در سالهاى پس از پایان جنگ جهانى دوم، نقل و انتقالات نیروى انسانى و تحولات ناشى از آن منجر به ظهور پدیده اى به نام توسعه گردید. که به ویژه براى کشورهاى جهان سوم و مخصوصا کشورهاى تازه استقلال یافته به صورت شعارى نو درآمد. در بین سالهاى 1950 تا 1960 اغلب توسعه را به عنوان یک پدیده اقتصادى مى دانستند. اساس این طرز تفکر از تئورى رشد اقتصادى ...
بیشتر
در سالهاى پس از پایان جنگ جهانى دوم، نقل و انتقالات نیروى انسانى و تحولات ناشى از آن منجر به ظهور پدیده اى به نام توسعه گردید. که به ویژه براى کشورهاى جهان سوم و مخصوصا کشورهاى تازه استقلال یافته به صورت شعارى نو درآمد. در بین سالهاى 1950 تا 1960 اغلب توسعه را به عنوان یک پدیده اقتصادى مى دانستند. اساس این طرز تفکر از تئورى رشد اقتصادى سرچشمه گرفته بود. این تئورى، رشد یک کشور را در توسعه اقتصادى مى داند و معتقد است که با بالارفتن رشد ناخالص ملى(GNP) شرایط توزیع عادلانه توسعه بوجود مى آید و جریان رشد به صورت موج درآب (Trickle-down) گسترش پیدا مى کند و به نقاط محروم سرایت مى کند. تئورى رشد اقتصادى، بالابردن ظرفیت تولیدى را در تمرکز سرمایه ها و مخصوصا قرارگرفتن مراکز تولیدى در کنار شهرهاى بزرگ مى دانست. با توجه به این نظریه اغلب کشورهاى درحال توسعه براى بالابردن ظرفیت تولیدى خود به سمت صنعتى کردن کشور و فعالیتهاى سرمایه بر (Capital Investement) روى آوردند. داشتن تولیدات بیشتر و بالابردن درآمد به عنوان بالاترین عامل توسعه درنظر گرفته شد. بسیارى از کشورهاى درحال توسعه، توسعه اقتصادى را در صنعتى کردن جامعه مى دانستند. مخصوصا صنعتى که مواد اولیه آن از خارج وارد مى گردید. در ایران بعد از انقلاب مشروطیت، بحث توسعه به مفهوم جدید آن مطرح گردید. ورود یا به عبارتى هجوم شتاب زده و سریع سرمایه دارى به کشورمان از بازتاب هاى عمده تقلید دولتمردان (خصوصا در دوران پهلوى اول و دوم) از نظام سرمایه دارى غرب به منظور توسعه کشور بود. حکومت وقت سعى مى نمود تفکرات مدرنیسم را در تمامى ابعاد اجتماعى- اقتصادى و سیاسى در کشور پیاده کند و بدون توجه به تاریخ طولانى و زیرساخت هایى که موجب تحولات اقتصادى و اجتماعى کشورهاى اروپایى شده بود با تصمیمات و اقدامات شتابزده تمام هّمِ خود را صرف این امر نموده بود که در یک مقطع زمانى کوتاه از تمامى دستاوردهاى انقلاب صنعتى استفاده کند. به همین منظور بعد از سال 1300 ه.ش نقاط خاصى در کشور انتخاب و تمامى سناریوهاى توسعه و تغییر و تحولات موردنظر در این مناطق به مورد اجرا گذاشته شد. بدین معنى که صنایع، کارخانجات، پادگانهاى نظامى، ادارات و سازمانهاى دولتى، نهادهاى جدید اجتماعى، دانشگاهها و مراکز آموزش عالى و... در این کانونهاى برگزیده، احداث شدند که البته راه هاى ارتباطى و خطوط راه آهن این کانون هاى برگزیده را به هم ارتباط مى دادند. وجود چنین توسعه اى به دلیل تمرکز شدید و عدم تعادل در سطح مناطق کشور سبب گردید تا تمام امکانات و قدرت در یک یا چند منطقه تمرکز یابد و سایر مناطق به صورت حاشیه اى عمل نماید.
اصولاً قبل از هر چیزی باید به این نکته اشاره نمود که برنامه ریزی منطقه ای در پرتو نظریههای توسعه منطقه ای صورت می گیرد و چون این نظریه ها نشأت گرفته از مفاهیم توسعه به طور کلی و توسعه منطقه ای به صورت مشخص است، لذا قبل از پرداختن به برنامه ریزی منطقه ای، لازم است تا مفاهیم توسعه و نقش آن در شکل گیری برنامه ریزی ...
بیشتر
اصولاً قبل از هر چیزی باید به این نکته اشاره نمود که برنامه ریزی منطقه ای در پرتو نظریههای توسعه منطقه ای صورت می گیرد و چون این نظریه ها نشأت گرفته از مفاهیم توسعه به طور کلی و توسعه منطقه ای به صورت مشخص است، لذا قبل از پرداختن به برنامه ریزی منطقه ای، لازم است تا مفاهیم توسعه و نقش آن در شکل گیری برنامه ریزی منطقه ای را مورد بررسی قرار دهیم.
زنان تقریباً نیمی از جمعیت روستا را تشکیل می دهند و بیش از نیمی از فعالیت های اقتصادی- اجتماعی روستا متکی به فعالیت های آنان می باشد، اما قبل از سال 1970 چنین فرض می گردید که فرآیند توسعه، مردان و زنان را یکسان تحت تأثیر قرار می دهد چرا که در آن هنگام مقدار تولید با اقتصاد نقد، موازنه برقرار می نمود لذا قسمت اعظم کارهای ...
بیشتر
زنان تقریباً نیمی از جمعیت روستا را تشکیل می دهند و بیش از نیمی از فعالیت های اقتصادی- اجتماعی روستا متکی به فعالیت های آنان می باشد، اما قبل از سال 1970 چنین فرض می گردید که فرآیند توسعه، مردان و زنان را یکسان تحت تأثیر قرار می دهد چرا که در آن هنگام مقدار تولید با اقتصاد نقد، موازنه برقرار می نمود لذا قسمت اعظم کارهای زنان نادیده گرفته می شد. وقتی آشکار شد که توسعه اقتصادی فقر را از طریق اثرات «رخنه به پایین» به طور اتوماتیک ریشه کن نمی سازد، مسائل توزیع تساوی منافع برای مردان و زنان، در تئوری های توسعه اهمیت عمدهای یافت و از این زمان بحث توسعه نیروی انسانی و مسائل مربوط به آن مطرح گردید. اعضای جوامع روستایی به طور اعم و زنان روستایی به طور اخص از جمله گنجینه های کشف نشده ای هستند که به علت عدم دستیابی به منابع فرهنگی و به ویژه عدم دسترسی به امکانات و تسهیلات آموزشی همواره در تنگنای استضعاف فرهنگی قرار داشته و هرگز نتوانسته اند در حد کمال از توانایی ها و استعدادهای فطری خدادادی خود بهره مند گردند و همواره در فرآیند توسعه مورد بی مهری قرار گرفته اند. نگاهی به وضعیت زنان روستایی ایران و میزان مشارکت زنان در برنامه ریزی های توسعه این امر را روشنتر بیان می کند.