سیدقاسم رستمی؛ علی اکبر یحیی آبادی
چکیده
تحلیل زمانی و مکانی پسلرزههای یک زمینلرزه، در کانون توجه پژوهشگران علم زلزلهشناسی قرار دارد. این موضوع به دلایلمختلف، از جمله ضرورت برآورد بزرگی و زمان وقوع پسلرزه اصلی در بازه زمانی معین پس از وقوع یک زلزله بزرگ در مدیریت بحران اهمیت دارد. از اهداف این پژوهش، شناسایی ارتباط بین بزرگی و زمان وقوع پسلرزه اصلی با الگوی ...
بیشتر
تحلیل زمانی و مکانی پسلرزههای یک زمینلرزه، در کانون توجه پژوهشگران علم زلزلهشناسی قرار دارد. این موضوع به دلایلمختلف، از جمله ضرورت برآورد بزرگی و زمان وقوع پسلرزه اصلی در بازه زمانی معین پس از وقوع یک زلزله بزرگ در مدیریت بحران اهمیت دارد. از اهداف این پژوهش، شناسایی ارتباط بین بزرگی و زمان وقوع پسلرزه اصلی با الگوی رویداد پسلرزهها در چند ساعت اولیه پس از وقوع یک زلزله بزرگ است. بدین منظور، یک مدل رگرسیون چندجملهای با 15 پارامتر مختلف که در برگیرنده اطلاعات مربوط به زلزله اصلی و اطلاعات برداشت شده از اولین پسلرزههای رویداده پس از وقوع زلزله اصلی می باشد،پیشنهاد گردید. این 15 پارامتر بر اساس بررسی ضرایب همبستگی پارامترهای مختلف با بزرگی و زمان وقوع پسلرزه اصلی انتخاب شدهاند. ضرایب مدل پیشنهادی با استفاده از 32 رویداد بزرگ ثبت شده مربوط به زلزلههای اصلی با بزرگی بیش از 5.6 در 13 سال منتهی به سال 2020 در محدوده کشور ایران و به کمک روش کمترین خطای مربعات برآورد شد. همزمان، آزمون فاکتور واریانس ثانویه برای پذیرش ضرایب و بررسی پایداری مدل به روش شبیهسازی خطای عمدی بر روی ضرایب و آزمون باقیماندههای خطا انجام شده است. برای یافتن بهترین مدل، با طبقهبندی دادهها در دو بازه مختلف، 60 حالت در نظر گرفته شده است. بازه اول بررسی پسلرزهها در دورههای های زمانی 1، 2، 3، 6، 9، 12، 15، 18، 21 و 24 ساعتو بازه دوم انتخاب بزرگترین پسلرزه در دوره 2، 4، 8، 12، 16 و 20 روز، بعد از زلزله اصلیاست. در نتیجه با تحلیل خطای مدلها در برآورد دو پارامتر بزرگی و زمان وقوع پسلرزه اصلی، سه مدل برای پیشبینی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت پیشنهاد گردید. این مدلها میتوانند، بزرگی و زمان وقوع بزرگترین پسلرزه در بازههای 2 روزه، 8 روزه و 20 روزه را با دقت قابل قبول (برای هر سه مدل، دقت متوسط 0.18 در بزرگی به مقیاس ناتلی و دقت متوسط 18.1 ساعت در زمان وقوع) برآورد کنند. دقت مدلهای پیشنهادی با استفاده از 9 زلزله رویداده در کشورهای ایران و ترکیه، که از آنها در تولید مدل استفاده نشده است اما در چشمههای زمینلرزهای با ساختار مشابه قرار دارند، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که مدل بزرگی وقوع پسلرزه اصلی قادر است با خطای نسبی کمتر از 4.5 درصد، بزرگای قویترین پسلرزه رویداده در دورههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را پیشبینی کند. درحالیکه مدل زمان وقوع پسلرزه با خطای نسبی متوسط 7.2 درصد، از دقت پایینتری برخوردار است.
زهرا رضائی؛ محمدحسن وحیدنیا
چکیده
ایران یکی از کشورهایی است که در معرض سوانح طبیعی بسیاری قرار دارد که سیل یکی از جدیترین آنهاست. چگونگی پایش و کنترل سوانح، ارزیابی خسارت و امدادرسانی از مهمترین مشکلات دولت و کارشناسان مدیریت بحران محسوب میشوند. در صورت نظارت مستمر قبل از وقوع، ارزیابی دقیق در حین و بعد از وقوع سانحه، میتوان از دامنه خسارات و هدررفت ...
بیشتر
ایران یکی از کشورهایی است که در معرض سوانح طبیعی بسیاری قرار دارد که سیل یکی از جدیترین آنهاست. چگونگی پایش و کنترل سوانح، ارزیابی خسارت و امدادرسانی از مهمترین مشکلات دولت و کارشناسان مدیریت بحران محسوب میشوند. در صورت نظارت مستمر قبل از وقوع، ارزیابی دقیق در حین و بعد از وقوع سانحه، میتوان از دامنه خسارات و هدررفت منابع انسانی و مادی جلوگیری کرد. جلوگیری از خطرات ناشی از سیل، ساماندهی و مدیریت سیل در رودخانهها و نهایتاً بهسازی رودخانهها، نیازمند تشخیص و تعیین پهنههای سیلخیز است. مدلسازی عاملمبنا[1](ABM) رویکردی برای ارائه سیستمهای شبیهسازی و انتزاعی بهمنظور کشف و بررسی الگوهای برآمده از عوارض مرتبط به محیطهای مورد مطالعه میباشد. بهعبارت دیگر، مدلسازی عاملمبنا بهعنوان رویکردی نوین برای توسعه ابزارهای شبیهسازی در پدیدههای پیچیدهی حوزههای مختلف از جمله بلایای طبیعی، مطالعات بیولوژیکی و شرایط امداد و نجات سیل میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در این تحقیق، از دو رویکرد استنتاج فازی با درنظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر وقوع سیلاب و با بهرهگیری از دادههای حاصل از سنجش از دور و مدلسازی عاملمبنا برای تهیه نقشه خطر سیل بهعنوان راهکارهای بازدارنده در جلوگیری از مخاطرات سیل در راستای مدیریت و تصمیمگیری قبل از وقوع سیل استفاده شده است. در نهایت نیز به مقایسه این دو رویکرد و بررسی کارکردهای آنها پرداخته شده است. نتایج نشاندهنده پیچیدگی و دقت بیشتر روشهای چند معیارهای مانند استنتاج فازی میباشد. در حالیکه روشهای مبتنی بر هوش مصنوعی و مدلسازی عاملمبنا سریعتر بوده و پیچیدگی این روش بهدلیل استفاده از برنامههای نسبتاً آماده کمتر و در عین حال، دقت این روش نیز در مقایسه با روش منطق فازی کمتر است.
[1]- Agent Based Modelling
آرش عظیمی فرد؛ علی حسینی نوه احمدآبادیان
چکیده
بهدلیل پیچیدگیهای پردازش فریم برای تعیین موقعیت و تهیه نقشه در الگوریتمهای ماشین بینایی و فتوگرامتری، روشهای انتخاب فریمهای کلیدی بهمنظور افزایش کارایی الگوریتمها معرفی شدند که در عین حفظ دقت و استحکام الگوریتم، حجم پردازشها را کاهش میدهند. یکی از معروفترین الگوریتمهای تعیین موقعیت و تهیه نقشه همزمان مبتنی ...
بیشتر
بهدلیل پیچیدگیهای پردازش فریم برای تعیین موقعیت و تهیه نقشه در الگوریتمهای ماشین بینایی و فتوگرامتری، روشهای انتخاب فریمهای کلیدی بهمنظور افزایش کارایی الگوریتمها معرفی شدند که در عین حفظ دقت و استحکام الگوریتم، حجم پردازشها را کاهش میدهند. یکی از معروفترین الگوریتمهای تعیین موقعیت و تهیه نقشه همزمان مبتنی بر تصویر (ویژوال اسلم)، الگوریتم ORB-SLAM3 [1] است. انتخاب فریم کلیدی در این الگوریتم و سایر الگوریتمهای این حوزه وابسته به حد آستانههای ابتکاری است. در این مقاله یک روش هندسی و بر پایه اصول طراحی شبکه تصویربرداری در فتوگرامتری بهمنظور انتخاب فریمهای کلیدی در بهبود الگوریتم ORB-SLAM3 پیشنهاد شده است. در این روش، حد آستانههای ابتکاری با اصول فتوگرامتری جایگزین شده است که علاوه بر استحکام الگوریتم، کیفیت ابر نقطه حاصل از فریمهای کلیدی را تضمین میکند. در روش پیشنهادی، ابتدا یک حد آستانه انطباقی در مورد مجاز بودن تعداد نقاطی که ناحیه مخروطی خط دید آنها در یک مخروط چهار ناحیهای تشکیلشده بر روی هر نقطه، تغییر کرده است، تصمیم میگیرد. سپس با تشکیل یک شبکه ۳ در ۳ در هر فریم و شمارش نقاط مؤثر در هر سلول این شبکه، معیار تعادل مرکز ثقل (ECOG) [2] در مورد مناسب بودن توزیع نقاط داخل این فریم تصمیم میگیرد. از طرف دیگر سنسور اینرسی[3] (IMU) در صورت مشاهده تغییرات شدید شتاب حرکت، مستقل از دوربین اقدام به اخذ فریم کلیدی میکند. بهمنظور ارزیابی روش پیشنهادشده، آزمایشهای وسیعی روی داده [4] EuRoC در حالت تکدوربینه و دو دوربین انجام شده است. ارزیابیهای کیفی و کمی با مقایسه مسیر ردیابی شدۀ هر الگوریتم با مسیر مرجع، مقایسه ابر نقطه تشکیلشده از فریمهای کلیدی و مقایسه مقدار خطای مطلق مسیر حرکت[5] (ATE) انجام شده است. همچنین زمان اجرای هر الگوریتم برای تمامی دنباله تصاویر داده EuRoC ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد، الگوریتم پیشنهادی در حالت دو دوربین 18.1% و در حالت تکدوربینه 20.4% دقت تعیین موقعیت ORB-SLAM3 را بهبود داده و علاوه بر این ابر نقطه متراکمتری تولید کرده است.
[1]- Oriented FAST and Rotated BRIEF-Simultaneous Localization And Mapping
[2]- Equilibrium of Center Of Gravity
[3]- Inertial Measurement Unit
[4]- European Robotic Challenge
[5]- Absolute Trajectory Error
محمد کریمی فیروزجایی؛ امیر صدیقی؛ نجمه نیسانی سامانی
چکیده
بکارگیری ویژگیهای بهینه در الگوریتمهای مختلف طبقهبندی، بر دقت نتایج حاصل از طبقهبندی تأثیرگذار میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیتهای تصاویر هایپریون و لندست و مقایسه کارایی الگوریتمهای بهینهسازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژگیهای بهینه برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار میباشد. در این مطالعه ...
بیشتر
بکارگیری ویژگیهای بهینه در الگوریتمهای مختلف طبقهبندی، بر دقت نتایج حاصل از طبقهبندی تأثیرگذار میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیتهای تصاویر هایپریون و لندست و مقایسه کارایی الگوریتمهای بهینهسازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژگیهای بهینه برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار میباشد. در این مطالعه از تصاویر ماهوارهای لندست، هایپریون و مجموعه دادههای واقعی مربوط به منطقهای در شمال ایران استفاده شده است. در این مطالعه کارایی الگوریتمهای بهینهسازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژگیهای بهینه و قابلیت تصاویر لندست و هایپریون برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با استفاده از مجموعهی دادههای واقعی مقایسه گردید. برای ارزیابی نتایج از پارامترهای دقت کاربر، دقت تولید کننده، دقت کلی و ضریب کاپا استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که دقت کلی تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با تصویر هایپریون 15 درصد بالاتر از تصویر لندست میباشد. بکارگیری شاخصهای طیفی در فرایند طبقهبندی، سبب بهبود دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار در هر دو داده لندست و هایپریون می گردد. همچنین استفاده از الگوریتم بهینهسازی برای تعیین ویژگیهای بهینه و استفاده از ویژگیهای بهینه در فرایند طبقهبندی سبب افزایش دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار میگردد. با توجه به مقادیر دقت کلی، کارایی الگوریتم بهینهسازی جستجوی گرانشی برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار 2 درصد بهتر از الگوریتم ازدحام ذرات میباشد.
اطلاعات جغرافیایی
مهران مقصودی؛ محمد فتح اله زاده؛ حمید گنجائیان
چکیده
یکی از اصلیترین عوامل مؤثر بر تغییرات مورفولوژی مناطق بیابانی، فراوانی وزش باد بهدلیل توپوگرافی نسبتاً هموار و فقر پوشش گیاهی و کمبود رطوبت در این مناطق است. در این پژوهش به بررسی خصوصیات باد و تأثیرات آن بر مورفولوژی و جابهجایی تپههای ماسهای بخشی از ریگ لوت پرداخته میشود. برای این امر ابتدا دادههای ساعتی مربوط بهسرعت ...
بیشتر
یکی از اصلیترین عوامل مؤثر بر تغییرات مورفولوژی مناطق بیابانی، فراوانی وزش باد بهدلیل توپوگرافی نسبتاً هموار و فقر پوشش گیاهی و کمبود رطوبت در این مناطق است. در این پژوهش به بررسی خصوصیات باد و تأثیرات آن بر مورفولوژی و جابهجایی تپههای ماسهای بخشی از ریگ لوت پرداخته میشود. برای این امر ابتدا دادههای ساعتی مربوط بهسرعت و جهت باد در چهار ایستگاه اطراف این منطقه تهیه و با ترسیم نمودار گلباد و گلماسه در بازههای زمانی مختلف، روند تغییرات و خصوصیات باد از نظر جهت و سرعت مورد بررسی قرار گرفت و بدین وسیله بادهای مؤثر بر مورفولوژی تپههای ماسهای ریگ لوت و همچنین پتانسیل راندگی، برآیند پتانسیل راندگی، بردار برآیند مسیر راندگی شناسایی شد. نتایج نشان میدهد بادهایی که از سمت ایستگاههای نهبندان و دهسلم و نصرت آباد جریان دارند در این شکلدهی اثر بیشتری دارند. از طرفی برای پایش تغییرات تپههای ماسهای در این ناحیه و تعیین مقدار و نحوهی تغییرات از تصاویر اپتیک Sentinel_2 و راداری Sentinel_1 در بازهی زمانی 2016 تا 2019 استفاده شد. بررسی تصاویر اپتیک منطقه با استفاده از باندهای با قدرت تفکیک مکانی 10 متری بیانگر آن است که بیشترین میزان تغییرات و جابهجایی تپههای ماسهای در سالهای مختلف در نواحی مختلف ریگ اتفاق افتاده است و روند مشخص و ثابتی ندارد. همچنین بررسی تغییرات تپههای ماسهای با استفاده از تصاویر راداری Sentinel_1 و روش سری زمانی SBAS[1] نیز در این ناحیه انجام شد و مقادیر تغییرات برای هر سال مشخص و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در پایان نتایج حاصل از آنالیز دادههای مربوط به باد و دورسنجی با یکدیگر تلفیق و روند تغییرات کلی و جابهجایی تپههای ماسهای و جهت غالب تغییرات آنها تعیین و مشخص شد.
[1]- Small Base Line.
قاسم صفری اله خیلی؛ محمدرضا ملک
چکیده
زمین لرزه یکی از پر تکرار ترین سوانح طبیعی در دنیا بوده که سالیانه منجر به خسارات مالی و جانی فراوانی می شود. یکی از مهمترین موارد مرتبط با کاهش بحران ناشی از زمین لرزه چه در مرحله برنامه ریزی و چه بعد از رخداد آن در مرحله امداد، یافت مکان های مناسب برای اسکان موقت مردم می باشد. مکان یابی بویژه در شرایط بحران همواره با ...
بیشتر
زمین لرزه یکی از پر تکرار ترین سوانح طبیعی در دنیا بوده که سالیانه منجر به خسارات مالی و جانی فراوانی می شود. یکی از مهمترین موارد مرتبط با کاهش بحران ناشی از زمین لرزه چه در مرحله برنامه ریزی و چه بعد از رخداد آن در مرحله امداد، یافت مکان های مناسب برای اسکان موقت مردم می باشد. مکان یابی بویژه در شرایط بحران همواره با عناصر عدم قطعیت و نایقینی همراه است. از اینرو روش های قطعی و کلاسیک بدون دخالت عناصر نایقینی بطور معمول به نتایج قابل قبولی منتج نمی شوند. با وجود آنکه استفاده از روش های مبتنی بر منطق و نظریه مجموعه های فازی یک روش مناسب و متداول برای مدل سازی های نایقینی بوده، اما این مدل دارای کاستی هایی نیز هست. یکی از کاستی های آن تعیین تابع عضویت قطعی برای هر پارامتر مورد استفاده است. از طرف دیگر نظریه فازی متداول امکان توصیف متغیرهای زبانی ناشی از شک، دودلی و وجود قراین و شواهد مختلف و مزاحم را ندارد. مهم ترین مشکل برای استفاده از این روش زمانی نمود پیدا می کند که با کمبود داده مرتبط مواجه باشیم. ما در مقاله حاضر از نظریه فازی شهودی برای رفع مشکلات یاد شده بهره جسته ایم. روش و مدل پیشنهادی در منطقه دو تهران پیاده سازی شد. با توجه به نتایج اخذ شده می توان نتیجه گرفت روش پیشنهادی بویژه در شرایط عدم وجود داده مناسب، کافی و مرتبط و همچنین وجود متغیرهای مشکوک عملکرد بهتری نسبت به روش های متداول دارد.
سعید حمزه؛ افشین امیری
چکیده
یکی از راهکارهای مهم برای کاهش خسارت های ناشی از وقوع زمین لغزش ها، شناسایی این مناطق به منظور رعایت فاصله مجاز از آنها است. به این منظور باید نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش دقیقی برای این مناطق تهیه شود. برای انجام این پژوهش، به وسیله نقشه های زمین شناسی موجود و بررسی های میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش ها در حوضه ...
بیشتر
یکی از راهکارهای مهم برای کاهش خسارت های ناشی از وقوع زمین لغزش ها، شناسایی این مناطق به منظور رعایت فاصله مجاز از آنها است. به این منظور باید نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش دقیقی برای این مناطق تهیه شود. برای انجام این پژوهش، به وسیله نقشه های زمین شناسی موجود و بررسی های میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش ها در حوضه نصرآباد استان گلستان تهیه شد. در تحقیق حاضر از ترکیب روش تحلیل شبکه ای (ANP) و روش وزنی، پهنه بندی مناطق مستعد زمین لغزش و شناسایی عوامل مؤثر بر آن انجام گرفت. بدین منظور از معیارهای اصلی شامل شیب، جهت شیب، انحنای زمین، ارتفاع، سنگ شناسی، خاک شناسی، کاربری زمین، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از جاده، فاصله از سکونتگاه ها، تراکم رودخانه و آبراهه، بارش برای تعیین مناطق دارای پتانسیل لغزش استفاده گردید. با مقایسه زوجی میان خوشه ها و عناصر آن، وزن هریک از عناصر محاسبه شد. سپس با اعمال وزن و ضرایب هر عنصر در لایه مربوط به خودش و همپوشانی لایه ها، نقشه نهایی پتانسیل زمین لغزش تهیه گردید. نتایج نشان داد که عامل توپوگرافی (با وزن 0/662) بیشترین تأثیر، و عامل هیدروگرافی (با وزن 0/009) کمترین تأثیر را در میان سایر عوامل دارند. نتایج مدل نشان داد حدود 50 درصد از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل بالای زمین لغزه است و بیشتر زمین لغزش ها در مناطق با دامنه های پرشیب یا واحدهای سنگی نفوذناپذیر نزدیک به سطح زمین رخداده است. همچنین به کارگیری روش همپوشانی وزنی به همراه تحلیل شبکه توانسته است به عنوان ابزاری کارآمد در پهنه بندی خطر زمین لغزه مورد استفاده قرار گیرد و به خوبی قابلیت و توانایی مدل تحلیلی پژوهش را به اثبات برساند.
هادی فدایی
چکیده
در سطح شهر تهران شناسایی جزایر گرمایی که در اثر روند گسترش شهرنشینی ایجاد شدهاند و تأثیر آنها بر آلودگی هوا، دارای احتمال میباشد. لذا در این پژوهش به ارتباط بازتاب طیفی پدیدههای تأثیرگذار بر روند گسترش پدیده جزایر گرمایی در سطح شهر تهران و حومه پرداخته شده است. تصاویر ماهواره لندست 8 شهر تهران در دو تاریخ 16- آذر- 1396 و تاریخ ...
بیشتر
در سطح شهر تهران شناسایی جزایر گرمایی که در اثر روند گسترش شهرنشینی ایجاد شدهاند و تأثیر آنها بر آلودگی هوا، دارای احتمال میباشد. لذا در این پژوهش به ارتباط بازتاب طیفی پدیدههای تأثیرگذار بر روند گسترش پدیده جزایر گرمایی در سطح شهر تهران و حومه پرداخته شده است. تصاویر ماهواره لندست 8 شهر تهران در دو تاریخ 16- آذر- 1396 و تاریخ 16- مرداد- 1396 اخذ و پیشپردازشهای اولیه از قبیل تصحیحات هندسی و رادیومتریک و اتمسفریک انجام گرفت و بعد از پیشپردازشهای اولیه از باندهای 9 و 10 که باندهای حرارتی این ماهواره میباشند درجه حرارت زمین (LST) استخراج گردید. سپس از باندهای طیفی این ماهواره شاخص پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI) برای سطح زمین محاسبه شد. بعد از آن، بازتاب طیفی تمام پدیدههای زمینی تأثیرگذار از روی تصاویر استخراج شد و ارتباط آن با آلودگی و درجه حرارت سطح زمین بهدست آمد. شاخص پوشش گیاهی نرمال (NDVI) نشان داد که شاخص پوشش گیاهی در مناطق مختلف شهری در محدوده فضای سبز، محدوده اتوبان (آسفالت)، محدوده مسکونی (ساختمان)، پوشش سبزینگی کم، محدوده سایه، محدوده ابر و محدوده مختلط زمین لخت + ساختمان + پوشش گیاهی شامل(0.41، 0.00، 0.04، 0.10، 0.01-، 0.04 و 0.03) میباشند. همچنین، بازتاب طیفی محدودههای تأثیرگذار در تشکیل جزایر گرمایی شهری، محدوده فضای سبز و کمترین محدوده تأثیرگذار مربوط به سایه بوده است. بیشترین منطقه تحت تأثیر جزایر گرمایی شهری مربوط به بزرگراه امام علی (علیهالسلام) بوده که بیشترین حجم ترافیک را دارا میباشد. مناطق با آلودگی کمتر که کمترین تأثیر در ایجاد جزایر گرمای شهری را دارند در حدود 0.59=R2 و مناطق با آلودگی بیشتر دارای بیشترین تأثیر در ایجاد جزایر گرمای شهری در حدود 0.72=R2 میباشد. مناطق با پوشش گیاهی کم و خاک لخت بیشترین درجه حرارت زمین (LST) را نشان میدهد. بیشترین مناطق، دارای درجه حرارت زمین (LST) بین 42.9 تا 46.2 درجه سانتیگراد میباشد. کمترین مناطق، دارای دمای سطح زمین بین 36.5 تا 39.5 درجه سانتیگراد بوده است. نقشه کاربری زمین بهدست آمده نیز تأییدکننده نتایج LST میباشد.
امیرحسین حلبیان؛ نادر پروین؛ رویا نقیب زاده
چکیده
امروزه افزایش درجه حرارت برخی از مناطق پرجمعیت شهری در مقایسه با محدوده روستایی اطراف، پدیدهای تحت عنوان جزیره گرمایی شهری را بهوجود آورده و موجب بروز مشکلات فراوانی شده است. جزیره حرارتی شهری، سطحی از شهر است که به میزان قابلتوجهی از مناطق روستایی اطراف گرمتر است. بدین منظور، ابتدا 8 تصویر ماهوارهای دوره ...
بیشتر
امروزه افزایش درجه حرارت برخی از مناطق پرجمعیت شهری در مقایسه با محدوده روستایی اطراف، پدیدهای تحت عنوان جزیره گرمایی شهری را بهوجود آورده و موجب بروز مشکلات فراوانی شده است. جزیره حرارتی شهری، سطحی از شهر است که به میزان قابلتوجهی از مناطق روستایی اطراف گرمتر است. بدین منظور، ابتدا 8 تصویر ماهوارهای دوره گرم سال شهر اراک، طی بازه زمانی 1985 تا 2017 با استفاده از دادههای سنجندههای (TM) لندستهای 4 و 5، (+ETM) لندست 7، (OLI / TIRS) لندست 8 جمعآوری و استخراج گردید. بعد از پیشپردازشهای لازم، شاخصهای تفاضل پوشش گیاهی نرمال (NDVI)، دمای سطح زمین (LST) و شاخص پراکندگی عرصه حرارتی شهر با ارزیابی اکولوژیکی (UTFVI) محاسبه گردید. الگوریتم مورد استفاده برای استخراج درجه حرارت سطح زمین، الگوریتم تک پنجره (Mono_Window) میباشد که گسیلمندی آن با استفاده از شاخص پوشش گیاهی (NDVI) بهدست آمد. براساس نتایج حاصل از پردازش تصاویر، مکانهای دارای جزیره حرارتی، چگونگی تغییرات دمایی شهر، ارتباط بین تغییرات دمای سطح زمین با پوشش سطحی بررسی و تحلیل گردید تا جزایر حرارتی شهری اراک شناسایی و تحلیل شوند. نتایج بهکارگیری شاخصهای (NDVI) و (LST) نشان داد که، بیشترین نمود جزایر حرارتی، در مناطق با کاربری صنعتی، مکانهای پرترافیک و دارای آلودگی شدید هوا و تراکم بالای جمعیت، مناطق با پوشش گیاهی ضعیف، مناطق دارای بافت فشرده و فرسوده مشاهده گردید. تحلیل نقشههای دمایی نیز مشخص کرد که، کاربریهای مسکونی بهسرعت پیشرفت نمودهاند و همچنین کاربریهای صنعتی در حاشیههای شهر بهویژه در منطقه یک شهرداری باعث افزایش دما در آن مناطق شده است. تغییرات مقیاس زمانی الگوهای دمایی اراک نشان داد که، از سال 1985 تا 2017 در منطقه یک شهرداری (شرق و شمالشرقی اراک) حدود 4/3 درصد بر مساحت طبقه چهارم دمایی(41 تا 48 درجه سانتیگراد) افزوده شده و الگوهای حرارتی در منطقه مذکور بیشترین شدت دمایی را داشته است. در منطقه دو و سه شهرداری که جزء بافت قدیمی و با تراکم شدید کاربریهای مسکونی مشخص و ازنظر پوشش گیاهی فقیر هست نیز باعث تجمع دماهای نسبتاً بالا در این مناطق شده است. در منطقه چهار و پنج به دلیل وجود پوشش گیاهی انبوه، میزان تجمع جزایر حرارتی کم بوده و همواره دمای پایینتر ثبات داشته است. در حاشیههای شهری به دلیل کمربند شمالی و ترافیک و تردد ماشینهای سنگین، جزایر حرارتی بهصورت نواری تشکیلشده است. توسعه کاربری شهری در طول دوره مورد مطالعه، بسیار محسوس بوده است. بهطوریکه از سال 2002 به بعد، شاهد افزایش دما و کاهش مساحت پوشش گیاهی در سطح وسیعی از شهر اراک بودیم. براساس نتایج حاصل از شاخص (UTFVI)، در حاشیههای شهر، به علت وجود تجمع جزایر حرارتی، وضعیت دمای بحرانی آزاردهنده حاکم است. اما در مکانهای با پوشش گیاهی و تعدیل دما، بهویژه منطقه 4 و 5 وضعیت بحرانی اندکی، حاکم بوده است.
ایلیا لعلی نیت؛ موسی کمانرودی کجوری؛ تاج الدین کرمی
چکیده
تجزیه و تحلیل پیکربندی فضایی و پویایی رشد شهری از موضوعات مهم در مطالعات شهری معاصر است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به تحلیل فرآیند گسترش و الگویابی فضا در محورهای برونشهری کلانشهر تهران به ایونکی پرداخته شد. به این منظور، ابتدا با استفاده از تصاویر سری زمانی ماهواره لندست، نقشههای کاربری اراضی برای سالهای 1364، 1379، 1390 و 1399 با ...
بیشتر
تجزیه و تحلیل پیکربندی فضایی و پویایی رشد شهری از موضوعات مهم در مطالعات شهری معاصر است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به تحلیل فرآیند گسترش و الگویابی فضا در محورهای برونشهری کلانشهر تهران به ایونکی پرداخته شد. به این منظور، ابتدا با استفاده از تصاویر سری زمانی ماهواره لندست، نقشههای کاربری اراضی برای سالهای 1364، 1379، 1390 و 1399 با استفاده از مدل نظارتشده FUZZY ARTMAP استخراج گردید و سپس با بهرهگیری از LCM تغییرات مربوط به کاربریها - کم زیادشدن مساحت کاربری اراضی - و همچنین با استفاده از توابع ریاضی 7 جملهای الگوی تغییر سایر کاربریها به نفع کاربری ساختهشده استخراج شد و درنهایت با استفاده از مدل سلولهای خودکار و زنجیرههای مارکوف به پیشبینی گسترش شهری در این منطقه برای سال 1410 پرداخته شد. نتایج حاصل نشان داد که در دوره 35ساله حدود 30495 هکتار به وسعت اراضی ساختهشده افزوده شده است که الگوی گسترش شهری در این منطقه کاملاً بر الگوی شبکههای ارتباطی موجود منطبق و جهتی شمال غربی به جنوبشرقی دارد. همچنین نتایج طبقهبندی تصاویر ماهوارهای و پیشبینی پوشش اراضی نیز نشان داد که در محور شهری تهران - ایوانکی با توجه به روند رشد شهری منطقه در سال 1410 مساحت ارضی ساختهشده به بیش از 50 هزار هکتار خواهد رسید. مطابق با نتایج، اقدامات مناسب برای کنترل تغییرات کاربری زمین بهویژه رشد شهر بهمنظور حفظ محیطزیست و تعادل اکولوژیکی منطقه نیاز است.
همایون خوشروان
چکیده
گرمایش زمین و افزایش سطح تراز آب اقیانوس ها تهدید جدی برای محیط زیست تالاب های ساحلی می باشد. عکس العمل محیط زیستی بزرگترین دریاچه کره زمین در مقابل عوامل اقلیمی طی هفتاد سال اخیر به گونه ای رقم خورده است که کاهش سطح تراز آب دریای خزر موجب خشک شدن سطح وسیعی از تالاب های ساحلی شده است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تغییرات ...
بیشتر
گرمایش زمین و افزایش سطح تراز آب اقیانوس ها تهدید جدی برای محیط زیست تالاب های ساحلی می باشد. عکس العمل محیط زیستی بزرگترین دریاچه کره زمین در مقابل عوامل اقلیمی طی هفتاد سال اخیر به گونه ای رقم خورده است که کاهش سطح تراز آب دریای خزر موجب خشک شدن سطح وسیعی از تالاب های ساحلی شده است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تغییرات بوم شناختی زیستگاه های ساحلی مهم خلیج گرگان طی سال های 1995 تا 2019 میلادی میباشد. با آنالیز تصاویر ماهواره ای لندست و پردازش نتایج داده ها در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی نرخ تغییرات خطوط ساحلی، وضعیت عمق بستر، تبدیل پوشش زمین و تغییر زیستگاه های ساحلی خلیج گرگان محاسبه و طبقه بندی گردید و نتایج به دست آمده با شواهد میدانی صحت سنجی شد. نتایج مطالعات نشان داد که با کاهش 150 سانتی متری سطح تراز آب دریای خزر طی سال های 1995 تا 2019 میلادی، وسعت خلیج گرگان به میزان 176 کیلومتر مربع کاهش یافته است. نقشه عمق نسبی حاصل از مطالعات شبیه سازی در سنجش از دور نشان می دهد که عمق بستر خلیج در راستای شرق به غرب به شدت کاهش یافته است. مهم ترین عوارض زمین و زیستگاه های ساحلی خلیج گرگان و درصد فراوانی پوشش آن ها در سال 2019 میلادی شامل خاکریز ساحلی (2 %) مارش شور (7 %)، مارش لب شور (14 %)، تالاب کم عمق (15 %)، پهنههای گلی (7 %)، پوشش گیاهی جنگلی (10 %) و آبگیر خلیج گرگان و تالاب میانکاله 0.45 %) بود. همچنین مساحت زیستگاه های تالابی، پوشش گیاهی جنگلی و خاکریز ماسه ای با افت سطح تراز آب دریای خزر دچار کاهش شده بود در عوض به وسعت زیستگاه های مارش لب شور، شور، پهنههای گلی و پیت زارها افزوده شده بود. این موضوع به خوبی جایگزینی بوم سازگان های خشک زی و نیمه آبزی را در قلمرو بوم سازگان آبزی تأیید می کند که نوسانات سطح تراز آب دریای خزر تأثیر مستقیم بر روی تغییرات محیط زیستی تالاب های ساحلی داشته است.
سیستم اطلاعات جغرافیایی
ژیلا یعقوبی؛ علی اصغر آل شیخ؛ امیدرضا عباسی
چکیده
انتخاب مکان بهمنظور احداث یک فروشگاه جدید برای خردهفروشی تصمیمی بسیار مهم است زیرا هزینههای زیادی را دربر دارد و فردی که فروشگاه جدیدی را احداث میکند، خود را در معرض خطر مالی قرار میدهد. موقعیت مکانی به خریدکردن اولیهی مصرفکننده از یک فروشگاه و وفاداری نسبت به آن تأثیر میگذارد. از اینرو تجزیه و تحلیل موقعیت مکانی برای ...
بیشتر
انتخاب مکان بهمنظور احداث یک فروشگاه جدید برای خردهفروشی تصمیمی بسیار مهم است زیرا هزینههای زیادی را دربر دارد و فردی که فروشگاه جدیدی را احداث میکند، خود را در معرض خطر مالی قرار میدهد. موقعیت مکانی به خریدکردن اولیهی مصرفکننده از یک فروشگاه و وفاداری نسبت به آن تأثیر میگذارد. از اینرو تجزیه و تحلیل موقعیت مکانی برای فروشگاههای خردهفروشی بسیار اهمیت دارد. با اینکه انتخاب مکان برای یک خردهفروشی همیشه دشوار بوده است، وضعیت رقابتی کنونی هم این تصمیمگیری را دشوارتر کرده است، زیرا فروشگاهها بهطور گستردهای، با رقابت زیاد مواجه هستند. بنابراین تصمیمگیری برای یافتن محل یک فروشگاه جدید نیازمند یک راهبرد مکانی است. بسترهای خدماتدهی برخط تابع یک سری قیود هستند: بهعنوان مثال، فقط به بخشی از شهر خدمات ارائه میکنند و این امر باعث میشود مدلهای تعامل مکانی را نتوان بر روی کل شهر اجرا کرد. لذا در این مقاله با تکیه بر مدل تعامل رقابتی ضربی از نظریه مکان خردهفروشی، یک مدل بازاریابی مبتنی بر مکان برای خردهفروشیها توسعه داده شده است که به راهبردهای مکانیابی برای احداث یک شیرینیفروشی جدید کمک میکند. ابتدا ویژگیهایی که در جذب مصرفکننده به شیرینیفروشیها تأثیر دارد، تعیین میشود. سپس با استفاده از ابزارهای سیستم اطلاعات مکانی دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مدل پیادهسازی میگردد. نتایج تحقیق نشان میدهد که مدل پیشنهادی توانسته است با میانگین خطای 17.07 درصد به پیشبینی رفتار مصرفکننده بپردازد و به افراد در مکانیابی فروشگاه جدید با توجه به ویژگیهای فروشگاه، رقبا و محیط کمک کند. مدل پیشنهادی این تحقیق میتواند برای افزایش دقت در مکانیابی مراکز خرید دیگر هم استفاده شود.
فریبا مغانی رحیمی؛ احمد مزیدی؛ حمیدرضا غفاریان مالمیری
چکیده
واحدهای پوششاراضی تحتتأثیر رویدادهای طبیعی، عملکردهای انسانی و مسائل اجتماعی- اقتصادی همواره دستخوش تغییر میباشند. امروزه رشد مناطق شهری و تأثیر آن بر پوششاراضی در جهان و بهخصوص در کشورهای درحال توسعه به یک مسئله مهم زیستمحیطی در علوم محیطی و برنامهریزی شهری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر استفاده از تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
واحدهای پوششاراضی تحتتأثیر رویدادهای طبیعی، عملکردهای انسانی و مسائل اجتماعی- اقتصادی همواره دستخوش تغییر میباشند. امروزه رشد مناطق شهری و تأثیر آن بر پوششاراضی در جهان و بهخصوص در کشورهای درحال توسعه به یک مسئله مهم زیستمحیطی در علوم محیطی و برنامهریزی شهری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست، در کمک به شناسایی و تحلیل توسعهشهری و تغییرات پوششاراضی محدوده شهر ابرکوه در یک دوره 20ساله میباشد. در این مطالعه نقشههای پوششاراضی و رشد نواحی شهری با استفاده از تکنیکهای تلفیق تصاویر لندست (7 و 8) و با اعمال الگوریتم حداکثر احتمال در نرمافزارهای ENVI5.3، ArcGIS، انجام شد. نتایج صحتسنجی نقشهها نیز نشان داد که مقدار ضریب کاپا برای سالهای مورد بررسی بهترتیب؛ 86%، 90% و 86% و مقادیر صحت کلی نیز؛ 89%، 92% و 89% میباشد. نتایج این بررسی نشان داد که؛ مجموع مساحت منطقه مورد بررسی 13 کیلومترمربع میباشد؛ که از سال 2000 تا 2020 اراضی مسکونی روند افزایشی داشتهاند، به این صورت که در سال 2000 مقادیر آن برابر با 4.25 کیلومترمربع بوده و در سال 2020 مقدار آن به 5.58 کیلومترمربع افزایش یافته است. تغییرات مساحت اراضی بایر در سالهای مورد بررسی دارای نوسان بوده به این صورت که در سال 2000 مساحت آن برابر با 3.61 کیلومترمربع، درسال 2010 برابر با 2.5 کیلومترمربع و در سال 2020 برابر با 3.73 کیلومترمربع میباشد. مهمترین نکتهای که در تغییرات این دوره زمانی به چشم میخورد، اراضی مزروعی منطقه است که مساحت آن تحتتأثیر شهرگرایی از 3.66 کیلومتر مربع در سال 2000 به 2.17 کیلومتر مربع در سال 2020 کاهش یافته است. بدیهی است یافتههای این مطالعه نقش مؤثری در برنامهریزیهای آینده میتواند داشته باشد چرا که با آگاهی از روند رشد این نواحی میتوان جهات توسعه شهر را به جهات بهینه هدایت نمود و تخریب اراضی ناشی از رشد شهری در نتیجه تأثیرات منفی تغییرات پوششاراضی را به حداقل رساند.
ولی الله کریمی؛ عیسی کیا؛ محمد علی ملکی
چکیده
منحنی های شدت- مدت- فراوانی بارندگی یا روابط دیگری که بتواند شدت بارندگی را به ازای یک تداوم مشخص تعیین کند از ملزومات طراحی در هر پروژه هیدرولوژیکی است، چرا که سیل طراحی بر اساس رگبار طراحی بوده و رگبار نیز دارای تداوم معینی است که می بایست شدت آن مشخص شود. پدیده تغییر اقلیم ناشی از گرم شدن کره زمین بر مقدار و به تبع آن شدت بارش ...
بیشتر
منحنی های شدت- مدت- فراوانی بارندگی یا روابط دیگری که بتواند شدت بارندگی را به ازای یک تداوم مشخص تعیین کند از ملزومات طراحی در هر پروژه هیدرولوژیکی است، چرا که سیل طراحی بر اساس رگبار طراحی بوده و رگبار نیز دارای تداوم معینی است که می بایست شدت آن مشخص شود. پدیده تغییر اقلیم ناشی از گرم شدن کره زمین بر مقدار و به تبع آن شدت بارش ها در مناطق مختلف جغرافیایی تاثیرگذار است. به منظور بررسی اثر گرم شدن کره زمین بر شدت بارندگی ها در ایستگاه سینوپتیک بابلسر، دوره مورد مطالعه به دو بازه زمانی 26 ساله (1968-1993) و (1994-2019) تقسیم شد. شدیدترین رگبار 10، 20، 30، 40، 50، 60، 90 دقیقه، 2، 4، 6، 9، 12، 18 و 24 ساعت هر سال از روی تمام رگبارهای رخ داده در آن سال استخراج شد. سپس با استفاده از نرم افزار EasyFit و با آزمون نکویی برازش کولموگروف- اسمیرنوف برای هر یک از 28 سری داده ها، مقادیر شدت بارندگی برای دوره بازگشت های 2، 5، 10، 25، 50 و 100 ساله به دست آمد. نتایج نشان داد که شدت بارش های 10 و 20 دقیقه ای و 18 و 24 ساعته بازه زمانی دوم نسبت به بازه زمانی اول به ترتیب 54، 17، 35 و 35 درصد افزایش یافته در حالی که شدت بارش های 50، 60، 90 دقیقه ای و 2، 4، 6 و 9 ساعته به ترتیب 10، 26، 31، 35، 34، 20 و 10 درصد کاهش یافته است. آزمون tجفتی انجام شده با نرم افزار SPSS روی پارامترهای دما نشان داد که در بازه زمانی دوم نسبت به زمانی اول افزایش دما رخ داده است که مقدار افزایش دمای میانگین26 ساله بازه زمانی دوم نسبت به بازه زمانی اول، 16/1 درجه سانتیگراد بوده است. همچنین بر اساس آزمون من کندال انجام شده روی داده های 52 ساله پارامترهای دما، روند صعودی مشاهده شد. به عنوان نتیجه کلی می توان عنوان نمود که تغییر اقلیم باعث افزایش شدت بارش های کوتاه مدت(5/%35) و بلند مدت(35%) و کاهش شدت رگبارهای میان مدت(24%) در ایستگاه سینوپتیک بابلسر شده است.
مینا ارست؛ ابوالفضل رنجبر؛ خدایار عبداللهی؛ سیدحجت موسوی
چکیده
تبخیر و تعرق به عنوان عامل مهم در اتلاف آب در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده پیچیدهای است کهبه عوامل و دادههای زیادی بستگی دارد. بنابراین برآورد دقیق میزان آن، بسیار مشکل وپرهزینه است.هدف از این مطالعه، بررسی اثرات ریزمقیاس نمایی کوکریجنگ دمای سطح زمین (LST)،برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی (AET)، در ژوئن 2017 در حوضه زاینده رود ...
بیشتر
تبخیر و تعرق به عنوان عامل مهم در اتلاف آب در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده پیچیدهای است کهبه عوامل و دادههای زیادی بستگی دارد. بنابراین برآورد دقیق میزان آن، بسیار مشکل وپرهزینه است.هدف از این مطالعه، بررسی اثرات ریزمقیاس نمایی کوکریجنگ دمای سطح زمین (LST)،برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی (AET)، در ژوئن 2017 در حوضه زاینده رود است. در این راستا،در روش اول،ریزمقیاس نمایی کوکریجینگ به محصول LST حاصل از ماهواره MODIS اعمال شد. سپس با استفاده از سیستم بیلان انرژی سطح (SEBS)،AET روزانه با وضوح متوسط (250 متری) به دست آمد. در روش دوم، نقشه AET به وضوح متوسط (250 متری) ریزمقیاس نمایی شد. اعتبار سنجی با استفاده از محصولات حاصل ازLandsat 8 صورت پذیرفت. نتایج نشان داد مقادیر میانگین AET-SEBS ریزمقیاس نمایی (12/56mm/day)وAET مرجع (13/11mm/day) دارایاختلاف ناچیزهستند. RMSEمیانAETمرجع و AETریزمقیاس نمایی شده برابر با 1/66 میلیمتر/روز (r = 0/73) و میانLSTمرجع و ریزمقیاس نمایی شده معادل 4/36K و (r=0/78) بود. این مطالعه نشان داد که مقادیر AET حاصله از دو روش ریزمقیاس نمایی، مشابه یکدیگر هستند، اما AET بدست آمده از LST ریزمقیاس نمایی شده، یک تغییرپذیری فضایی بالاتری را از خود نشان میدهد. مقایسه AET-SEBS با AET حاصل از روش پنمن- مانتیث- فائو نشان دهنده RMSE برابر با 26/2است. بنابراینLST اثر زیادی در تولید نقشههای AET از روی تصاویر سنجش از دور دارد و ریزمقیاس نمایی کوکریجینگ برای ارائه نقشههای AET روزانه با وضوح فضایی متوسط مفید بوده است. در مجموع یافتههای پژوهش نشان داد با به کارگیری روش ریزمقیاس نمایی و SEBS، میتوان تبخیر و تعرق واقعی را در حوضه زاینده رود و برای مناطق خشک و نیمه خشک با دقت مطلوب محاسبه نمود.
ابراهیم شریف زاده اقدم؛ محمد اجزاء شکوهی
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اولیه مؤثر مرز تمرچین بر ارتقا توسعهیافتگی شهر پیرانشهر است. در این راستا از مطالعات توصیفی - تحلیلی، اسنادی و پرسشنامه در چارچوب مدل دلفی و تحلیلهای نرمافزاری برنامهریزی استراتژیک استفاده گردید. پس از گفتمان و رایزنی در چهارچوب دیالکتیکی در باب مسائل شهری با افراد نخبه و آکادمیک و آشنا با وضعیت ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اولیه مؤثر مرز تمرچین بر ارتقا توسعهیافتگی شهر پیرانشهر است. در این راستا از مطالعات توصیفی - تحلیلی، اسنادی و پرسشنامه در چارچوب مدل دلفی و تحلیلهای نرمافزاری برنامهریزی استراتژیک استفاده گردید. پس از گفتمان و رایزنی در چهارچوب دیالکتیکی در باب مسائل شهری با افراد نخبه و آکادمیک و آشنا با وضعیت و شرایط منطقه، 50 نفر به عنوان جامعهی آماری تحقیق، تعداد 23 متغیر در قالب 8 طبقهبندی کلّی بهعنوان متغیرهای اوّلیهی پژوهش شناسایی شدند. بهمنظور اجرای فرآیند کار متغیّرهای اوّلیه، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع در نرمافزارهای متاسوات برای برنامهریزی راهبردی، میکمک و سناریو ویزارد برای آیندهنگاری تعریف شدند. شاخص برازش مدل بهدست آمده در سطح بالا میباشد. همچنین با اتّکا به یافتههای بهدست آمده، مرز سیرانبند بانه با بیشترین میزان امتیاز بزرگترین رقیب و شاخصهای افزایش کیفیت زندگی مرزنشینان و اتخاذ سیاستهای اقتصادی منطبق با سیاستهای اقتصاد کلان کشور در افق 1404 بالاترین ارزش را نشان دادند. در نهایت، با در نظر گرفتن نیروهای پیشران کلیدی شناسایی شده، سناریوهای مطلوب، میانه و فاجعه ارائه گردید.
مهدی صداقت؛ حمید نظری پور
چکیده
رطوبت خاک نقش مهمی در تبادل ماده و انرژی میان سطح زمین و جو دارد. کمبود یا فقدان رطوبت خاک، به عنوان یکی از عوامل شتاب دهنده به ایجاد و گسترش کانون های گرد و غبار شناخته می شود. تالاب هورالعظیم در جنوب غرب ایران، در دهههای اخیر به دلایل مختلف با تنشهای آبی مواجه بوده است. هدف از این بررسی، پایش تغییرات زمانی-مکانی رطوبت خاک ...
بیشتر
رطوبت خاک نقش مهمی در تبادل ماده و انرژی میان سطح زمین و جو دارد. کمبود یا فقدان رطوبت خاک، به عنوان یکی از عوامل شتاب دهنده به ایجاد و گسترش کانون های گرد و غبار شناخته می شود. تالاب هورالعظیم در جنوب غرب ایران، در دهههای اخیر به دلایل مختلف با تنشهای آبی مواجه بوده است. هدف از این بررسی، پایش تغییرات زمانی-مکانی رطوبت خاک در تالاب هورالعظیم و ارتباط آن با فراوانی رخداد طوفانهای گرد و غبار در جنوب غرب ایران میباشد. برای این منظور، پایش تغییرات زمانی- مکانی رطوبت خاک برپایه اطلاعات سنجش از دور بررسی گردیده است. تصاویر 8 روزه از سنجنده مادیس ماهواره اکوا در دوره 15 ساله(2017-2003) اساس این بررسی را شکل میدهد. در سوی دیگر، فراوانی سالانه رخدادهای گرد و غبار در جنوب غرب ایران در دوره 2017-1987 جهت بررسی پاسخ شرایط جوی به تغییرات محیطی تالاب مورد ارزیابی قرار گرفته است. نمایههای سنجش از دور شامل دمای رویه زمین(LST)، شاخص پوشش گیاهی تعدیل کننده اثر خاک(SAVI) و شاخص رطوبت خاک عمودی(PSMI) میباشند. نتایج این بررسی، بیانگر روند افزایشی دامنه شاخصهای دور سنجی میباشد. دامنه شاخص پوشش گیاهی، رو به ارزشهای بیشتر میرود که به مفهوم کاهش تراکم پوشش گیاهی میباشد. ارزشهای شاخص رطوبت خاک عمودی نیز روند افزایشی دارد که بیانگر کاهش رطوبت خاک میباشد. آزمونهای آماری نشان داد که فراوانی طوفانهای گرد و غبار در ایستگاههای بستان و صفیآباد دزفول در سطح معنی داری 0/01 و سایر ایستگاهها در سطح معنیداری 0/05 روندهای افزایشی داشتهاند. همچنین مقادیر بتا نشان داد که هرساله حدود یک روز به تعداد روزهای گرد و غبار در ایستگاه های صفی آباد و بستان افزوده شده است. بنابراین کاهش رطوبت خاک و کاهش تراکم پوشش گیاهی منجر به افزایش دمای رویه زمین شده که این تغییرات شرایط محیطی تالاب هورالعظیم بر فراوانی رخداد طوفانهای گرد و غبار اثر میگذارند.
احمد رشیدی نژاد؛ مراد کاویانیراد؛ افشین متقی
چکیده
رویکرد هماوردی در مناسبات هیدروپلیتیک، جهت دهنده به سیاستگذاری های آبی و سیاست خارجی بسیاری از کشورهای واقع در حوضه های آبریز مشترک بهویژه در مناطق کم بارش و درگیر کمبود آب میباشد. در این میان، ناهماهنگی منابع آبی و حوضههای آبریز با مرزهای سیاسی کشورها بر نگرانی ها افزوده است. دامنه و ژرفای مسئله زمانی آشکار ...
بیشتر
رویکرد هماوردی در مناسبات هیدروپلیتیک، جهت دهنده به سیاستگذاری های آبی و سیاست خارجی بسیاری از کشورهای واقع در حوضه های آبریز مشترک بهویژه در مناطق کم بارش و درگیر کمبود آب میباشد. در این میان، ناهماهنگی منابع آبی و حوضههای آبریز با مرزهای سیاسی کشورها بر نگرانی ها افزوده است. دامنه و ژرفای مسئله زمانی آشکار میشود که بدانیم نزدیک به نیمی از جمعیت کره زمین در داخل حوضه رودهای مشترک ساکن هستند. وضعیتی که امنیت آبی را به مسئله ای حیاتی برای این کشورها تبدیل کرده است. حوضه آبریز نیل متشکل از ده کشور از آن دست حوضه هایی است که مناسبات هیدروپلیتیک، برخاسته از مسائل درون حوضه ای و مداخله قدرت های فراحوضه ای به دگرگونی در ساختار هیدروهژمونی انجامیده است. پژوهش حاضر بر این فرضیه استوار است که متناسب با فراز و فرود منابع قدرت آفرین کشورهای حوضه نیل، ساختار هیدروهژمونی و مناسبات هیدروپلیتیک آن حوضه با نگرش به ساخت سد رنسانس به سود اتیوپی رو به تغییر است. روششناسی حاکم بر متن، ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و داده های مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که طرح ساخت سد رنسانس آغازی بر پایان هیدروهژمونی مصر و تغییر ساختار قدرت در حوضه نیل است.
لیلا کرمی؛ سید محمد توکلی صبور؛ علی اصغر تراهی
چکیده
مطالعه روند رشد پوشش گیاهی بهطور ویژهای برای تحقیقات محیط زیستی مهم است. برآورد پارامترهای فنولوژی پوشش گیاهی به دادههای زمانی پیوسته NDVI در یک بازه زمانی نیاز دارد. ممکن است در برخی موارد رطوبت خاک، وجود ابر و ذرات معلق بر انرژی بازتابی از پوشش گیاهی اثر بگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با دادههای از دست رفته یا دارای خطا شود. در ...
بیشتر
مطالعه روند رشد پوشش گیاهی بهطور ویژهای برای تحقیقات محیط زیستی مهم است. برآورد پارامترهای فنولوژی پوشش گیاهی به دادههای زمانی پیوسته NDVI در یک بازه زمانی نیاز دارد. ممکن است در برخی موارد رطوبت خاک، وجود ابر و ذرات معلق بر انرژی بازتابی از پوشش گیاهی اثر بگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با دادههای از دست رفته یا دارای خطا شود. در این مطالعه از چهار مزرعه گندم واقع در بخشهای مختلف شهرستان خرمآباد، برای بررسی رفتار فنولوژی گیاه و استخراج پارامترهای فنولوژی استفاده شد. بهاین منظور برای از بین بردن این خطاها در سری زمانی NDVI از مدل TIMESAT استفاده شد. سه تابع مختلف برای از بین بردن نویزها و هموارسازی دادهها در مدل TIMESAT وجود دارد. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر انطباقی ساویتزکی-گولای در استخراج پارامترهای فنولوژیکی خصوصاً در مناطق کوهستانی است. در ابتدا شاخص NDVI با استفاده از دادههای روزانه سنجنده MODIS برای سال 2020 در سامانه گوگل ارث انجین محاسبه شد. پس از برطرف کردن خطاهای موجود در سری زمانی NDVI، از مدل TIMESAT بهمنظور تولید منحنی فنولوژی گیاه گندم در مزارع گرمسیر و سردسیر در نرمافزار TIMESAT3.3 استفاده شد. از توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر ساویتزکی-گولای برای بازسازی دادههای NDVI استفاده شد. طبق نتایج بهدست آمده فیلتر هموارسازی ساویتزکی-گولای بهطور میانگین RMSE برابر 2 دارد. ولی میانگین RMSE توابع گاوسین نامتقارن و لجستیک دوگانه به ترتیب 4 و 11 است. در نتیجه فیلتر ساویتزکی-گولای در بازسازی دادهها و برآورد پارامترهای شروع و پایان فصل رشد دارای صحت بالاتری است.
نعمت حسین زاده؛ علیرضا استعلاجی؛ تهمینه دانیالی
چکیده
شهرها اغلب محل تراکم بسیار زیاد جمعیت و پدیده های انسان ساخت هستند. به همین دلیل در صورت نبود آمادگی برای مقابله بابحران،احتمال بروز خسارات جانی و مالی بالا است. در این بین مباحث شهرسازی و ارتباط آن با مدیریت بحران از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث خطرپذیری بافت های فرسوده شهری می باشد. این امر همواره دغدغه هایی را در میان ...
بیشتر
شهرها اغلب محل تراکم بسیار زیاد جمعیت و پدیده های انسان ساخت هستند. به همین دلیل در صورت نبود آمادگی برای مقابله بابحران،احتمال بروز خسارات جانی و مالی بالا است. در این بین مباحث شهرسازی و ارتباط آن با مدیریت بحران از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث خطرپذیری بافت های فرسوده شهری می باشد. این امر همواره دغدغه هایی را در میان برنامه ریزان، مدیران شهری، دولت ها و ملت ها و دست اندر کاران مدیریت بحران شهری ایجاد نموده است. در این میان، برنامه ریزی کاربری زمین به جهت مهم بودن از دیدگاه توسعه پایدار، پیکربندی مطلوب، و مدیریت بحران آن از اهمیت و ضرورت زیادی برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی مدلی مکان محور برای ارزیابی مکانی- فضایی کاربری اراضی شهری با رویکرد مدیریت بحران در منطقه 19 شهرداری تهران می باشد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی می باشد. برای رسیدن به این هدف دو فاکتور کمی و کیفی به طور جداگانه ارزیابی و تحلیل شده است. در تحلیل شاخص کمی به مقایسه سرانه کاربری در وضع موجود منطقه با سرانه استاندارد کشور و در شاخص کیفی سه معیار سازگاری، ظرفیت و مطلوبیت در محیط GIS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان می دهد کاربری های موجود در قسمت غرب و جنوب غربی این منطقه از منظر مدیریت بحران استانداردهای لازم را ندارد. همچنین اغلب کاربری های ناسازگار و نسبتا ناسازگار در نزدیکی گسل شهر ری و کهریزک واقع شده لذا توجه به پیش بینی، برنامه ریزی و مدیریت بحران را برای مسئولین این منطقه دو چندان کرده است.
عکسبرداری هوایی
زهرا عزیزی؛ مژده میرکی
چکیده
آماربرداری و نقشهبرداری از درختان شهری بهمنظور برنامهریزی و کمک به طراحی استراتژیهای بهینهسازی خدمات اکوسیستم شهری و سازگاری با تغییرات اقلیمی بسیار ضروری است. پیشرفتهای اخیر در فناوری سیستمهای هوایی بدون سرنشین، فناوری انعطافپذیر مکانی و زمانی دادههای سهبعدی با وضوح بالا را تسهیل کرده است. روشهای رایج آشکارسازی ...
بیشتر
آماربرداری و نقشهبرداری از درختان شهری بهمنظور برنامهریزی و کمک به طراحی استراتژیهای بهینهسازی خدمات اکوسیستم شهری و سازگاری با تغییرات اقلیمی بسیار ضروری است. پیشرفتهای اخیر در فناوری سیستمهای هوایی بدون سرنشین، فناوری انعطافپذیر مکانی و زمانی دادههای سهبعدی با وضوح بالا را تسهیل کرده است. روشهای رایج آشکارسازی پایههای درختی براساس دادههای ماهوارهای با وضوح بسیار بالا یا دادههای اسکن لیزر هوایی است. با این حال، دادههای ماهوارهای اغلب با مشکل مناسب نبودن در مقیاس تکدرخت و محدودیت ابرها مواجه است و دادههای لیزر اسکن هوایی نیز از هزینههای نسبتاً بالایی برخوردار هستند. بنابراین در مطالعه حاضر با هدف آشکارسازی تاج درختان، از دو الگوریتم رشد ناحیهای و حوضه آبخیز معکوس در یک جنگل شهری با ساختارهای متفاوت از مدل ارتفاع تاج بهدست آمده از ساختار حرکت مبنا استفاده شد. به همین منظور تصویربرداری و آماربرداری زمینی درختان درتابستان 1398 در جنگل شهری باغ فاتح واقع در شهرستان کرج انجام شد. پس از پردازش تصاویر و تولید مدل ارتفاع تاج، آشکارسازی درختان در 5 اندازه پیکسل 25، 50، 75، 100 و 125 سانتیمتر و در سه ساختار ناهمگن متراکم، ناهمگن پراکنده و همگن متراکم انجام شد. نتایج نشان داد که دو الگوریتم رشد ناحیهای و حوضه آبخیز معکوس در ساختار همگن متراکم بیشترین عملکرد را دارد. همچنین الگوریتم رشد ناحیهای با میزان صحت کلی 88 درصد در سایت3 (ساختار همگن متراکم) با اندازه پیکسل 75 سانتیمتر بهترین نتیجه را در آشکارسازی درختان ارائه داد. در کل نتایج این تحقیق نشان داد که آشکارسازی پایههای درختی با استفاده از مدل ارتفاع تاج بهدست آمده از تصاویر پهپاد در سایتهای همگن دارای دقت بالایی است، در حالیکه در سایتهای ناهمگن و متراکم از کارایی بالایی برخوردار نبود.
سید رضا غفاری رزین؛ نوید هوشنگی
چکیده
در این مقاله با استفاده از روشهای مبتنی بر یادگیری مقدار بخار آب قابل بارش (PWV) به صورت مکانی-زمانی مدلسازی شده و سپس پیشبینی میشود. از سه مدل شبکههای عصبی مصنوعی (ANNs)، سیستم استنتاج عصبی-فازی سازگار (ANFIS) و مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) برای انجام این کار استفاده شده است. برای مقایسه کارایی و دقت این سه مدل، نتایج حاصل با مشاهدات ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از روشهای مبتنی بر یادگیری مقدار بخار آب قابل بارش (PWV) به صورت مکانی-زمانی مدلسازی شده و سپس پیشبینی میشود. از سه مدل شبکههای عصبی مصنوعی (ANNs)، سیستم استنتاج عصبی-فازی سازگار (ANFIS) و مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) برای انجام این کار استفاده شده است. برای مقایسه کارایی و دقت این سه مدل، نتایج حاصل با مشاهدات بخار آب قابل بارش حاصل از ایستگاه رادیوسوند (PWVradiosonde) و بخار آب قابل بارش بهدست آمده از مدل تجربی ساستامنین (PWVSaastamoinen) نیز مقایسه شده است. مشاهدات 23 ایستگاه GPS مابین روزهای 300 الی 305 (6 روز) از سال 2011 در منطقه شمالغرب ایران برای ارزیابی مدلها، بهکار گرفته شده است. دلیل انتخاب این منطقه و بازه زمانی مورد نظر، در دسترس بودن مجموعه کاملی از مشاهدات ایستگاههای GPS، رادیوسوند و ایستگاههای هواشناسی است. از 23 ایستگاه مورد نظر، مشاهدات دو ایستگاه KLBR و GGSH بهمنظور انجام تست نتایج حاصل کنار گذاشته میشود. در مرحله اول، تأخیر تر زنیتی (ZWD) از مشاهدات 21 ایستگاه GPS محاسبه و سپس تبدیل به مقدار PWV میشود. مقادیر PWV حاصل از این مرحله به عنوان خروجی هر سه مدل در نظر گرفته شده است. همچنین چهار پارامتر طول و عرض جغرافیایی ایستگاه، روز مشاهده (DOY) و زمان (min.) به عنوان ورودیهای سه مدل هستند. هر سه مدل با استفاده از الگوریتم پس انتشار خطا (BP) آموزش داده شده و کمینه خطای حاصل در محل ایستگاه رادیوسوند تبریز (38/08N وE46/28)، به عنوان معیار پایان آموزش در نظر گرفته شده است. پس از مرحله آموزش، مقدار بخار آب قابل بارش در ایستگاههای تست با هر سه مدل محاسبه و سپس با مقدار بخار آب قابل بارش حاصل از GPS (PWVGPS) مقایسه میشوند. میانگین ضریب همبستگی محاسبه شده برای چهار مدل ANN، ANFIS، SVR و Saastamoinen در 6 روز مورد مطالعه به ترتیب برابر با 0/85، 0/88، 0/89 و 0/69 است. همچنین، میانگین RMSE برای چهار مدل در 6 روز به ترتیب برابر با 2/17، 1/90، 1/77 و 5/45 میلیمتر شده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان میدهد که مدل SVR از قابلیت بسیار بالایی در برآورد مقدار بخار آب قابل بارش برخوردار بوده و از نتایج آن میتوان در مباحث مرتبط با هواشناسی و پیشبینی بارش استفاده نمود.
سعید وارمش؛ سهراب محترم عنبران؛ زهرا روحنواز
چکیده
در طی دهه های اخیر اراضی حاشیه ای شهرها که اغلب از اراضی کشاورزی مرغوب و باغات می باشند، تغییر کاربری داده شده اند که این تغییرات به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر چالش های اجتماعی و زیست محیطی به شمار می آیند. امروزه فنآوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی به دلیل قابلیت هایی مانند قدرت نظارت و تفکیک زمانی ...
بیشتر
در طی دهه های اخیر اراضی حاشیه ای شهرها که اغلب از اراضی کشاورزی مرغوب و باغات می باشند، تغییر کاربری داده شده اند که این تغییرات به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر چالش های اجتماعی و زیست محیطی به شمار می آیند. امروزه فنآوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی به دلیل قابلیت هایی مانند قدرت نظارت و تفکیک زمانی و مکانی بالا، تصاویر مکرر، کاهش هزینه ها و ... به طور مؤثر برای شناسایی و تعیین مقدار تغییرات کاربری اراضی و اثرات آن بر محیط زیست و نظارت و مدیریت بهینه شهرها استفاده می شوند. این تحقیق با هدف ارزیابی گسترش سی ساله شهر اردبیل با استفاده از تصاویر لندست می باشد. ابتدا تصاویر مربوط به سال های 1987، 2000 و 2017 تهیه شدند. سپس با استفاده از الگوریتم های ماشین بردار پشتیبان، حداکثر تشابه و شبکه عصبی مصنوعی شهر اردبیل به شش کلاس کاربری (مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی با پوشش، اراضی آیش، اراضی بایر، جنگل شهری و آب) طبقه بندی شد. در نهایت دقت طبقه بندی هر کدام از الگوریتم های مورد استفاده بررسی شد. نتایج نشان داد که الگوریتم ماشین بردار پشتیبان دقت بالاتری نسبت به دو الگوریتم دیگر دارد. بر همین اساس، نقشه حاصل از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان نشان داد که مساحت اراضی ساخته شده اردبیل از 20/0223 کیلومتر مربع در سال 1987 به 41/5854 کیلومتر مربع در سال 2017 افزایش داشته است. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق می توان بیان نمود که شهر اردبیل در بازه زمانی سی ساله گسترش نامتوازنی داشته است. بنابراین به منظور دستیابی به توسعه بهینه این شهر توصیه می شود با استفاده از نقشه های به دست آمده، در صورت امکان با زونبندی بهینه شهر، تجدید نظر کلی در تهیه طرح جامع ، برنامه ریزی و مدیریت این شهر انجام گیرد، چرا که ارزیابی روند توسعه شهری و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی به منظور مدیریت و برنامهریزی بهینه شهرها ضروری میباشد.
حمیدرضا غفاریان مالمیری؛ هادی زارع خورمیزی
چکیده
بررسی تغییرات پوششهایگیاهی میتواند اطلاعات ارزشمندی را در مورد گرمایش جهانی،چرخه کربن، چرخه آب و تبادل انرژی به همراه داشته باشد. استفاده از سریهای زمانی تصاویر ماهوارهای و روشهای سنجش از دور اطلاعات زیادی را در مورد تغییرات و پویاییهای پوششهای گیاهی به ما عرضه میدارند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تغییرات هر کدام از مؤلفههای ...
بیشتر
بررسی تغییرات پوششهایگیاهی میتواند اطلاعات ارزشمندی را در مورد گرمایش جهانی،چرخه کربن، چرخه آب و تبادل انرژی به همراه داشته باشد. استفاده از سریهای زمانی تصاویر ماهوارهای و روشهای سنجش از دور اطلاعات زیادی را در مورد تغییرات و پویاییهای پوششهای گیاهی به ما عرضه میدارند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تغییرات هر کدام از مؤلفههای سریهای فوریه پوششهای گیاهی ایران در طول سه دهه گذشته میباشد. بدین منظور در این مطالعه ازمحصول NDVI روزانه سنجنده AVHRRبا قدرت تفکیک مکانی 05/0 در 05/0 درجه با نام AVH13C1 استفاده شد. سپس با استفاده از الگوریتم HANTS اجزای هارمونیک چهار سری زمانی یکساله در زمان گذشته (1982، 1983، 1984 و 1985) و چهار سری زمانی یکساله در سالهای اخیر (2015، 2016، 2017 و 2018) تولید شد. در نهایت تغییرات اجزای هارمونیک یا همان تصاویر دامنه و فاز در سالهای اخیر نسبت به سالهای گذشته تعیین شد و اختلاف میانگین ارزشهای اجزای هارمونیک بین چهار سری زمانی یکساله در گذشته وحال با تجزیه واریانس یک طرفه بررسی شد و نقشههای معنیداری اختلاف بین میانگینها بدست آمد. با توجه به نتایج،در مناطق مرکزی، شرق و شمال شرق ایران دامنه صفر (میانگین پوشش گیاهی) در سطح احتمال 95 درصد (F-value< 0/05 ) کاهش یافته و در مناطق شمال و شمال غرب و غرب به ویژه ارتفاعات البرز و زاگرس دامنه صفر به طور معنیدار (F-value< 0/05) افزایش یافته است. اختلاف میانگین ارزش فازها در چهار سری زمانی در گذشته و سالهای اخیر در مناطق غرب و شمال غرب و همچنین شرق و شمال شرق ایران در سطح احتمال 95 درصد (F-value< 0/05) معنیدار میباشد. فازهای سالانه این مناطق به میزان 14 درجه کاهش یافته است که این موضوع نشان دهنده شروع زودتر فرآیندهای رشد و فنولوژی گیاهان این مناطق نسبت به سه دهه گذشته میباشد.
حمید پناهی؛ داود امینی؛ علی اصانلو
چکیده
در مطالعات آمایش سرزمین، جغرافیا بهعنوان بستر، نقش محوری در تحقق طرحها و برنامههای مدون آمایشی ایفاء میکند. آمایش مناطق مرزی نوعی برنامهریزی است که توسعة مرزها را با امنیت و دفاع عجین نموده و براساس ویژگیهای جغرافیایی مناطق مرزی، با برقراری پیوند بین شاخصهای توسعه و طرحهای امنیتی، راهکارهایی برای توسعه پایدار مناطق ...
بیشتر
در مطالعات آمایش سرزمین، جغرافیا بهعنوان بستر، نقش محوری در تحقق طرحها و برنامههای مدون آمایشی ایفاء میکند. آمایش مناطق مرزی نوعی برنامهریزی است که توسعة مرزها را با امنیت و دفاع عجین نموده و براساس ویژگیهای جغرافیایی مناطق مرزی، با برقراری پیوند بین شاخصهای توسعه و طرحهای امنیتی، راهکارهایی برای توسعه پایدار مناطق مرزی معرفی میکند و لذا در آمایش مرزی امنیت و توسعه لازم و ملزوم یکدیگر است. در این پژوهش، دغدغة اصلی تعیین و طبقهبندی شاخصهای آمایش مرز تأثیرگذار در امنیت مرزهای ج.ا.ایران بوده که برای تحقق این مهم، با تجزیه و تحلیل متون مستخرجه از مصاحبههای صورت گرفته با جامعه خبرگی از روش دادهبنیاد و به شیوة تحلیل محتوا در نرمافزار MAXQDA و دستهبندی شاخصهای مستخرجه، عاملیت هر کدام از شاخصهای ذیل مؤلفههای مربوطه از طریق تحلیل عاملی در نرمافزار SPSS صورت پذیرفت. عاملهایی که بیشترین ضریب تأثیر در اجرای طرحهای امنیتی مرزی منطقة آذربایجان داشته، شامل؛ طراحی عملیاتهای کمین و ضد کمین و تعیین محل اجرای کمین در منطقة مرزی بر مبنای شکل زمین، موقعیت عوارض طبیعی نسبت به گذرگاهها، موقعیت گریزگاهها و معابر وصولی (0/87)، انطباق تعداد و فاصلة پاسگاههای مرزبانی در نوار مرزی منطقه بر ویژگیهای جغرافیایی(طبیعی و انسانی)(0/79)، ناامنیهای مرزی در منطقه متأثر از سطح توسعهیافتگی مرز (0/764) بوده است. همچنین برای بررسی وضعیت کاربست شاخصهای گزینش شده در مرزهای شمالغرب کشور با تجزیه و تحلیل آماری کاربست شاخصهای آمایش مرزی در طرحهای امنیتی مناطق مرزی سه استان آذربایجان مورد ارزیابی قرار گرفت. در رتبه اول استان اردبیل با میانگین کلی 3/92 در رتبة دوم استان آذربایجانشرقی با میانگین کلی 3/64 و در رتبة سوم استان آذربایجانغربی با میانگین کلی 3/61 قرار گرفتند.