به چالشهای امنیتی در اینگونه از شهرهای مرزی، فقدان شناسایی کامل فاکتورهای جغرافیایی به ویژه مشخصات توپوگرافی و ژئومورفولوژیکی در تدوین اصول و راهبردهای پدافند غیرعامل شهری میباشد. شناسایی توانها و تنگناهای محیطی میتواند نقش مؤثرتری را نسبت به اصول طراحی و پدافند غیرعامل در این شهرها ایفا کند. بررسی توپوگرافیکی مناطق و شهرهای مرزی از اهمیت ویژهای برخوردار است که اگر مورد بی توجهی قرار گیرد هم توانهای بالقوه در کاربریهای امنیتی برای ایجاد مراکز حساس نظامی کشور مورد غفلت قرار میگیرد و هم آسیب پذیری جوامع انسانی و بافت کالبدی این شهرها را در طول زمان افزایش خواهد داد.شهر زاوین در شمال استان خراسان رضوی یکی از شهرهای نزدیک به مرز این استان تلقی میشود که دارای ویژگیهای توپوگرافیکی خاصی است.هدف اصلی این تحقیق بررسی توانهای توپوگرافیک و ژئومورفولوژیک منطقه با رویکرد پدافند غیرعامل و تحلیل چالشهای امنیتی و مشکلات توپوگرافیکی محدوده مورد مطالعه با استفاده از GIS و ارائه راهبردهای مبتنی بر اصول پدافند غیرعامل برای استفاده از توانهای محیط طبیعی میباشد. از نتایج این تحقیق میتوان به این مورد اشاره کرد که شکلگیری فرم شهری در ابعاد پراکنده و غیرمتمرکز کنونی شهر زاوین، به نحوی است که هستههای سه گانه شهر از منظر پدافندی با مقاوم سازی و توانمندسازی بافت و نیز تبدیل مسیرهای خطی دسترسی به گراف شبکهای در وضع موجود، قابل قبول خواهد بود.
سروش اجاق؛ علی اصغر آل شیخ؛ محمد رضا ملک؛ محمد فلاح ززولی
چکیده
با تجهیز دستگاههای همراه به قابلیتهایی همانند پردازشگرهای قدرتمند و تعبیه سنجندههای متنوع امروزه شاهد وقوع انقلابی عظیم در استفاده از این تجهیزات در تمامی زوایای زندگی بشری میباشیم. با نگاهی گذرا به تاریخچه سامانههای اطلاعات مکانی به روشنی مشخص میشود که انجام تحلیلهای مکانی بلادرنگ همواره یکی از مهمترین دغدغههای این ...
بیشتر
با تجهیز دستگاههای همراه به قابلیتهایی همانند پردازشگرهای قدرتمند و تعبیه سنجندههای متنوع امروزه شاهد وقوع انقلابی عظیم در استفاده از این تجهیزات در تمامی زوایای زندگی بشری میباشیم. با نگاهی گذرا به تاریخچه سامانههای اطلاعات مکانی به روشنی مشخص میشود که انجام تحلیلهای مکانی بلادرنگ همواره یکی از مهمترین دغدغههای این علم بوده است. از طرفی دیگر جمعآوری، مدیریت و ذخیره سازی اطلاعات مکانی و توصیفی از مهمترین مراحل بسیاری از پروژههای اجرایی همانند ساماندهی مشاغل مزاحم شهری به شمار میآید. در بسیاری از پروژههای اجرایی، برطرف نمودن وقفه زمانی بین فرآیند برداشت میدانی اطلاعات و ذخیرهسازی آنها در پایگاه دادههای مرکزی میتواند به انجام تحلیلهای مکانی بلادرنگ و در عین حال بسیار کارآمد بیانجامد. اما استفاده از روشهای سنتی گردآوری، رقومی سازی، مدیریت و ذخیره سازی اطلاعات در بسیاری از پروژههای اجرایی با مشکلات قابل توجهی همانند دشواری حمل فرمهای کاغذی، نقشههای کاغذی، خطاها و اشتباهات اجتناب ناپذیر عوامل انسانی و مهمتر از همه ایجاد فاصله زمانی قابل توجه در فرآیند جمع آوری اطلاعات تا ذخیره سازی رقومی آنها همراه بوده است. این مطالعه سعی در ارائه سامانه ای همراه به منظور ایجاد جایگزینی مناسب برای روشهای سنتی گردآوری و ذخیره سازی اطلاعات مرتبط با مشاغل مزاحم شهر کرمانشاه دارد. در نهایت نیز با انجام آزمونهای آماری بهبود عملکرد این سامانه در مقایسه با روشهای سنتی در چهار منطقه از شهر مورد مطالعه به اثبات رسید. علاوه بر آن، تمایل 92% از کاربران به استفاده از این سامانه در مقایسه با روشهای سنتی، از دیگر معیارهای نشان دهنده موفقیت در نیل به هدف نهایی این مطالعه است.
مسعود ترابی آزاد؛ عباسعلی علی اکبری بیدختی؛ حسین صالحیان فر
چکیده
بسیاری از شرایط هیدرولوژیک در دریاها به تغییر دما بستگی داشته و میزان این پارامتر عامل تعیین کننده مهمی در شرایط محیطی هر منطقه میباشد. تغییرات دما و باد سطحی سبب تغییر چگالی آب دریا شده و تغییر چگالی در میزان پایداری و اختلاط ستون آب دریا مؤثر است .دراین تحقیق اثر متقابل دمای سطح آب دریا (SST) بر سرعت باد سطحی درمنطقه خزر جنوبی (استان ...
بیشتر
بسیاری از شرایط هیدرولوژیک در دریاها به تغییر دما بستگی داشته و میزان این پارامتر عامل تعیین کننده مهمی در شرایط محیطی هر منطقه میباشد. تغییرات دما و باد سطحی سبب تغییر چگالی آب دریا شده و تغییر چگالی در میزان پایداری و اختلاط ستون آب دریا مؤثر است .دراین تحقیق اثر متقابل دمای سطح آب دریا (SST) بر سرعت باد سطحی درمنطقه خزر جنوبی (استان مازندران) بررسی شده است. ابتدا دادههای دمای سطح آب دریا،توسط سنجنده AVHRR ماهواره NOAA ودادههای سرعت بادسطحی،توسط ماهوارهQuikSCAT برای منطقهای به ابعاد 220 ×340 کیلومتر مربع در خزر جنوبی گردآوری شد. پس از تجزیه وتحلیل دادههای ماهوارهای دمای سطح دریا ، تغییرات ماهانه و فصلی آن توسط نرم افزار Tecplot برای این منطقه رسم گردید.مشخص شد که میانگین دمای فصلی(بهار و تابستان) سواحل شرقی خزرجنوبی c ْ87/0 ازنواحی غربی آن بیشتراست. برای بررسی اثر متقابل دمای سطح دریا برسرعت باد سطحی، چهار ایستگاه A وD (درناحیه غربی)،B وC (درناحیه شرقی)درخزرجنوبی انتخاب گردید.سپس نمودار سری زمانی دما، اختلاف دمابین چهار ایستگاه، سری زمانی سرعت بادو سری زمانی اختلاف سرعت باد بین چهار ایستگاه ازسال 2000تا2005 برای فصلهای بهار و تابستان رسم و مقایسه شد. نتایج نشان میدهد که برای فصل تابستان،در80% و برای فصل بهار، در 66% مواردبا افزایش اختلاف دما بین چهار ایستگاه، اختلاف سرعت نیزافزایش مییابد.در این دو فصل بدلیل کاهش فعالیت سیستمهای جوّی، اختلاف دمای دو ایستگاه تأثیر قابل توجهی درتقویت اختلاف سرعت باد دارد. میانگین اندازه اختلاف سرعت باد در دوره آماری2005-2000 در ایستگاهها برای فصل بهار ، m/s 7/.و برای فصل تابستان ،m/s 37/1 میباشد.
سید حجت موسوی؛ ابوالفضل رنجبر؛ مهدی، حاصلی
چکیده
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیتهای انسانی انجام میگیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامهریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضهی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت ...
بیشتر
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیتهای انسانی انجام میگیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامهریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضهی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت مسائل زیست محیطی از قبیل فشار انسان بر زمین بدون لحاظ نمودن ظرفیت تحمل، و بررسی روند تغییرات مساحتی کاربریها در جهت شناخت مناطق دارای تنش محیطی میباشد. در این راستا از دادههای تصاویر ماهوارهای لندست، سنجندههای MSS (1976)، TM (1990)، ETM+ (2000 و 2006) و OLI (2014)؛ و تکنیکهای دورسنجی نظیر طبقهبندی نظارتی و ارزیابی دقت پس از طبقهبندی برای شناسایی نوع کاربریها، و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، تسلدکپ و تفاضل تصاویر برای پایش تغییرات استفاده شده است. نتایج طبقهبندی حاکی از بارزسازی هفت نوع کاربری شامل اراضی شهری، زراعی، بایر، صخرهای، مرتعی، جلگه رسی و کویر میباشد که سال 2014 با مقادیر ضریب کاپا 18/82 درصد و دقت کل 76/0 بالاترین دقت را دارد. نتایج روندیابی تغییرات کاربریها بیانگر سیر صعودی سطح اراضی مرتعی (65/5%)، صخرهای (52/2%)، بایر (63/3%) و کشاورزی (04/1%)، و سیر نزولی مساحت اراضی شهری (33/4%)، جلگه رسی (89/6%) و کویر (03/6%) میباشد. از منظر توابع تحلیل مؤلفه مبنا و تسلدکپ، به ترتیب 748/1% (4912/306 کیلومترمربع) و 989/3% (961/699 کیلومترمربع) از سطح منطقه مطالعاتی با تغییرات افزایشی کاربری روبرو بوده، و در مجموع روند کلی تغییرات طبقات افزایشی، صعودی است.بیشترین تغییرات کاربری از نوع مخرب و ویرانگر بوده و از لحاظ فضایی منطبق بر محدوده اطراف مراکز تجمع انسانی مانند شهرهای ابرکوه و مهردشت میباشد.بدیهی است که در اثر تداوم این روند، حوضه ابرکوه در آیندهای نزدیک، تبدیل به یک اکوسیستم غیرفعال مرده میگردد که فاقد هر گونه پتانسیل تولید اکولوژیک و بیولوژیک است.