حسین باقری؛ محمدحسن زالی
چکیده
در دهههای اخیر، سطح غلظت ذرات معلق در کلانشهر تهران افزایشیافته است که این امر، مخاطرات فراوانی را برای محیطزیست و سلامت شهروندان به همراه داشته است. یکی از خطرناکترین نوع آلودگیها، آلودگی ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون (PM2.5) هست که مدلسازی، پایش و پیشبینی آن را بسیار حیاتی مینماید. برآورد غلظت این ذرات در سطح شهر تهران ...
بیشتر
در دهههای اخیر، سطح غلظت ذرات معلق در کلانشهر تهران افزایشیافته است که این امر، مخاطرات فراوانی را برای محیطزیست و سلامت شهروندان به همراه داشته است. یکی از خطرناکترین نوع آلودگیها، آلودگی ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون (PM2.5) هست که مدلسازی، پایش و پیشبینی آن را بسیار حیاتی مینماید. برآورد غلظت این ذرات در سطح شهر تهران بهدلیل وجود منابع گوناگون آلودگی و کمبود ایستگاههای هواشناسی و عدم توزیع مناسب ایستگاهها موضوعی چالشبرانگیز است. یکی از منابع جایگزین، استفاده از دادههای بهدستآمده از طریق تصاویر ماهوارهای شامل دادههای ایروسل با توان تفکیک مکانی بالاست. بااینحال تخمین مقادیر آلودگی سطحی از روی دادههای ایروسل ماهوارهای بهسادگی امکانپذیر نیست و نیازمند توسعه مدلهای مناسب نظیر مدلهای داده مبنا و استفاده از تکنیکهای یادگیری ماشینی میباشد. در این راستا هدف این مقاله ایجاد یک مدل بهمنظور تخمین میزان غلظت ذرات معلق در سطح شهر تهران با استفاده از دادههای حاصل از مدلهای هواشناسی و دادههای ایروسل بهدستآمده از تصاویر ماهوارهای مودیس به کمک الگوریتمهای یادگیری عمیق مولد هست. برای این منظور سه نوع شبکه یادگیری عمیق بر مبنای مدلهای مولد یعنی شبکه خود رمزنگار عمیق، شبکه باور عمیق بولتزمن و شبکه مولد تخاصمی شرطی برای تخمین غلظت PM2.5 با استفاده از دادههای زمینی و ماهوارهای جمعآوریشده، توسعه داده شد. سپس ارزیابی دقت مدلهای ایجادشده توسط شبکههای مذکور بر روی دادههای تست انجام شد و عملکرد آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. ارزیابی دقت نشان داد که شبکه خود رمزنگار ترکیبشده با مدل بردار پشتیبان مبنا با همبستگی0.69 و دقت (RMSE) 10.34 میکروگرم بر مترمکعب بالاترین کارایی را در مقایسه با سایر مدلها بهدست میدهد که میتواند بهمنظور مدلسازی میزان غلظت ذرات در سطح شهر تهران مورد استفاده قرار گیرد.
محمدامین قنادی؛ متین شهری
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای امروز در دنیا و ایران افزایش آلودگی هوا ناشی از افزایش جمعیت، توسعه صنعتی و تغییرات اقلیمی است. از اینرو پایش کیفیت هوای شهرها بهصورت مستمر امری ضروری بهنظر میرسد. از اصلیترین تجهیزات پایش آلودگی هوا، ایستگاههای زمینی پایش کیفیت هوا میباشند. مشاهدات پایش کیفیت هوا با استفاده از ایستگاههای ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای امروز در دنیا و ایران افزایش آلودگی هوا ناشی از افزایش جمعیت، توسعه صنعتی و تغییرات اقلیمی است. از اینرو پایش کیفیت هوای شهرها بهصورت مستمر امری ضروری بهنظر میرسد. از اصلیترین تجهیزات پایش آلودگی هوا، ایستگاههای زمینی پایش کیفیت هوا میباشند. مشاهدات پایش کیفیت هوا با استفاده از ایستگاههای زمینی به علت تراکم پایین، توزیع مکانی غیریکنواخت، لزوم نگهداری و کالیبراسیون منظم و دورهای و نیاز مبرم به مکانیابی بهینه برای نصب، گاهی اوقات دچار اختلال میشود و اینگونه بهنظر میرسد که صحت برخی مشاهدات مبهم میباشند. در کنار ایستگاههای زمینی، تصاویر ماهوارهای نیز بهمنظور پایش کیفیت هوا قابل استفاده میباشند. این تصاویر هیچکدام از نقاط ضعف ایستگاههای زمینی پایش را ندارند و نتایج صحیحی ارائه میدهند، اگرچه قدرت تفکیک زمانی و دقت اندازهگیری پایینتری دارند. در این مطالعه هدف مقایسه مشاهدات صورت گرفته توسط ایستگاههای پایش کیفیت هوا با مشاهدات ماهواره سنتینل-5 و آنالیز آنها میباشد. از اینرو روشی مبتنی بر ترکیب و رأیگیری از مشاهدات ارائه میشود. روش پیشنهادی بر روی چهار آلاینده دیاکسید نیتروژن، دیاکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ازن پایش شده از چهار ایستگاه مخابرات، محیط زیست، شریعتی و استانداری شهرستان اراک در بازه زمانی 19 ماهه از مهر ماه 1398 الی فروردین 1400 (بجز ماههایی که ایستگاههای زمینی مشاهداتی ثبت نکردهاند) پیادهسازی شده است. نتایج آزمایشها نشان میدهد که در صحت برخی از مشاهدات زمینی تردید وجود دارد که میتواند ناشی از عدم سلامت و یا کالیبراسیون منظم این دستگاهها و یا عدم مکانیابی ایدهآل آنها باشد. با حذف مشاهدات ناصحیح از مجموعه مشاهدات زمینی، خطای جذر میانگین مربعات از 2% تا 47% بهبود حاصل مییابد.
محمدحسین سرایی؛ شهاب الدین حج فروش
چکیده
با توجه به ضرورت توسعه پایدار و اهمیت روزافزون آن در مسائل شهری، امروزه در شهرهای مختلف دنیا دوچرخه بهعنوان یک وسیله نقلیه اصلی و پایدار روزبهروز موردتوجه بیشتری قرار میگیرد. بنابراین هدف از اجرای این پژوهش ارزیابی مطلوبیت طراحی مسیرهای شهری برای دوچرخهسواری و رابطة آن با شاخصهای شهر دوستدار دوچرخه در سطح شهر یزد است. این ...
بیشتر
با توجه به ضرورت توسعه پایدار و اهمیت روزافزون آن در مسائل شهری، امروزه در شهرهای مختلف دنیا دوچرخه بهعنوان یک وسیله نقلیه اصلی و پایدار روزبهروز موردتوجه بیشتری قرار میگیرد. بنابراین هدف از اجرای این پژوهش ارزیابی مطلوبیت طراحی مسیرهای شهری برای دوچرخهسواری و رابطة آن با شاخصهای شهر دوستدار دوچرخه در سطح شهر یزد است. این تحقیق ازنظر هدف کاربردی- توسعهای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جمعآوری اطلاعات در این پژوهش به شیوه کتابخانهای، اسنادی و پیمایشی بوده است. جامعة آماری پژوهش شهروندان شهر یزد است. برای برآورد حجم نمونه با توجه به حجم و اندازه جامعه و تجانس و همگونی افراد جامعه، از روش تخمین شخصی استفاده شده است که 120 نفر بهعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شدهاند. در این پژوهش از روشهای هدفمند (گلوله برفی و متواتر نظری) استفاده شده است. بهمنظور ارزیابی و رتبهبندی شاخصها از تکنیکUTA و برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری در نرمافزار SPSS استفادهشده است. براساس نتایج بهدستآمده از تکنیک UTA و وزندهی شاخصهای مربوط که به روش سلسله مراتبی فولر انجامگرفته است، مشخص شد که معیار امنیت با وزن 0.344 در رتبة اول و معیار پیوستگی با وزن 0.181 در رتبة آخر قرار دارند. در تحلیل همبستگی پیرسون مشخص شد که بین متغیرهای درآمد، جنسیت، سن و تحصیلات با سطح رضایت دوچرخهسواران، رابطة معناداری وجود ندارد؛ اما بین رعایت استانداردها در مسیرهای شهری با سطح رضایت این افراد رابطه برقرار است. درنهایت میتوان نتیجه گرفت که مطلوبیت طراحی مسیرهای شهری برای دوچرخهسواری میتواند منجر به ایجاد شهر دوستدار دوچرخه در سطح شهر یزد شود.
مجید دانش؛ حسینعلی بهرامی؛ روشنک درویش زاده؛ علی اکبر نوروزی
چکیده
شن از مهمترین اجزای بافت خاک است که برای عملیات مدلسازی زیستمحیطی و پهنهبندی رقومی خاک، باید مورد توجه واقع شود. از آنجا که این ویژگی، دستخوش تغییرپذیریهای مکانی بوده، لذا تشخیص، پهنهبندی و پایش آن در مقیاس وسیع و با روشهای نمونهبرداری و تحلیل آزمایشگاهی معمول، بسیار هزینهبر و وقتگیر است. با ظهور فناوری مجاورتسنجی ...
بیشتر
شن از مهمترین اجزای بافت خاک است که برای عملیات مدلسازی زیستمحیطی و پهنهبندی رقومی خاک، باید مورد توجه واقع شود. از آنجا که این ویژگی، دستخوش تغییرپذیریهای مکانی بوده، لذا تشخیص، پهنهبندی و پایش آن در مقیاس وسیع و با روشهای نمونهبرداری و تحلیل آزمایشگاهی معمول، بسیار هزینهبر و وقتگیر است. با ظهور فناوری مجاورتسنجی بازتابی(VNIR-DRS)، روزنهای در بررسی این ویژگی خاک ایجاد شده است. طی تحقیق حاضر، از طیفسنجی بازتابی مجاورتی، برای بررسی اجزای شن در قسمتهایی از استان مازندران استفاده شد. جمعاً 128 نمونه از عمق 20 سانتیمتری سطح خاک، براساس روش نمونهبرداری طبقهبندی شدۀ تصادفی و نیز با کمک اطلاعات جانبی همچون: زمینشناسی، کاربری اراضی، نقشۀ راهها، و خاکشناسی استان جمعآوری شد. در ابتدا مجموع نمونهها به دو قسمت برای عملیات واسنجی و اعتبارسنجی تقسیم شد. با بهرهگیری از تحلیل رگرسیون چندمتغیرۀ PLSR و براساس روش اعتبارسنجی متقاطع و عملیات پیشپردازشی چون: میانگینگیری (روش کاهش دادههای طیفی)، هموارسازی و مشتق اول طیفی براساس الگوریتم ساویتسکی-گولای، مدل نهایی با تعداد 2 و 4 عامل؛ بهترتیب: با همبستگی دوطرفۀ پیرسون(RP) حدود 0.83 و0.82 ، ضریب تبیین(R2P) حدود 0.68 و 0.67 ، میانگین مربعات خطای کالیبراسیون(RMSEP) حدود 8.68 و 8.83%، و نیز RPDP تقریبی 1.78 و 1.75، RPIQP تقریبی 2.45 و 2.41 (ست اعتبارسنجی مستقل)، بهعنوان مطلوبترین مدل بهمنظور برآورد مقادیر شن منطقۀ مورد مطالعه، شناخته شد که نتایج، نشاندهندۀ توانایی مناسب مدل در برآورد مقادیر شن منطقه بوده است. درنهایت، قابلیت فناوری مجاورتسنجی، در بررسی اجزای شن منطقه به اثبات رسید. همچنین، از این مدل و نیز دامنههای طیفی مؤثر بهدست آمده میتوان بهعنوان مبنایی برای بررسی مقادیر شن در مقیاس بسیار وسیع، با عملیات بیشمقیاسسازی توسط دادههای ابرطیفی هوایی- ماهوارهای، بهره برد. که این امر نشاندهندۀ اهمیت طیفسنجی مجاورتی در تشخیص طولموجهای مفید و نیز ایجاد مدل، بهمنظور استفادۀ آن در دادههای ماهوارهای، خواهد بود.
میلاد علیزاده بدرش؛ فرهاد حسینعلی
چکیده
تخصیص بهینه منابع آب به کشاورزی مخصوصاً در مناطق خشکی چون ایران امری ضروری است. یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب، تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در پژوهش حاضر، هم خصوصیات فیزیولوژیکی زمین در تناسب کشت مد نظر بوده است و هم جنبه های اقتصادی کشت و هم میزان امکان پذیر بودن کشت هر محصول در هر قطعه زمین از نظر تمایل کشاورزان به ...
بیشتر
تخصیص بهینه منابع آب به کشاورزی مخصوصاً در مناطق خشکی چون ایران امری ضروری است. یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب، تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در پژوهش حاضر، هم خصوصیات فیزیولوژیکی زمین در تناسب کشت مد نظر بوده است و هم جنبه های اقتصادی کشت و هم میزان امکان پذیر بودن کشت هر محصول در هر قطعه زمین از نظر تمایل کشاورزان به آن. به این منظور از تکنیک های مختلف برنامه ریزی خطی و تصمیم گیری چندمعیاره در کنار مدل تحلیلی SWOT استفاده شد. منطقه مورد مطالعه این تحقیق دشت قیقاج در استان آذربایجان غربی می باشد. در ابتدا هشت محصول مناسب کشت در این منطقه شناسایی و تناسب هر یک از زمین ها براساس خصوصیات فیزیولوژیک زمین، برای این محصولات بررسی شد. استفاده تلفیقی از دو مدل تصمیم گیری چندمعیاره AHP و TOPSIS براساس نُه شاخص مهم تأثیرگذار در محصول، نشان داد که در بین این محصولات، کشت گندم، کلزا و جو در این منطقه ایده آل می باشد. سپس برای بهینه سازی کشت از برنامه ریزی خطی با اعمال محدودیت های موجود تحت چهار سناریوی مختلف با هدف به حداکثر رساندن سود اقتصادی، استفاده شد. نتایج پیاده سازی سناریوها نشان داد که با حذف برخی از محصولات آب بر نظیر سیب زمینی و ذرت دانه ای که رتبه های پایینی را در رده بندی تناسب کشت کسب کرده اند، سود اقتصادی افزایش و مصرف آب کاهش می یابد. مرحله انتهایی کار تعیین کشت مناسب برای هر قطعه زمین است. بنابراین با در اختیار داشتن نتایج روش ها که حاصل تصمیم گیری چندمعیاره، بررسی فیزیولوژیکی و چهارسناریوی برنامه ریزی خطی بود و اولویت های کشت در منطقه و مساحت های مناسب کشت هر محصول را دربرداشت، با اتخاذ رویکردی عمل گرایانه و تحلیلی همه جانبه و بهره گیری از نظر کارشناسان، مدل تحلیلی SWOT به خدمت گرفته شد و محصول مناسب برای کشت به هر یک از قطعات زمین تخصیص یافت، به صورتی که در آن سابقه و اولویت کشت کشاورزان بر اساس دانش کشت هم در نظر گرفته شد. الگوی مناسب به دست آمده نسبت به وضع موجود موجب 2,052,120,000 ریال افزایش سود و 90.770.6 متر مکعب کاهش مصرف آب می شود. از مزایای اصلی روش استفاده شده، بهره گیری هم زمان از نتایج مدل های تصمیم گیری چندمعیاره، برنامه ریزی خطی و شرایط کشت در منطقه در راستای پیشنهاد یک الگوی کشت عملیاتی و همه جانبه است.
آرش عظیمی فرد؛ علی حسینی نوه احمدآبادیان
چکیده
بهدلیل پیچیدگیهای پردازش فریم برای تعیین موقعیت و تهیه نقشه در الگوریتمهای ماشین بینایی و فتوگرامتری، روشهای انتخاب فریمهای کلیدی بهمنظور افزایش کارایی الگوریتمها معرفی شدند که در عین حفظ دقت و استحکام الگوریتم، حجم پردازشها را کاهش میدهند. یکی از معروفترین الگوریتمهای تعیین موقعیت و تهیه نقشه همزمان مبتنی ...
بیشتر
بهدلیل پیچیدگیهای پردازش فریم برای تعیین موقعیت و تهیه نقشه در الگوریتمهای ماشین بینایی و فتوگرامتری، روشهای انتخاب فریمهای کلیدی بهمنظور افزایش کارایی الگوریتمها معرفی شدند که در عین حفظ دقت و استحکام الگوریتم، حجم پردازشها را کاهش میدهند. یکی از معروفترین الگوریتمهای تعیین موقعیت و تهیه نقشه همزمان مبتنی بر تصویر (ویژوال اسلم)، الگوریتم ORB-SLAM3 [1] است. انتخاب فریم کلیدی در این الگوریتم و سایر الگوریتمهای این حوزه وابسته به حد آستانههای ابتکاری است. در این مقاله یک روش هندسی و بر پایه اصول طراحی شبکه تصویربرداری در فتوگرامتری بهمنظور انتخاب فریمهای کلیدی در بهبود الگوریتم ORB-SLAM3 پیشنهاد شده است. در این روش، حد آستانههای ابتکاری با اصول فتوگرامتری جایگزین شده است که علاوه بر استحکام الگوریتم، کیفیت ابر نقطه حاصل از فریمهای کلیدی را تضمین میکند. در روش پیشنهادی، ابتدا یک حد آستانه انطباقی در مورد مجاز بودن تعداد نقاطی که ناحیه مخروطی خط دید آنها در یک مخروط چهار ناحیهای تشکیلشده بر روی هر نقطه، تغییر کرده است، تصمیم میگیرد. سپس با تشکیل یک شبکه ۳ در ۳ در هر فریم و شمارش نقاط مؤثر در هر سلول این شبکه، معیار تعادل مرکز ثقل (ECOG) [2] در مورد مناسب بودن توزیع نقاط داخل این فریم تصمیم میگیرد. از طرف دیگر سنسور اینرسی[3] (IMU) در صورت مشاهده تغییرات شدید شتاب حرکت، مستقل از دوربین اقدام به اخذ فریم کلیدی میکند. بهمنظور ارزیابی روش پیشنهادشده، آزمایشهای وسیعی روی داده [4] EuRoC در حالت تکدوربینه و دو دوربین انجام شده است. ارزیابیهای کیفی و کمی با مقایسه مسیر ردیابی شدۀ هر الگوریتم با مسیر مرجع، مقایسه ابر نقطه تشکیلشده از فریمهای کلیدی و مقایسه مقدار خطای مطلق مسیر حرکت[5] (ATE) انجام شده است. همچنین زمان اجرای هر الگوریتم برای تمامی دنباله تصاویر داده EuRoC ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد، الگوریتم پیشنهادی در حالت دو دوربین 18.1% و در حالت تکدوربینه 20.4% دقت تعیین موقعیت ORB-SLAM3 را بهبود داده و علاوه بر این ابر نقطه متراکمتری تولید کرده است.
[1]- Oriented FAST and Rotated BRIEF-Simultaneous Localization And Mapping
[2]- Equilibrium of Center Of Gravity
[3]- Inertial Measurement Unit
[4]- European Robotic Challenge
[5]- Absolute Trajectory Error
لیلا کرمی؛ سید محمد توکلی صبور؛ علی اصغر تراهی
چکیده
مطالعه روند رشد پوشش گیاهی بهطور ویژهای برای تحقیقات محیط زیستی مهم است. برآورد پارامترهای فنولوژی پوشش گیاهی به دادههای زمانی پیوسته NDVI در یک بازه زمانی نیاز دارد. ممکن است در برخی موارد رطوبت خاک، وجود ابر و ذرات معلق بر انرژی بازتابی از پوشش گیاهی اثر بگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با دادههای از دست رفته یا دارای خطا شود. در ...
بیشتر
مطالعه روند رشد پوشش گیاهی بهطور ویژهای برای تحقیقات محیط زیستی مهم است. برآورد پارامترهای فنولوژی پوشش گیاهی به دادههای زمانی پیوسته NDVI در یک بازه زمانی نیاز دارد. ممکن است در برخی موارد رطوبت خاک، وجود ابر و ذرات معلق بر انرژی بازتابی از پوشش گیاهی اثر بگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با دادههای از دست رفته یا دارای خطا شود. در این مطالعه از چهار مزرعه گندم واقع در بخشهای مختلف شهرستان خرمآباد، برای بررسی رفتار فنولوژی گیاه و استخراج پارامترهای فنولوژی استفاده شد. بهاین منظور برای از بین بردن این خطاها در سری زمانی NDVI از مدل TIMESAT استفاده شد. سه تابع مختلف برای از بین بردن نویزها و هموارسازی دادهها در مدل TIMESAT وجود دارد. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر انطباقی ساویتزکی-گولای در استخراج پارامترهای فنولوژیکی خصوصاً در مناطق کوهستانی است. در ابتدا شاخص NDVI با استفاده از دادههای روزانه سنجنده MODIS برای سال 2020 در سامانه گوگل ارث انجین محاسبه شد. پس از برطرف کردن خطاهای موجود در سری زمانی NDVI، از مدل TIMESAT بهمنظور تولید منحنی فنولوژی گیاه گندم در مزارع گرمسیر و سردسیر در نرمافزار TIMESAT3.3 استفاده شد. از توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر ساویتزکی-گولای برای بازسازی دادههای NDVI استفاده شد. طبق نتایج بهدست آمده فیلتر هموارسازی ساویتزکی-گولای بهطور میانگین RMSE برابر 2 دارد. ولی میانگین RMSE توابع گاوسین نامتقارن و لجستیک دوگانه به ترتیب 4 و 11 است. در نتیجه فیلتر ساویتزکی-گولای در بازسازی دادهها و برآورد پارامترهای شروع و پایان فصل رشد دارای صحت بالاتری است.
حسین عساکره؛ سکینه خانی تملیه
چکیده
بارندگی یک عنصر مهم و تأثیرگذار بر جوامع و فعالیتهای انسانی است؛ بهطوریکه امروزه رکن اصلی مطالعات در کلیه برنامهریزیهای محیطی و اقتصادی بهشمار میرود. نظر به اهمیت این عنصر اقلیمی، در پژوهش حاضر تلاش شده است که تغییرات مقدار، فراوانی بارش روزانهی غرب، جنوبغرب ایران طی دورهی آماری (2016- 1979) ارزیابی شود. در ...
بیشتر
بارندگی یک عنصر مهم و تأثیرگذار بر جوامع و فعالیتهای انسانی است؛ بهطوریکه امروزه رکن اصلی مطالعات در کلیه برنامهریزیهای محیطی و اقتصادی بهشمار میرود. نظر به اهمیت این عنصر اقلیمی، در پژوهش حاضر تلاش شده است که تغییرات مقدار، فراوانی بارش روزانهی غرب، جنوبغرب ایران طی دورهی آماری (2016- 1979) ارزیابی شود. در راستای انجام این پژوهش از دو نوع پایگاه داده، پایگاه داده محیطی شامل بارش، (مستخرج از پایگاه داده اسفزاری) و پایگاه دادههای جوی شامل ارتفاع ژئوپتانسیل (مستخرج از پایگاه داده مرکز اروپایی پیشبینی میانمدت جوی موسوم به ECMWF) استفاده شده است. همچنین بهمنظور شناسایی چرخندها از یک الگوریتم عددی استفاده شد. براساس این الگوریتم طی کل دورهی آماری، 459 مرکز چرخندی شناسایی شد. نتایج نشان داد که کمینهی میانگین بارش روزانه در محدودۀ مورد بررسی در طی کل دورهی آماری، بخشهایی از جنوب، جنوبغرب و شمالشرق را در برگرفته است. در زمان فعالیت کمفشار دریای سرخ بخشهای جنوب و جنوبغرب منطقه مورد مطالعه زیر پوشش بارش قرار میگرفته است. بیشینهی بارش در شرایط عمومی و نیز به هنگام فعالیت کمفشار دریای سرخ در بخشهایی از شمالغرب، غرب و شرق محدودهی مورد مطالعه (منطبق بر ارتفاعات زاگرس) با پهنههای زیر پوشش مختلف متمرکز بوده است. درصد مساحت توأم با بیشینۀ بارش در زمان فعالیت کمفشار دریای سرخ بیشتر بوده است. کمینهی شمار روزهای بارانی نیز در طی کل دوره و نیز در زمان فعالیت کمفشار دریای سرخ در قسمتهای جنوب و جنوبغرب منطقهی مورد مطالعه با درصد مساحتهای متفاوت برتری داشته است.
بهروز ناروئی؛ شهیندخت برق جلوه؛ حسن اسماعیل زاده؛ لعبت زبردست
چکیده
گسترش سریع شهرنشینی بههمراه تغییرات بیرویه در کاربری/پوشش اراضی سیستم سیمایسرزمین تهران باعث اختلال در الگوی ترکیب و توزیع زیرساخت سبز شهری شده است. هدف از تحقیق حاضر تحلیل تغییرات فضایی-زمانی الگوی زیرساخت سبز شهری تهران متأثر از فرآیندهای فضایی سیمایسرزمین در بازه زمانی 2030-1990 (4 دوره 10ساله) میباشد. رویکرد پژوهش حاضر، ...
بیشتر
گسترش سریع شهرنشینی بههمراه تغییرات بیرویه در کاربری/پوشش اراضی سیستم سیمایسرزمین تهران باعث اختلال در الگوی ترکیب و توزیع زیرساخت سبز شهری شده است. هدف از تحقیق حاضر تحلیل تغییرات فضایی-زمانی الگوی زیرساخت سبز شهری تهران متأثر از فرآیندهای فضایی سیمایسرزمین در بازه زمانی 2030-1990 (4 دوره 10ساله) میباشد. رویکرد پژوهش حاضر، شناسایی: (1) تأثیر انواع فرآیندهای فضایی در تغییر الگوی ساخت سیمایسرزمین و (2) روابط فیمابین الگوی ساخت فضایی سیمایسرزمین و فرآیندهای بومشناختی در شکلگیری ظرفیتها و محدودیتهای سرزمین شهری است. برای این مقصود از الگوریتم درخت تصمیمگیری در راستای شناسایی فرآیندهای فضایی و از سنجههای سیمایسرزمین در تحلیل تأثیر فرآیندهای فضایی بر تغییر الگوی ترکیب و توزیع سیمایسرزمین تهران بهره گرفته شد. دادههای کاربری/پوشش اراضی مورد نیاز، از تصاویر ماهوارهای لندست (1990 تا 2020) بهدست آمد. بهمنظور پیشبینی تغییرات کاربری/پوشش اراضی برای سال 2030 از مدل CA-Markov استفاده شد. کمّیکردن سنجههای سیمایسرزمین در دو سطح کلاس و سیمایسرزمین در ۴ دوره زمانی مورد نظر انجام گرفت. یافتهها نشان میدهند در سطح کلاس و در بازه زمانی بین سالهای1990 تا 2020، فرآیندهای فضایی "حذف" و "قطعه قطعهشدن" بهترتیب سبب کاهش تعداد و مساحت اراضی سبز و باز در الگوی ترکیب و همچنین کاهش پیوستگی و پراکنش نامتعادل آنها در الگوی توزیع زیرساخت سبز سیمایسرزمین تهران شده است. همینطور در تمامی دورههای زمانی، فرآیند فضایی "تجمع" در لکههای ساخت و ساز تکرار شده است. دادههای پیشبینی برای سال 2030 نیز بیانگر تأثیر فرآیند فضایی "حذف" بر هر دو کاربری/پوشش اراضی سبز و باز زیرساخت سبز سیمایسرزمین تهران میباشد. در سطح سیمایسرزمین نیز در بازه زمانی مورد بررسی شاهد سادهترشدن بستر سیمایسرزمین در نتیجه غلبه کاربریهای ساخت و ساز هستیم. نتایج حاصل برای تعیین نقشه راه برنامهریزی الگوی فضایی زیرساخت سبز شهری کاربرد دارند.
رحیم سرور؛ علی توکلان؛ غلام غلامی
چکیده
سیاست ایجاد شهرهای جدید در ایران باهدف مهار رشد بیرویه جمعیت و کنترل مهاجرت به شهرهای بزرگ، از سال1364 تصویب شد. اهداف اصلی ایجاد شهرهای جدید، توزیع متناسب جمعیت در منطقه شهری موردنظر، تمرکززدایی از کلانشهر موردنظر، ارتقاء معیارهای زیستی و خدماتی، جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت زمین و مسکن میباشد. در این تحقیق بهمنظور تعیین ...
بیشتر
سیاست ایجاد شهرهای جدید در ایران باهدف مهار رشد بیرویه جمعیت و کنترل مهاجرت به شهرهای بزرگ، از سال1364 تصویب شد. اهداف اصلی ایجاد شهرهای جدید، توزیع متناسب جمعیت در منطقه شهری موردنظر، تمرکززدایی از کلانشهر موردنظر، ارتقاء معیارهای زیستی و خدماتی، جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت زمین و مسکن میباشد. در این تحقیق بهمنظور تعیین شاخصهای ایجاد شهر جدید به روش دلفی نظرات افراد خبره و کارشناسان بررسی و گردآوری شد و برای ارزیابی و وزندهی معیارهای بهدستآمده از روش AHP استفاده شده است. برای این کار مقادیر بهدستآمده را وارد نرمافزار Expert Choice 11 نموده و نتایج استخراج شد. در ادامه بهصورت میدانی نظرات جامعه آماری نسبت به شاخصهایی که بیشترین وزن را داشتند، با ابزار پرسشنامه و مصاحبه بررسی و در نرمافزار SPSS میزان دستیابی به اهداف ایجاد شهرهای جدید بررسی شد. در این تحقیق مشخص شد که اهداف کالبدی در ایجاد شهر جدید بیشترین وزن را نسبت به اهداف اقتصادی و جمعیتی داشته و اهداف اقتصادی در رتبه دوم قرار میگیرد. در واقع با ایجاد زیرساختهای لازم در شهر جدید در اهداف کالبدی زمینه برای ایجاد اهداف اقتصادی مهیا خواهد شد. با توجه به یافتههای تحقیق و نظر کارشناسان این امر، درصورتیکه اهداف کالبدی و اقتصادی در هر شهر جدید بهخوبی ایجاد شود و ساکنین از آن رضایت داشته باشند، اهداف جمعیتی بهدنبال آن خواهد آمد و میتوان امیدوار بود که اهداف ایجاد شهر جدید حاصل شود. نتایج بهدستآمده در این تحقیق نشان میدهد که شهر جدید پردیس تا حدودی توانسته است به اهداف طرح تفصیلی دست پیدا نموده، ولی ناکافی بودن زیرساختهای ایجادشده و عدم تناسب تعداد مشاغل و تعداد خانوار و عدم رونق و پویایی اقتصاد پایه در شهر، سبب ایجاد وابستگی به مشاغل خارج شهر شده و بهنظر میرسد نتوانسته است به اهداف افق طرح دست پیدا نماید.
ریحانه مدیرزاده؛ راشد امامی؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ عارف رستمی
چکیده
زمینلرزه فاجعه طبیعی و کشنده است که موجب مرگ و زخمی شدن بسیاری از افراد و امواج تسونامی میشود. اگرچه یکی از رایجترین پدیدههای طبیعی است اما توسط بسیاری از مردم بهعنوان ترسناکترین و خطرناکترین مخاطره در نظر گرفته میشود. در حال حاضر با پیشرفت سنجشازدور، تداخلسنجی راداری بهعنوان روشی کارآمد و نسبتاً دقیق ...
بیشتر
زمینلرزه فاجعه طبیعی و کشنده است که موجب مرگ و زخمی شدن بسیاری از افراد و امواج تسونامی میشود. اگرچه یکی از رایجترین پدیدههای طبیعی است اما توسط بسیاری از مردم بهعنوان ترسناکترین و خطرناکترین مخاطره در نظر گرفته میشود. در حال حاضر با پیشرفت سنجشازدور، تداخلسنجی راداری بهعنوان روشی کارآمد و نسبتاً دقیق در اندازهگیری جابهجایی سطح زمین است. بررسی موردی بر روی زلزله 5 تیرماه سال 1399 در شهر قطور از توابع شهرستان خوی صورت گرفته است. در این مطالعه از فن InSAR و PSI برای برآورد مقدار جابهجایی بهوجود آمده از زلزله استفاده شد و تصاویر در عبورهای بالارو موردبررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرمافزار[1]Sarproz پردازش شد. فن تداخلسنجی راداری[2] و روشهای پیشرفتهتر مانند PSI اجازه میدهند جابهجاییهای عمودی سطح زمین در حد میلیمتر تشخیص داده شود. در این راستا زوج تصاویر موجود با همبستگی خوب از دادههای سنتینل-1 [3] مرتبط با منطقه انتخاب و بهکارگرفته شدهاند. هدف از این تحقیق برآورد میزان بالاآمدگی و فروافتادگی سطح زمین ناشی از زلزله است. پردازش روی تصاویر انتخابی مربوط به دورههای قبل و بعد از تاریخ زلزله انجام شد که خروجیهای موردنظر بهصورت اشکال و نمودار بوده است. نمودارها صحت کار و میزان جابهجایی تجمعی سالانه را نشان میدهند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان جابهجایی سطح زمین بین 16- و 16+ بوده است. بیشترین فرورفتگی و بالاآمدگی بهترتیب مربوط به نواحی شمالشرقی (روستای گوگرد) و نواحی جنوبی منطقه (روستاهای کوتانآباد، میرعمر، گرناویک) است. در راستای بیشینه مقدار جابهجاییها (بالاآمدگی و فروافتادگی) دادههای بهدستآمده از زلزله، نشان میدهد که گسل باشکالا بهعنوان یک گسل چپگرد موجب رخداد این زلزله بوده است.
[1]- SAR PROcessing tool by periZ
[2]- InSAR
[3]- Sentinel1
هادی سلیمانی مقدم
چکیده
بهعنوان یک روند کلی، افزایش تقاضا در استفاده از انرژی در دو بعد کمّی و کیفی همراه با توسعهی اجتماعی و اقتصادی است. بهرهگیری از انرژیهای نو، سالهاست که پایه انجام تحقیقات گسترده و دستیابی به تکنولوژیهای جدید جهانی بوده که باید گفت کشور بزرگ ایران از آن، کم بهره است. انرژی خورشیدی، یکی از مهمترین انواع انرژیهای نو است. ...
بیشتر
بهعنوان یک روند کلی، افزایش تقاضا در استفاده از انرژی در دو بعد کمّی و کیفی همراه با توسعهی اجتماعی و اقتصادی است. بهرهگیری از انرژیهای نو، سالهاست که پایه انجام تحقیقات گسترده و دستیابی به تکنولوژیهای جدید جهانی بوده که باید گفت کشور بزرگ ایران از آن، کم بهره است. انرژی خورشیدی، یکی از مهمترین انواع انرژیهای نو است. هدف از این تحقیق بررسی امکان استفاده از انرژی تابش خورشیدی در روستاهای شهرستان جوین واقع در استان خراسان رضوی میباشد. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل تابش در محیط GIS، نقشه پهنهبندی تابش کل خورشیدی در سطح 113 روستای فعال شهرستان جوین تولید شد. بدین منظور، دو پارامتر کسر پخشیده (K) و تراگسیلایی جوّ با استفاده از مقادیر اندازهگیری شده تابش کل و تابش فراجوّی مربوط به ایستگاههای مورد بررسی برآورد و پس از آن پهنه سالانه تابش دریافتی در سال 2017 به روش تحلیل تابش و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی منطقه با توان تفکیک مکانی 30 متر و برای ایستگاههای تابشسنجی بهصورت نقطهای برآورد شد و نهایتاً براساس نیاز مصرفی روستا و توان تولیدی انرژی خورشیدی در منطقه پتانسیلسنجی صورت گرفت. بنا به نتایج بهدست آمده، مقادیر تابش خورشیدی تقریباً در دامنه 383675- 27605وات بر متر مربع قرار دارد؛ بنابراین پتانسیل لازم را برای اجرای سامانههای فتوولتائیک خورشیدی دارد. با محاسبه و بررسی تابش کلی در سطح منطقه مورد مطالعه، دو روستای حکمآباد و قلعه نو دارای پتانسیل عالی در انرژی تابش خورشیدی شناسایی شدند. مطالعة نقشه پتانسیلسنجی نشان میدهد که، 89.07 درصد از سطح شهرستان دارای پتانسیل عالی، 8.58 درصد دارای پتانسیل خیلی خوب و 2.33 درصد دارای پتانسیل خوب میباشند. همچنین نتایج نشان میدهد که روستاهای کمجمعیت و صعبالعبور پتانسیل بیشتری برای استفاده از انرژی خورشیدی را دارا میباشد.