اطلاعات جغرافیایی
مجید گودرزی؛ فرخنده هاشمی قندعلی
چکیده
پدیده شهرنشینی پدیدهای در حال پیشرفت است و تحلیل مکان مناسب و نحوه توزیع جغرافیایی فضای سبز شهری در توسعه و آینده شهر نقش بسزایی دارد. اگرچه درگذشته فضاهای سبز، بیشتر در جنبههای زیباسازی و ظاهرسازی سیمای نواحی شهرهای تجلی مییافت، امروزه به دلایل متعددی، بهمثابه شش تنفسی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر، بهرهگیری ...
بیشتر
پدیده شهرنشینی پدیدهای در حال پیشرفت است و تحلیل مکان مناسب و نحوه توزیع جغرافیایی فضای سبز شهری در توسعه و آینده شهر نقش بسزایی دارد. اگرچه درگذشته فضاهای سبز، بیشتر در جنبههای زیباسازی و ظاهرسازی سیمای نواحی شهرهای تجلی مییافت، امروزه به دلایل متعددی، بهمثابه شش تنفسی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر، بهرهگیری از رویکرد تلفیقی GIS و روش DEMATEL - ANP به منظور رتبه بندی عوامل موثر بر مکانیابی بهینه فضای سبز شهری (مطالعه موردی؛ شهر مسجدسلیمان) است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با رویکرد تحلیلی- توصیفی میباشد. بهمنظوری گردآوری داده ها، منابع معتبر داخلی و خارجی مرتبط با موضوع مورد مطالعه بررسی و در برخی موارد بررسیهای میدانی و مراجعه به سازمانهای مرتبط انجام شد. در این پژوهش از تکنیک تلفیقی- DEMATEL ANP، استفاده شده و وزن معیارها محاسبه شده و در ادامه، لایههای هرکدام از این وزنها وارد نرمافزار Arc GIS شده است. براساس نتایج پژوهش حاضر 14 معیار بر مکانیابی بهینه فضای سبز شهری در شهر مسجدسلیمان دخیل هستند که این معیارها با اوزان آنها به ترتیب از کم به زیاد عبارتاند از: نزدیکی به مراکز مسکونی (0.09263 و رتبه 1)، نزدیکی به مراکز آموزشی (0.07428 و رتبه 2)، نزدیکی به مراکز فرهنگی (0.07268 و رتبه 3)، میزان تراکم جمعیت (0.07154 و رتبه 4)، نزدیکی به راههای ارتباطی (0.07092 و رتبه 5)، نزدیکی به مراکز مذهبی (0.06979 و رتبه 6)، نزدیکی به فضاهای سبز موجود (0.06967 و رتبه 7)، نزدیکی به مراکز درمانی (0.06934 و رتبه 8)، نزدیکی به مراکز تجاری (0.06923 و رتبه 9)، نزدیکی به تأسیسات و تجهیزات شهری (0.06902 و رتبه 10)، نزدیکی به مراکز نظامی (0.06874 و رتبه 11)، نزدیکی به مراکز اداری (0.06761 و رتبه 12)، نزدیکی به مراکز صنعتی (0.06729 و رتبه 13) و نزدیکی به زمینهای خالی و بایر (0.06726 و رتبه 14).
استخراج، پردازش، تولید و نمایش داده های جغرافیایی
مهدی ابراهیمی بوزانی؛ اصغر نوروزی؛ هنگامه خاکسار
چکیده
از سیاست های پدافند غیرعامل در اکثر کشورهای جهان و بهویژه ایران، احداث پناهگاه های شهری در راستای حفاظت و نگهداری از جان شهروندان و به حداقل رساندن آسیب های احتمالی در حوزه انسانی است. آنچه در تناسب با سیاستِ مطرح شده اهمیت دارد، موقعیت و انتخاب محل مناسب پناهگاه های شهری است. پژوهش حاضر با هدف جانمایی پناهگاه های شهری ...
بیشتر
از سیاست های پدافند غیرعامل در اکثر کشورهای جهان و بهویژه ایران، احداث پناهگاه های شهری در راستای حفاظت و نگهداری از جان شهروندان و به حداقل رساندن آسیب های احتمالی در حوزه انسانی است. آنچه در تناسب با سیاستِ مطرح شده اهمیت دارد، موقعیت و انتخاب محل مناسب پناهگاه های شهری است. پژوهش حاضر با هدف جانمایی پناهگاه های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل در سطح شهر ایلام تدوین شده است. به این منظور 10 شاخص مکانیابی پناهگاه های شهری در قالب چهار معیار کلی (جمعیتی، عملکردی، کالبدی و طبیعی- محیطی)، انتخاب و با بهره گیری از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای(ANP) ضریب اهمیت معیارها و زیرمعیارها مشخص و ضرایبِ به دست آمده در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) در لایه های اطلاعاتی تأثیر داده شد. با همپوشانی آنها، پهنه های مستعد برای ساخت پناهگاه های شهری شناسایی شده است. نتایج پژوهش نشان داد از بین معیارهای کلی، دو معیار «جمعیتی» و «عملکردی» به ترتیب با وزن 0/427و 0/305 و از بین شاخص ها، دو شاخص «نزدیکی به مکان های پرتراکم جمعیتی» و «استقرار در فاصلة مناسب از اهداف دشمن» به ترتیب با وزن 0/303 و 0/236 بیشترین ضرایب اهمیت را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل از تحلیل ترکیبی -GIS ANP نیز نشان داد که هر چهار منطقه شهری ایلام (هانیوان و استانداری و مرکزی؛ سبزی آباد و بانبرز؛ نوروزآباد؛ جانبازان و رزمندگان) مستعد ساخت پناهگاه است؛ اما به ترتیب منطقه 2 (سبزی آباد و بانبرز)، منطقه 1 (هانیوان و استانداری) و منطقه 3 (نوروزآباد) در اولویت قرار دارند.
دورسنجی
نازنین حسن زاده؛ رضا حسن زاده؛ مهدیه حسینجانی زاده؛ مهدی هنرمند
چکیده
در این پژوهش آلودگی هوای ایجاد شده توسط کارخانه ذوب مس خاتونآباد و تعیین شعاع تأثیر آن با استفاده از دادههای سنتینل 5 پی (Sentinel-5P) در سامانه گوگل ارث انجین مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای مربوط به میانگین گازهای دیاکسید سولفور و دیاکسید نیتروژن با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین در محدوده 50 کیلومتری از کارخانه و در بازهی ...
بیشتر
در این پژوهش آلودگی هوای ایجاد شده توسط کارخانه ذوب مس خاتونآباد و تعیین شعاع تأثیر آن با استفاده از دادههای سنتینل 5 پی (Sentinel-5P) در سامانه گوگل ارث انجین مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای مربوط به میانگین گازهای دیاکسید سولفور و دیاکسید نیتروژن با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین در محدوده 50 کیلومتری از کارخانه و در بازهی زمانی یکروزه، هفت روزه، چهارده روزه، یکماهه، دوماهه، سهماهه، ششماهه، دوازده ماهه و سیماهه از ماه دسامبر2020 برای ارزیابی غلظت آلودگی در روزهای سرد سال و در بازههای زمانی مشابه از ماه ژوئن 2021 بهمنظور ارزیابی غلظت آلودگی در روزهای گرم سال بهدست آمد. تحلیل این دادهها برای تعیین بازههای زمانی مؤثر و میزان غلظت تجمعی آنها با استفاده از روش آماری - مکانی تحلیل لکه داغ صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل لکه داغ تصاویر مربوط به گاز دیاکسید نیتروژن نشان میدهد که در بازههای زمانی دو هفته تا دو ماهه در ماههای سرد سال لکه داغ نشانگر وجود گاز دیاکسید نیتروژن در جو مستقر در بالای کارخانه است. اما در بازههای سهماهه، ششماهه، یکساله و سیماهه در ماههای سرد لکه داغ به سمت شمال غرب و در فاصله دورتر از کارخانه مشاهده میشود. همچنین تصاویر مربوط به ماه ژوئن در اطراف کارخانه مورد مطالعه روند مشابهی را نمایان میسازد. نتایج حاصل از تحلیل لکه داغ تصاویر مربوط به گاز دیاکسید سولفور نشانگر مقدار زیاد غلظت این گاز در اطراف کارخانه است و تصاویر با بازههای زمانی یک ماهه و طولانیتر قادر به ارائه اطلاعات دقیقتر و منطقیتر در مورد میزان غلظت گاز دیاکسید سولفور هستند. باتوجه به نتایج بهدست آمده فعالیت این کارخانه میتواند دلیلی بر افزایش میزان غلظت گاز دیاکسید سولفور باشد که شعاع حدود 4 تا 6 کیلومتری و مساحت حدود 10700 هکتار در اطراف کارخانه را تحت تأثیر قرار داده است. نتایج این تحقیق میتواند کارشناسان محیط زیست و محققین را در استفاده و تفسیر بهتر از دادههای ماهواره سنتینل 5 پی در ارزیابی آلودگی هوا در مناطق صنعتی در بازههای زمانی متفاوت با درک بهتری از میزان پراکنش هر گاز در فصول گرم و سرد سال و در هر بازه زمانی یاری رساند.
سیستم اطلاعات جغرافیایی
محمد حسن یزدانی؛ عطا غفاری گیلانده؛ فرحناز ویس مرادی
چکیده
هشتاد درصد از شهرهای جهان در مناطقی قرار دارند که حداقل سالی یکبار براثر مخاطرات طبیعی آسیبدیده اند. هنگامی که یک مخاطره طبیعی رخ میدهد کسانی که خانههای خود را در اثر این مخاطره از دست می دهند، در حالی که خانههایشان بازسازی میشود، به جایی برای زندگی و نیاز به یافتن مکانهای جایگزین دارند. هدف این تحقیق مکانیابی بهینه ...
بیشتر
هشتاد درصد از شهرهای جهان در مناطقی قرار دارند که حداقل سالی یکبار براثر مخاطرات طبیعی آسیبدیده اند. هنگامی که یک مخاطره طبیعی رخ میدهد کسانی که خانههای خود را در اثر این مخاطره از دست می دهند، در حالی که خانههایشان بازسازی میشود، به جایی برای زندگی و نیاز به یافتن مکانهای جایگزین دارند. هدف این تحقیق مکانیابی بهینه ی اسکان موقت در شهر کرمانشاه، با روش توصیفی و متکی بر پیمایش های میدانی با استفاده از مدل جمع وزنی weighted sum و نرم افزار تحلیلی_ترسیمی ArcGIS بهصورت ترکیبی بوده است. در این راستا، در مرحله جمع آوری اطلاعات و داده های اولیه، از مطالعات کتابخانه ای و توزیع پرسشنامه بین خبرگان مرتبط با موضوع مورد مطالعه استفاده شد. با توجه به 9 معیار مهم و مؤثر شیب، دسترسی به راه، فاصله از مراکز نظامی و انتظامی، دسترسی به مراکز آتشنشانی، دسترسی به منابع آب و برق، فاصله از مناطق سیل خیز، تراکم جمعیتی و فاصله از تأسیسات خطرزا است که مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از معیارهای پژوهش گویای این امر بود که از ترکیب شاخصهای 9 گانه در شهر کرمانشاه 1 درصد از محدوده شهر در پهنه مطلوبیت خیلی کم، 11 درصد در پهنه مطلوبیت کم، 37 درصد در پهنه مطلوبیت متوسط، 38 درصد در پهنه مطلوبیت زیاد و 13 درصد در پهنه مطلوبیت خیلی زیاد واقعشده است.
عباس تاج الدینی؛ زهرا سبزی؛ لادن ظریف
چکیده
تعیین محل مناسب دفن زباله های شهری به دلیل تأثیر فراوان بر اقتصاد، اکولوژی و محیط زیست هر منطقه یک امر مهم در فرآیند برنامه ریزی شهری می باشد. برای تحقق این هدف سعی می شود نقاطی با کم ترین احتمال خطر برای محیط زیست و سلامت انسان مد نظر قرار گیرد. سنجش امکان یافتن محل مناسب دفن زباله ها مستلزم انتخاب روشی کارآمد می باشد. بکارگیری روش های ...
بیشتر
تعیین محل مناسب دفن زباله های شهری به دلیل تأثیر فراوان بر اقتصاد، اکولوژی و محیط زیست هر منطقه یک امر مهم در فرآیند برنامه ریزی شهری می باشد. برای تحقق این هدف سعی می شود نقاطی با کم ترین احتمال خطر برای محیط زیست و سلامت انسان مد نظر قرار گیرد. سنجش امکان یافتن محل مناسب دفن زباله ها مستلزم انتخاب روشی کارآمد می باشد. بکارگیری روش های مبتنی بر منطق ریاضی می تواند به اعمال معیارهای لازم و نیز تعیین سهم هر معیار در اثرگذاری بر انتخاب محل مناسب بیانجامد. این تحقیق تلاش دارد تا شاخص ها و مؤلفه های موثر در مکانیابی مناسب ترین محل دفن زباله های شهر کرج را با رویکرد توسعه ی پایدار شناسایی، ارزیابی و اولویت بندی کند. برای تحقق این هدف، سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) فازی با یکدیگر تلفیق شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده های تحقیق نشان داد که معیار "توسعه شهری" با وزن 0/270 مهم ترین معیار در انتخاب محل مناسب دفن پسماند شهری بود و بعد از آن معیار "زیست محیطی" با وزن 0/226 در رتبه دوم و معیار "اجتماعی- اقتصادی" با وزن 0/152 در رتبه آخر قرار گرفتند. همچنین، رتبه بندی زیر معیارهای مهم در هر گروه نیز انجام شد که شاخص های " گسل"، "شرایط اقلیمی"، "فاصله از آب های سطحی"، "بوی نامطبوع محل دفن"، "کاربری زمین"، "دسترسی به تجهیزات و تسهیلات"، "پذیرش مردم"، و "آبراهه اصلی و چاه" بالاترین اهمیت را یافتند. در تحلیل GIS با استفاده از روش وزن دهی افزایشی ساده نیز مشخص شد که منطقه "دشت نظر آباد" و سایت جدید "حلقه دره" ارجح ترین گزینه ها برای انتخاب محل جدید دفن زباله های شهر کرج هستند.
سارا حق بیان؛ بهنام تشیع؛ مهدی مومنی
چکیده
بزهکاری مانند دیگر رفتارهای بشر دارای ظرف زمان و مکان است و اعمال مجرمانه میتوانند در کانونهای جرمخیز در یک مکان و زمان واحد قرار گیرند. هدف این مطالعه، ارائه یک روش سیستماتیک برای شناسایی و نمایش کانونهای مکانی و زمانی جرمخیزی است. این روش، اطلاعات مکانی و زمانی را بهگونهای ترکیب میکند تا بهطور شهودی پروفایل زمانی ...
بیشتر
بزهکاری مانند دیگر رفتارهای بشر دارای ظرف زمان و مکان است و اعمال مجرمانه میتوانند در کانونهای جرمخیز در یک مکان و زمان واحد قرار گیرند. هدف این مطالعه، ارائه یک روش سیستماتیک برای شناسایی و نمایش کانونهای مکانی و زمانی جرمخیزی است. این روش، اطلاعات مکانی و زمانی را بهگونهای ترکیب میکند تا بهطور شهودی پروفایل زمانی کانونهای جرمخیز در سطح خرد و کلان (ساعت، سال) قابل ارزیابی باشد. بدین منظور تعداد 5573 فقره سرقت از منازل مسکونی در شهر بوستون آمریکا در بازه زمانی سال 2015 تا 2018 بهعنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت و از قابلیتهای GIS برای انجام آزمونهای آماری و گرافیکی بهمنظور شناسایی و نمایش کانونهای مکانی و زمانی جرمخیزی استفاده شد. در این تحقیق چهار کانون جرمخیز در خصوص سرقت از منازل مسکونی با استفاده از آزمون تراکم کرنل شناسایی شد. نتایج نشان داد که 78% سرقت از منازل مسکونی در این چهار کانون مکانی جرمخیزی رخ میدهد که تنها 25% از کل مساحت منطقه مورد مطالعه را در برمیگیرند. یافتههای تحقیق نشان داد که ترکیب کانون مکانی زمانی جرمخیزی با تحلیل زمانی به صورت یکجا و بدون در نظر گرفتن کانونهای مکانی جرمخیز در بازههای ماهانه، روزانه و ساعتی تفاوتهای قابل ملاحظه دارد؛ اما نتایج تحلیل سالیانه هر چهار کانون در چهار سال مورد بررسی نشان داد که بیشترین میزان وقوع سرقت در سال 2016 و کمترین میزان سرقت در سال 2018 بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی وقوع سرقت از منازل مسکونی در کانونی رخ داده است که کوچکترین مساحت را در بین کانونها داشته است.
عامر نیک پور؛ حمید عمونیا؛ ساحله شکری
چکیده
پراکندهرویی نوعی گسترش افقی است که تحتتأثیر عوامل مختلف موجب گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها میشود، و گاه سیاستگذاری فضایی را با چالش جدی روبهرو میسازد. پراکندهرویی یکی از مسائل اساسی در راه توسعه پایدار شهری در سراسر جهان بهشمار میرود. رشد شتابان و ناموزون شهری و گسترش کالبدی سریع در قالب رشد بدون برنامه موجب شکلگیری ...
بیشتر
پراکندهرویی نوعی گسترش افقی است که تحتتأثیر عوامل مختلف موجب گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها میشود، و گاه سیاستگذاری فضایی را با چالش جدی روبهرو میسازد. پراکندهرویی یکی از مسائل اساسی در راه توسعه پایدار شهری در سراسر جهان بهشمار میرود. رشد شتابان و ناموزون شهری و گسترش کالبدی سریع در قالب رشد بدون برنامه موجب شکلگیری و تشدید این پدیده در شهرهای ایران شده است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی و به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی، توسعه و گسترش مکانی - زمانی یکی از کانونهای اصلی جمعیت و فعالیت منطقه شمال کشور را در 4 دوره زمانی مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. در این پژوهش از عکسهای ماهوارهای مربوط به سالهای 1990، 2000، 2010 و 2020 استفاده شد. پس از آمادهسازی اطلاعات مورد نیاز، از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تعیین میزان توسعه نواحی مختلف بابلسر استفاده شد و با استفاده از مدلهای آنتروپی و هلدرن چگونگی رشد و توسعه فضایی سنجش شد. طبق نتایج حاصل، گسترش فیزیکی ناحیه دارای الگوی پراکندهرویی است، که این امر در ساختار فضایی ناحیه نارساییهایی را ایجاد کرده است. بر اساس ضرایب آنتروپی، علاوه بر اینکه میزان پراکندهرویی در ناحیه بابلسر بسیار بالاست، بلکه روند آن نیز به شدت رو به افزایش است. مقایسه نتایج دورههای مختلف نشان داد که پراکندهرویی در دو دهه اخیر شدت بیشتری یافته و بهویژه در سالهای 1389 تا 1399 بیشترین گسترش کالبدی اتفاق افتاده است. نتایج نشان میدهد گسترش کالبدی بابلسر از توسعه ناموزونی برخوردار است و سه الگوی اصلی رشد فضایی و پراکندهرویی به راحتی در آن قابل شناسایی است.
زینب ظاهری عبده وند؛ مرضیه مکرم؛ فاطمه مسکینی ویشکایی
چکیده
پهنهبندی اکولوژیکی کشاورزی، ابزاری برای ارزیابی مناسب منابع اراضی، برنامهریزی و مدیریت بهتر کشت در جهت دستیابی به کشاورزی پایدار است. با توجه به اهمیت استان خوزستان در کشاورزی کشور و راهبردی بودن محصول گندم، در این پژوهش پهنهبندی پتانسیل تولید کشت گندم در منطقه دشت باغه خوزستان انجام شد. ویژگیهای اقلیمی شامل دمای میانگین، ...
بیشتر
پهنهبندی اکولوژیکی کشاورزی، ابزاری برای ارزیابی مناسب منابع اراضی، برنامهریزی و مدیریت بهتر کشت در جهت دستیابی به کشاورزی پایدار است. با توجه به اهمیت استان خوزستان در کشاورزی کشور و راهبردی بودن محصول گندم، در این پژوهش پهنهبندی پتانسیل تولید کشت گندم در منطقه دشت باغه خوزستان انجام شد. ویژگیهای اقلیمی شامل دمای میانگین، کمینه و بیشینه و همچنین بارندگی سالیانه بودند. همچنین، عوامل محیطی شامل ویژگیهای توپوگرافی (شیب) و ویژگیهای خاک (شیمیایی و فیزیکی) در نظر گرفته شدند. ویژگیهای خاک از دادههای 96 پروفیل خاک حاصل از مطالعات نیمه تفصیلی منطقه تعیین شد. پهنهبندی ویژگیهای مختلف خاک و متغیرهای اقلیمی با استفاده از روش وزندهی عکس فاصله (IDW) انجام شد. سپس با استفاده از توابع عضویت، نقشه فازی هر یک از پارامترهای مؤثر در تعیین مناطق مستعد برای کشت گندم تهیه شد. در ادامه با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن هر یک از لایهها مشخص و در نهایت در محیط GIS نقشه تناسب اراضی برای کشت گندم تهیه شد. شایان ذکر است که در این مطالعه مهمترین پارامترهای مؤثر بر کشت گندم قبل از ورود به مدل، با استفاده از روشهای آماری انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بخش غربی منطقه مورد مطالعه براساس ویژگیهای خاک، اقلیم و توپوگرافی منطقه برای کشت گندم مناسب است و حدود 46 درصد از مساحت کل محدوده مورد مطالعه را به خود اختصاص داده است (4220 هکتار) و قسمتهایی از جنوب و شمال منطقه مورد مطالعه، نامناسبترین شرایط را برای کشت گندم دارند. بنابراین با استفاده از روش فازی و AHP میتوان مکانهای مناسب برای کشت محصولات زراعی را تعیین کرد.
فرزانه ساسان پور؛ فاطمه محبی؛ امیرحسین کاظم
چکیده
سیل یکی از مخاطرات طبیعی است که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بهدنبال دارد. نقشههای پهنهبندی سیلاب،حاوی اطلاعات پایه و مهم در مطالعات طرحهای عمرانی دنیا میباشند و قبل از هرگونه سرمایهگذاری و یا اجرای طرحهای توسعه، بررسی آن در دستور کار سازمانهای ذیربط قرار دارد. رودخانه طالقان طی سالیان متمادی با بروز سیلابهای ...
بیشتر
سیل یکی از مخاطرات طبیعی است که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بهدنبال دارد. نقشههای پهنهبندی سیلاب،حاوی اطلاعات پایه و مهم در مطالعات طرحهای عمرانی دنیا میباشند و قبل از هرگونه سرمایهگذاری و یا اجرای طرحهای توسعه، بررسی آن در دستور کار سازمانهای ذیربط قرار دارد. رودخانه طالقان طی سالیان متمادی با بروز سیلابهای متعددی مواجه بوده است. اما تاکنون مطالعات جامعی در این ارتباط صورت نگرفته است. با توجه به اینکه بـدون توجه به مخاطره سیل، سکونتگاههای چندی در حاشیه شاخههای فرعی و اصلی رودخانه احداث گردیده و حتی شـهرک طالقـان اصـلیتـرین استقرارگاه جمعیتی در منطقه در حاشیه آن قرار دارد، همچنین ساخت و ساز بناهـای مسـکونی و تجاری در حاشـیه رودخانـه رو به گسترش است پـژوهش حاضر بهدنبال این است تا بـا هـدف تعیـین پهنـههـای با خطر سیلگیری در محدوده حوضه آبخیز طالقان به تعیین مناطقی که بیشترین آسیب از خطر سیل دارند، پرداخته و با اسـتفاده از نـرمافـزار ARC GIS این اراضی را بهصورت نقشه پهنهبندی مشخص نماید. تهیه نقشه پهنهبندی خطر سیل با استفاده از روش FuzzyVIKOR و با تعیین وزن از طریق critic برای 7 معیار مؤثر در ارزیابی پهنههای سیلگیر شامل: ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهات شیب، کاربری اراضی، زمینشناسی، فاصله از آبراهه و میانگین بارش، انجام شد. نتایج این پژوهش که در پنج طبقه تهیه گردیده است، نشان میدهد 83 درصد از کل مساحت حوضه شامل پهنههای بیخطر یا با خطر کم میباشد. اما 17 درصد از اراضی آن، دارای خطر سیلگیری متوسط و بالا هستند که شامل عرصههای اطراف آبراهه اصلی و آبراهههای فرعی با کاربریهای مسکونی و کشاورزی در حوضه میباشند. بنابراین لزوم رعایت حریم رودخانه طالقان در اراضی پست با شیب کم و متوسط، در توسعه کاربریهای شهری روستایی منطقه، به منظور کاهش آسیبهای ناشی از سیل، باید اجرایی گردد.
سیستم اطلاعات جغرافیایی
محمدامین دانشفر؛ مهدی ارجمند
چکیده
پسماند نهایی ناشی از استفاده سیال حفاری پایه روغنی در عملیات حفاری چاههای نفت و گاز پس از انجام فرآیندهای مختلف بر روی آن بایستی بهصورت مناسبی دفن شود. این تحقیق بهمنظور انتخاب مکانهای مناسب دفن پسماند حفاری روغنی تولیدشده از میادین نفت و گاز تحت مدیریت IOOC در شرق خلیجفارس (مناطق قشم، کیش، سیری و لاوان) صورت گرفته است. مطالعه ...
بیشتر
پسماند نهایی ناشی از استفاده سیال حفاری پایه روغنی در عملیات حفاری چاههای نفت و گاز پس از انجام فرآیندهای مختلف بر روی آن بایستی بهصورت مناسبی دفن شود. این تحقیق بهمنظور انتخاب مکانهای مناسب دفن پسماند حفاری روغنی تولیدشده از میادین نفت و گاز تحت مدیریت IOOC در شرق خلیجفارس (مناطق قشم، کیش، سیری و لاوان) صورت گرفته است. مطالعه مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی ـ تحلیلی است. در این پژوهش بهمنظور شناسایی مکانهای مناسب دفن پسماند حفاری روغنی در جزیره لاوان از نتایج حاصل از روش AHP در GIS استفاده شد. نتایج بهدست آمده از روش AHP نشان داد که فاصله از مراکز جمعیتی (وزن 0.229)، فاصله از جادهها (وزن 0.161)، فاصله از رودخانه (وزن 0.137) و فاصله از فرودگاه (وزن 0.108) از بین زیرمعیارهای (لایهها) در نظر گرفته شده برای انتخاب مکان مناسب دفن پسماند در جزیره لاوان بهترتیب دارای اهمیت بیشتری هستند. لایههای مذکور تأثیر بیشتری را نسبت به دیگر لایهها در انتخاب مکانهای مناسب دفن پسماند در این جزیره دارند. با استفاده از نرمافزار GIS محدودههای مناسب دفن پسماند در ۵ کلاس با درجههای خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و بسیار ضعیف بهعنوان مکانهای پیشنهادی معرفی شدند. تحلیل فضایی نقشههای نهایی بهدست آمده حاکی از مناسب بودن سایتهای ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ (اراضی واقع در مرکز جزیره لاوان) برای دفن پسماند حفاری است. دوری از مراکز جمعیتی، جادهها، رودخانه و فرودگاه این مناطق را به مکانهای مناسب دفن پسماند در راستای توجه به معیارهای زیستمحیطی و فرهنگی ـ اجتماعی تبدیل مینماید.
مرتضی حیدری مظفر؛ مرتضی شهاوند
چکیده
استفاده از آب زیرزمینی یکی از راهکارهای مقابله با کمآبی در مناطق خشک و نیمهخشک است. کمبود منابع مالی، زمانی و تکنولوژیکی بهعلاوه شرایط فیزیکی سبب میشود که استفاده از آب در نواحی خشک در اغلب کشورهای در حال توسعه با محدودیتهایی مواجه باشد. طی چند سال گذشته استفاده از سدهای زیرزمینی بهعنوان راهحلی برای غلبه بر مشکل کمآبی ...
بیشتر
استفاده از آب زیرزمینی یکی از راهکارهای مقابله با کمآبی در مناطق خشک و نیمهخشک است. کمبود منابع مالی، زمانی و تکنولوژیکی بهعلاوه شرایط فیزیکی سبب میشود که استفاده از آب در نواحی خشک در اغلب کشورهای در حال توسعه با محدودیتهایی مواجه باشد. طی چند سال گذشته استفاده از سدهای زیرزمینی بهعنوان راهحلی برای غلبه بر مشکل کمآبی در مناطق خشک و نیمهخشک مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، به روش ترکیب نقشههای فازی در سیستم اطلاعات مکانی (GIS)، مکانهای مناسب برای احداث سد زیرزمینی در دشت کبودرآهنگ، واقع در شمال استان همدان شناسایی میشوند. برای این منظور، پارامترهای مؤثر در احداث سد زیرزمینی همچون شیب، موقعیت چاهها، چشمهها و قناتها، مسیر رودخانهها، محل قرارگیری گسلها، موقعیت روستاها و شهرها، وضعیت راههای ارتباطی و همچنین ضخامت آبرفت برای منطقه موردمطالعه جمعآوری شد. سپس با استفاده از ابزارهای تحلیل مکانی، لایههای اطلاعاتی مربوط به هرکدام از پارامترها بهصورت لایهی رستری و با استفاده از عملگر فاصله اقلیدسی و درونیابی براساس روش مثلثبندی دلونی آمادهسازی شده و به کمک ترکیب نقشههای فازی، استانداردسازی بر روی معیارهای مختلف انجام گرفت. با جمعبندی تحقیقات و استانداردها، نقشههای معیار به کمک عملگرهای فازی با هم ترکیب شد؛ در روش عملگر اشتراک فازی منطقهای به وسعت 3342 هکتار و در روش عملگر ضربی فازی منطقهای به وسعت 2393 هکتار، حدود یک درصد منطقه مطالعاتی و در روش عملگر گامای فازی منطقهای به وسعت 35574 هکتار، 10.32 درصد منطقه مطالعاتی، دارای پتانسیل بسیار مناسب برای احداث سد زیرزمینی مشخص شدند. نتایج نشان داد که در صورت وجود دادههای مناسب مکانی و نقشههای با دقت، روش ترکیب نقشههای فازی میتواند نتایج مناسبی برای پیشنهاد مکانهای مناسب احداث سد زیرمینی را ارائه نماید.
اسماعیل علی اکبری؛ مصطفی طالشی؛ محمد رضا کرمی؛ کیومرث ملکی
چکیده
زلزله پدیده و رخدادی طبیعی و غالباً مخرب است که در برنامه ریزی شهری کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. غالباً تحقیقات موجود در رابطه با کاهش خسارات ناشی از زلزله حول روش های ساخت و ساز ساختمانی برای افزایش مقاومت بنادر برابر زلزله بوده است. پژوهش حاضر با تأکید بر شناسایی شاخص های آسیب پذیری و پهنه بندی خطر در چهار ...
بیشتر
زلزله پدیده و رخدادی طبیعی و غالباً مخرب است که در برنامه ریزی شهری کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. غالباً تحقیقات موجود در رابطه با کاهش خسارات ناشی از زلزله حول روش های ساخت و ساز ساختمانی برای افزایش مقاومت بنادر برابر زلزله بوده است. پژوهش حاضر با تأکید بر شناسایی شاخص های آسیب پذیری و پهنه بندی خطر در چهار شاخص طبیعی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی با 44 زیر شاخص، آسیب پذیری ناشی از زلزله را به صورت جامع و مطلوب مشخص و بر اساس آن استراتژی های کاهش خطر را تعریف نموده است. در مقاله حاضر با بررسی های بنیادی و ارائه مبانی نظری در ارتباط با موضوع و محدوده مورد مطالعه نسبت به تشکیل پایگاه اطلاعاتی مورد نیاز در محیط نرم افزاری ArcGISاقدام گردید و سپس با ایجاد لایه های مؤثر و دخیل در فرآیند تحلیل و ارزیابی برای هر شاخص به صورت جداگانه مدل AHPاجرا و سپس نتیجه نهایی هر شاخص در یک ماتریس جدید مجدداً در مدل AHPاجرا و در نهایت نقشه پهنه بندی آسیب پذیری نهایی به دست آمد. تشکیل ماتریس به تحلیل میزان آسیب پذیری کاربری ها، با توجه به شرایط محدوده مورد مطالعه پرداخته است که در نهایت آسیب پذیری کلان شهر کرمانشاه با توجه به معیارهای کمی و کیفی با استفاده از نرم افزار ArcGISو مدل AHPبه صورت نقشه پهنه آسیب پذیر مشخص و راه های کاهش آسیب پذیری بررسی و نتایج بررسی ها بر اساس موقعیت مکانی محدوده مورد مطالعه در قالب توسعه میان افزا و توسعه درون زا ارائه شده است.
مسلم درویشی؛ ابوذر رمضانی
چکیده
در سالهای اخیر به میزان قابلتوجهی از منابع آب زیرزمینی کاسته شده است. در این شرایط روند کشت محصولات کشاورزی ازنظر اقتصادی توجیهپذیر نیست. چراکه بیش از 80درصد از منابع آبی در بخش کشاورزی مصرف میشود و سالهاست که موضوع بهینهسازی و تغییر الگوی کشت در کشور مطرحشده است.یکی از چالشهایی که در تغییر الگوی کشت میبایست در نظر گرفت، ...
بیشتر
در سالهای اخیر به میزان قابلتوجهی از منابع آب زیرزمینی کاسته شده است. در این شرایط روند کشت محصولات کشاورزی ازنظر اقتصادی توجیهپذیر نیست. چراکه بیش از 80درصد از منابع آبی در بخش کشاورزی مصرف میشود و سالهاست که موضوع بهینهسازی و تغییر الگوی کشت در کشور مطرحشده است.یکی از چالشهایی که در تغییر الگوی کشت میبایست در نظر گرفت، حفظ سطح درآمد کشاورزان و دیگری تأمین نیاز داخل کشور از محصولات تولیدشده است. مهمترین نوآوری این تحقیق ترکیب سنجشازدور و سیستم اطلاعات مکانی، جهت بهینهسازی الگوی کشت بهصورت قطعهمبنا، با در نظر گرفتن دو سناریو برای دشت اسدآباد همدان است. در سناریو اول هدف کمینهسازی مصرف آب و بیشینهسازی درآمد است و در سناریو دوم هدف کمینهسازی مصرف آب و تأمین نیاز داخلی کشور است. علاوه بر توسعه توابع هدف، محدودیتهایی مانند نوع محصول زیر کشت، قطعهمبنا بودن، محدودیت تناوب و نیاز داخلی مدلسازی شدند. با در نظر گرفتن دو تابع هدف یک الگوریتم پیشنهادی جهت بهینهسازی الگوی کشت ارائه شده و نتایج در قالب آن پیادهسازی شده است. نتایج نشان میدهد، در هردو سناریو میزان مصرف آب برای دشت اسدآباد حدود 50% کاهش داشته است و درآمد کشاورزان تنها حدود 10% کاهش خواهد داشت. با در نظر گرفتن این موضوع که کشاورزی پایدار نیاز به کاهش مصرف آب دارد، با بهکارگیری این الگو سطح درآمد کشاورزان با کاهش مصرف آب دچار تغییر جدی نخواهد شد.
کاظم برهانی؛ اشرف عظیم زاده ایرانی؛ امیرحسین الهامی
چکیده
با تمرکز جمعیت در شهرها که حاصل غلبه شهرنشینی در دهههای اخیر میباشد، توجه به امنیت و ایمنی شهرها توسط مدیران و برنامهریزان شهری بیشتر شده است. داشتن شهری ایمن و امن نیازمند بهرهگیری چندمنظوره از فضاهایی است که در شرایط عادی کاربری معمول خود را دارند و در شرایط بحران میتوانند بهعنوان پناهگاه اضطراری و مرکز مدیریت بحران مورد ...
بیشتر
با تمرکز جمعیت در شهرها که حاصل غلبه شهرنشینی در دهههای اخیر میباشد، توجه به امنیت و ایمنی شهرها توسط مدیران و برنامهریزان شهری بیشتر شده است. داشتن شهری ایمن و امن نیازمند بهرهگیری چندمنظوره از فضاهایی است که در شرایط عادی کاربری معمول خود را دارند و در شرایط بحران میتوانند بهعنوان پناهگاه اضطراری و مرکز مدیریت بحران مورد استفاده شهروندان قرار گیرند. در واقع این نوع استفاده از اماکن، تحت عنوان کاربریهای چندمنظوره در مدیریت بحران یاد میشود. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و مکانیابی کاربریهای چندمنظوره در شهر سراوان (از شهرهای مرزی جنوبشرق کشور) است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است که با روشهای تلفیقی تصمیمگیری چندمعیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت پذیرفته است. نتایج این تحقیق بهصورت نقشههای با کلاسبندی پنجطبقهای و دهطبقهای ارائه گردیده است. طبق نتایج، شمالشرق شهرسراوان بهترین موقعیت را از لحاظ مکانیابی کاربریها و فضاهای چندمنظوره با امتیاز فازی (2.7)داشته، بزرگترین پهنه بامناسبترین شرایط در شمالشرق شهر و در جنوبشرقی،جنوب و جنوبغربی نیز بهترین موقعیتها باتوجه به تحلیل موجود است.البته با این توضیح که مساحتپهنه در این محدوده بسیار پایین است. پهنه وسیعی از شهرکه کمانهای را تشکیل میدهد در شمالغرب شهر به سمت جنوبشرقی شهر با امتیاز فازی (1.54) نیز از لحاظ معیارهای مورد بررسی دارای شرایط نامناسب است. البته با توجه به کلاسبندی نقشه در طیف دهطبقهای، نقشه نهایی در بدنه همین پهنه نیزشرایط را بهصورت یکسان نشان نمیدهد و در این پهنه نیز موقعیتهایی مناسبتر نسبت به پهنههای اطراف آن میتوان برای کاربریهای چندمنظوره با توجه به جمیع موارد دیگر در نظر گرفت.
مصطفی محمدی ده چشمه؛ فرشته شنبه پور
چکیده
ایمنی و امنیت شهری از دیرباز تاکنون در برنامهریزی سکونتگاههای شهری مورد توجه بوده و برنامهریزان همواره در ساخت و طراحی مناطق شهری به این امر مهم توجه میکردند. همچنین کاهش میزان آسیبپذیری کاربریهای شهری با بهرهگیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل میتواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها و کاهش میزان ...
بیشتر
ایمنی و امنیت شهری از دیرباز تاکنون در برنامهریزی سکونتگاههای شهری مورد توجه بوده و برنامهریزان همواره در ساخت و طراحی مناطق شهری به این امر مهم توجه میکردند. همچنین کاهش میزان آسیبپذیری کاربریهای شهری با بهرهگیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل میتواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها و کاهش میزان خسارات مؤثر واقع شود و امروزه یکی از مهمترین اهدافی است که مدیران شهری درصدد اجرای آن میباشند. شهر یاسوج در سلسله جبال زاگرس و در زون زاگرس چینخورده واقع شده و بهعلت قرار گرفتن در اطراف چینخوردگیها، گسلهای فعال و لرزهخیز ازجمله سه گسل مهم زاگرس، دنا و قطر- کازرون، در معرض وقوع مخاطرات متعدد ناشی از گسلهای فعال (گسلش سطحی، زمینلغزش و سنگریزش، روانگرایی) قرار دارد. هدف پژوهش حاضر تحلیل مکانی خطرپذیری زیرساختهای حیاتی در شهر یاسوج میباشد که به لحاظ هدف؛ کاربردی- نظری بوده و بررسی در آن به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. در آنالیز تحقیق پس از تعیین کاربریهای منتخب و پیادهسازی مدل مکانی و ترکیبی (FAHP-GIS)، وزن نهایی شاخصها بهدست آمده و سپس با استفاده از ابزار Distance حریم همجواری هرکدام از لایهها مشخص شد. در ادامه با استفاده از Fuzzy Overlay همپوشانی لایهها با Gamma 0.9 انجام گرفت. نتایج حاصل نشان میدهد که 11 کاربری یعنی 45.83 درصد زیرساختها در طیف خطرپذیری بالا قرار دارند، 6 کاربری یعنی 25 درصد زیرساختها در طیف نسبتاً خطرپذیر قرار دارند، 5 زیرساخت یعنی 20.83 درصد زیرساختها در طیف خطرپذیری متوسط قرار دارند، 2 زیرساخت یعنی 8.33 درصد زیرساختها در طیف خطرپذیری کم قرار دارند و در طیف خطرپذیری خیلی کم هیچ کاربری قرار ندارد. از نظر خطرپذیری نواحی، ناحیه دو شهر یاسوج با 66.66 درصد دارای بیشترین خطرپذیری میباشد.
نعمت حسین زاده؛ علیرضا استعلاجی؛ تهمینه دانیالی
چکیده
شهرها اغلب محل تراکم بسیار زیاد جمعیت و پدیده های انسان ساخت هستند. به همین دلیل در صورت نبود آمادگی برای مقابله بابحران،احتمال بروز خسارات جانی و مالی بالا است. در این بین مباحث شهرسازی و ارتباط آن با مدیریت بحران از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث خطرپذیری بافت های فرسوده شهری می باشد. این امر همواره دغدغه هایی را در میان ...
بیشتر
شهرها اغلب محل تراکم بسیار زیاد جمعیت و پدیده های انسان ساخت هستند. به همین دلیل در صورت نبود آمادگی برای مقابله بابحران،احتمال بروز خسارات جانی و مالی بالا است. در این بین مباحث شهرسازی و ارتباط آن با مدیریت بحران از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث خطرپذیری بافت های فرسوده شهری می باشد. این امر همواره دغدغه هایی را در میان برنامه ریزان، مدیران شهری، دولت ها و ملت ها و دست اندر کاران مدیریت بحران شهری ایجاد نموده است. در این میان، برنامه ریزی کاربری زمین به جهت مهم بودن از دیدگاه توسعه پایدار، پیکربندی مطلوب، و مدیریت بحران آن از اهمیت و ضرورت زیادی برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی مدلی مکان محور برای ارزیابی مکانی- فضایی کاربری اراضی شهری با رویکرد مدیریت بحران در منطقه 19 شهرداری تهران می باشد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی می باشد. برای رسیدن به این هدف دو فاکتور کمی و کیفی به طور جداگانه ارزیابی و تحلیل شده است. در تحلیل شاخص کمی به مقایسه سرانه کاربری در وضع موجود منطقه با سرانه استاندارد کشور و در شاخص کیفی سه معیار سازگاری، ظرفیت و مطلوبیت در محیط GIS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان می دهد کاربری های موجود در قسمت غرب و جنوب غربی این منطقه از منظر مدیریت بحران استانداردهای لازم را ندارد. همچنین اغلب کاربری های ناسازگار و نسبتا ناسازگار در نزدیکی گسل شهر ری و کهریزک واقع شده لذا توجه به پیش بینی، برنامه ریزی و مدیریت بحران را برای مسئولین این منطقه دو چندان کرده است.
یاسر ابراهیمیان قاجاری
چکیده
برنامهریزی اسکان موقت زلزله باهدف کاهش آسیب های ثانویه زمین لرزه همواره یکی ازدغدغههای اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. در گذشته برنامه ریزی اسکان موقت صرفاً با توجه به اصولی مانند خالی بودن زمین یا بدون مالک بودن آن صورت میگرفته، اما امروزه این کار با استفاده از فناوری های ...
بیشتر
برنامهریزی اسکان موقت زلزله باهدف کاهش آسیب های ثانویه زمین لرزه همواره یکی ازدغدغههای اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. در گذشته برنامه ریزی اسکان موقت صرفاً با توجه به اصولی مانند خالی بودن زمین یا بدون مالک بودن آن صورت میگرفته، اما امروزه این کار با استفاده از فناوری های نوین مانند GIS و با در نظر گرفتن معیارهای متعدد مکانی و توصیفی انجام میشود. با توجه به اینکه تاب آوری شهری از مهمترین شاخه های مدیریت بحران شهری میباشد، لذا ارزیابی خطرپذیری و برنامه ریزی برای کاهش آن ازجمله مکانیابی اسکان موقت (به عنوان یکی از اصول تاب آوری شهری) بسیار ضروری است. با بررسیهای صورت گرفته شهر بابل وضعیت مناسبی از نظر اسکان موقت زلزله زدگان ندارد که آن هم، به دلیل عدم توجه به لحاظ نمودن این مراکز مهم در برنامه ریزی شهری میباشد. در تحقیق حاضر، نظرات کارشناسان خبره با تخصصهای مهندسی سازه، زلزله، شهرسازی، مدیریت بحران، پدافندغیرعامل، ترافیک و حمل و نقل مورد استفاده قرار گرفته و معیارهای مؤثر در مکانیابی مراکز اسکان موقت استخراج و وزن دهی شدند. سپس با استفاده از توابع تحلیلی GIS، نقشههای معیار تولید و با ترکیب آنها بهترین مناطق برای اسکان موقت (پس از زلزله احتمالی) در شهر بابل مشخص شد. با تحلیل نتایج مشخص شد که تنها 7 درصد از محدوده شهر بابل برای اسکان موقت مناسب است. این مناطق با توجه به سایر استانداردهای اسکان موقت مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت شش محل و در مجموع 107 هکتار (کمتر از 4درصد) برای اسکان موقت مناسب تشخیص داده شد. اگرچه این 107 هکتار در حال حاضر میتواند پاسخگوی نیاز شهر بابل با توجه به جمعیت کنونی آن باشد، اما اگر نرخ رشد جمعیت شهر بابل و از طرفی افزایش ساخت و ساز و در نتیجه آن کاهش فضای مناسب برای اسکان موقت در نظر گرفته شود، قطعاً در آیندهای نزدیک شهر بابل با کمبود فضای مناسب جهت اختصاص به اسکان موقت زلزله زدگان مواجه خواهد بود.
رضا امین عطایی؛ سحر اخوان؛ امیرهوشنگ نظامیوند چگینی
چکیده
کشور ایران با توجه به توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، شرایط جغرافیایی و سازندهای متنوع زمینشناختی، فعالیتهای نئوتکتونیکی و لرزهخیزی، شرایط مساعدی را برای وقوع پدیده زمین لغزش، به طور بالقوه داراست. در نظر گرفتن خصوصیات ژئوتکنیکی خاک میتواند در ارزیابی بهتر خطر احتمال وقوع زمین لغزش نقش مؤثری داشته باشد. این پدیده هر ساله به ...
بیشتر
کشور ایران با توجه به توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، شرایط جغرافیایی و سازندهای متنوع زمینشناختی، فعالیتهای نئوتکتونیکی و لرزهخیزی، شرایط مساعدی را برای وقوع پدیده زمین لغزش، به طور بالقوه داراست. در نظر گرفتن خصوصیات ژئوتکنیکی خاک میتواند در ارزیابی بهتر خطر احتمال وقوع زمین لغزش نقش مؤثری داشته باشد. این پدیده هر ساله به خسارتهای مالی و جانی، تخریب راهها، خطوط لوله، خطوط انتقال نیرو، تأسیسات معدنی، تونلها، نقاط مسکونی شهری و روستایی و منابع طبیعی در کشور منجر میشود. یکی از روش های آماری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از روش اصلاح شده LNRF موسوم به روشLNSF است. روشLNSF بادر نظر گرفتن چهار کرانه برای مقادیر لایه وزنی LSI، منطقه را به پنج پهنه استعداد وقوع زمین لغزش تقسیم می کند. در پژوهش حاضر با استفاده از این روش ابتدا مساحت وسیعی از منطقه مورد مطالعه (حدوداً 12800 هکتار) جهت ارزیابی استعداد زمین لغزش پهنهبندی شد و سپس با در نظر گرفتن خصوصیات ژئوتکنیکی منطقه و با تمرکز بر بحرانی ترین پهنه (استعداد زمین لغزش خیلی زیاد) عوامل و شرایط وقوع و راهکارهای جلوگیری از وقوع زمین لغزش بررسی شد. در مرحله وزندهی، بالاترین وزن به دسته هفتم از لایه کاربری اراضی اختصاص داشته که همین دسته در پهنهبندی نهایی تقریباً تمامی پهنه استعداد زمین لغزش خیلی زیاد را در مقایسه با سایه دسته ها پوشش داده است. نتایج حاکی از آن بود که حدود نیمی از خاک پهنه با خطر زمین لغزش خیلی زیاد، از نوع CL (رس با خاصیت خمیری کم) است، همچنین با تعیین ضریب اطمینان استاتیکی در پهنه مورد اشاره مشخص شد که در صورت رسیدن خاک به درجه اشباع می توان انتظار ناپایداری دامنه ها در بخش وسیعی از منطقه مورد مطالعه را داشت.
حسن امامی؛ حسن شهریاری
چکیده
در این تحقیق، کمّیسازی عوامل محیطی و انسانی در وقوع و گسترش آتشسوزی جنگل در منطقه جنگلی حفاظت شده ارسباران، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور با ترکیب دادههای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، از باندهای انعکاسی و حرارتی تصاویر ماهوارهای لندست 8، مدل رقومی ارتفاعی زمین، سرعت و جهت باد، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، ...
بیشتر
در این تحقیق، کمّیسازی عوامل محیطی و انسانی در وقوع و گسترش آتشسوزی جنگل در منطقه جنگلی حفاظت شده ارسباران، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور با ترکیب دادههای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، از باندهای انعکاسی و حرارتی تصاویر ماهوارهای لندست 8، مدل رقومی ارتفاعی زمین، سرعت و جهت باد، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، شیب، جهت شیب، نزدیکی به جادهها و مناطق مسکونی به عنوان عوامل طبیعی و انسانی استفاده شده است. ابتدا با تلفیق این دادهها، نقشه منـاطق خطر آتشسوزی جنگل تولید گردید و سپس نقشه مناطق با ریسک 50 درصدی آتشسوزی تولید شد. برای بررسی و اعتبار سنجی نتایج حاصل، دادههای مرجع آتشسوزیهای پیشین مورد استفاده قرار گرفت. نتایج کمّی پارامترهای مذکور نشان دادند که پوشش گیاهی با 58/36 درصد همبستگی، شیب با مقدار 38/38 درصد دارای بالاترین تأثیر و سایر پارامترها در مراتب بعدی در انتشار آتشسوزی قرار دارند. همچنین نتایج مقادیر ضرایب همبستگی نرمال شده این پارامترها نشان داد که به ترتیب شاخصهای پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، جهت شیب و شیب با 29/20%، 29/11%، 21/93% و 19/75%،بالاترین میزان همبستگی با نقشه خطر وقوع آتشسوزی را دارند. همچنین، نتایج ارزیابی نقشه پتانسیل آتشسوزی با ریسک 50 درصدی نشان داد که حدود 17% منطقه دارای پتانسیل خیلیزیاد بوده و بیشتر از 50 درصد منطقه در وضعیت خطر زیاد برای آتشسوزی قرار دارد. علاوه بر عوامل محیطی، بررسی ارتباط عوامل انسانی با خطر آتشسوزی نشان داد که عامل نزدیکی به جاده بیشترین سهم را در ایجاد وقوع آتشسوزی در منطقه دارد. نتایج کمّی عوامل انسانی در وقوع خطر آتشسوزی نشان داد که راههای ارتباطی و مناطق مسکونی به ترتیب حداقل 32 درصد و حداکثر 68 درصد همپوشانی با خطر وقوع آتشسوزی در منطقه مطالعاتی را دارا هستند.
محمد فلاح ززولی؛ علیرضا وفایی نژاد؛ علی اصغر آل شیخ؛ مهدی مدیری؛ حسین آقامحمدی
چکیده
زمین لغزش از انواع مهم مخاطرات طبیعی است که امنیت جانی و مالی را مورد تهدید قرار می دهد و موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی میشود. تهیه نقشههای پهنهبندی از جمله اقداماتی است که از طریق آن میتوان مناطق حساس به لغزشهای آینده را شناسایی و از نتایج آن برای برنامهریزی کاربری زمین، جلوگیری از فعالیتهای عمرانی غیرمجاز، ...
بیشتر
زمین لغزش از انواع مهم مخاطرات طبیعی است که امنیت جانی و مالی را مورد تهدید قرار می دهد و موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی میشود. تهیه نقشههای پهنهبندی از جمله اقداماتی است که از طریق آن میتوان مناطق حساس به لغزشهای آینده را شناسایی و از نتایج آن برای برنامهریزی کاربری زمین، جلوگیری از فعالیتهای عمرانی غیرمجاز، طرحریزی زیرساختها و بهسازی و ترمیم آنها استفاده کرد. این مطالعه با بهرهگیری از سیستم اطلاعات مکانی و مدلهای آنتروپی شانون و ارزش اطلاعاتی چارچوبی را برای تهیه نقشه مناطق حساس به زمین لغزش در منطقه رودبار الموت شرقی در استان قزوین که درگیر معضل زمین لغزش و ناپایداریهای دامنه است، ارائه میدهد. در این راستا بعد از شناسایی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش و تهیه داده های مربوطه، نقشههای معیار شامل لیتولوژی، شیب، فاصله از گسل، کاربری اراضی، بارش، جهت شیب و ارتفاع برای محدوده مورد مطالعه با تفکیکپذیری مکانی سی متر تولید شد. برای تهیه لایههای اطلاعاتی و اجرای مدل از نرم افزار ArcGIS با توجه به قابلیت آن در تحلیل دادههای مکانی، بهره گرفته شده است. ارزیابی نتایج با استفاده از شاخص احتمال تجربی نشان داد که هر دو مدل آنتروپی شانون و ارزش اطلاعات در برآورد پهنههای خطر متوسط، زیاد و خیلی زیاد میتوانند به خوبی با مقدار شاخص احتمال تجربی 86% در شناسایی مناطق مستعد زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه عملکرد مناسبی داشته باشند. در برآورد پهنههای خطر زیاد و خیلی زیاد، مدل ارزش اطلاعات با مقدار شاخص احتمال تجربی 86% در مقایسه با مدل آنتروپی شانون با مقدار شاخص احتمال تجربی 72% از قابلیت بهتری برخوردار است. با توجه به نقشههای پهنهبندی لغزش، پهنههای با خطر زیاد و خیلی زیاد اغلب در باغها و مراتع فقیر و امتداد گسلهای منطقه قرار دارند، لذا لازم است فعالیتهای انسانی با هدف ساخت و ساز و توسعه را در این مناطق محدود کرد.
عبدالحسین ظریفیان مهر؛ لعلا جهانشاهلو؛ حسین ذبیحی؛ بهلول علیجانی
چکیده
معمولاً به دست آوردن مقادیر محیطی قابل اعتماد در محدوده های جغرافیایی وسیع،پرهزینه و دشوار است،بنابراین توانایی پیش بینی مقادیر نامعلوم یا به عبارت بهتر بهرهگیری از روش های درون یابی مهم است. از طرفیضریبِ دید به آسمان SVF))،به ...
بیشتر
معمولاً به دست آوردن مقادیر محیطی قابل اعتماد در محدوده های جغرافیایی وسیع،پرهزینه و دشوار است،بنابراین توانایی پیش بینی مقادیر نامعلوم یا به عبارت بهتر بهرهگیری از روش های درون یابی مهم است. از طرفیضریبِ دید به آسمان SVF))،به عنوان یکی از شاخصهای توصیف هندسه شهری به دلیل کاربرد در اقلیم شهری و سهیم بودن در دادههای مکانی – فضایی و وجود تکنیک های در دسترس، به یکی از مهمترین پیش بینی کننده های UHI تبدیل شده است. از این رو اندازه گیریو تخمین دقیق مقادیر این شاخص در محدوده های شهری بسیار حائز اهمیت است.با توجه به اینکه روشها و مدلهای متفاوتی برای درون یابی داده های نقطه ای معرفی شده است و از طرفی تاکنون روش مشخصی برای تخمین این شاخص ارائه نگردیده؛این پژوهش مقایسه ای تجربی در بین مدل های درون یابی را با تأکید بر کریجینگ بیضی تجربی(EBK) انجام داده است. این مقایسه به دلیل اینکه EBK، دشوار ترین جنبه های ساخت یک مدل کریجینگ را خودکار سازی کرده،مورد توجه است. این در حالی است که در دیگر روشها،پارامترها به طور دستی برای دریافت نتایج دقیق تنظیم می شوند. این پژوهش از حیث هدف،نوعی پژوهش کاربردی بوده و فنون تحلیل داده ها کمی است. محدوده مورد مطالعه این پژوهش منطقه شش شهرداری شیراز است.با توجه به تعدد روشها و تکنیک های درون یابی و همچنین توابع کرنل و توابع برازش بر مدلها،در حدود 138سناریوی درون یابی اجرا شد. همچنین از چهار شاخصِ،جذرمتوسط مربعRMS))،میانگین استاندارد شده MS))،جذر متوسط مربع استاندارد شده(RMSS) وخطای استاندارد میانگین(ASE) ،برای ارزیابی بین مدل ها استفاده شده است. داده های ورودی (نمونه) شامل6157نقطه است که بهفواصل 30متری در محدوده مورد مطالعه اندازه گیری شده است. این نقاط بر مبنای روش نرم افزاری محاسبهSVF وبااستفاده از مدل GISپایه،در نرم افزار ArcGIS10.6تهیه شده اند. نتایج پژوهش حاکی از برتری روش کریجینگ بیضی تجربی(EBK) نسبت به سایر روش ها است.
احمد پوراحمد؛ سیدعباس رجایی؛ محّمد رحمانی اصل
چکیده
امروزه توسعه روز افزون مناطق شهری، افزایش جمعیت و افزایش مصرف مواد تجزیهناپذیر سبب شده است که یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری، چگونگی دفع پسماندها باشد. برای دفع زبالههای شهری، روشهای مختلفی وجود دارد اما دفن بهداشتی، هنوز رایجترین روش دفع زباله محسوب میشود. بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر در پی پهنهبندی ...
بیشتر
امروزه توسعه روز افزون مناطق شهری، افزایش جمعیت و افزایش مصرف مواد تجزیهناپذیر سبب شده است که یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری، چگونگی دفع پسماندها باشد. برای دفع زبالههای شهری، روشهای مختلفی وجود دارد اما دفن بهداشتی، هنوز رایجترین روش دفع زباله محسوب میشود. بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر در پی پهنهبندی و تعیین قابلیت اراضی جهت دفن پسماندهای شهر قلعهگنج میباشد که در این راستا از تکنیک تصمیمگیری چندمعیاره AHP به منظور وزندهی و از روش GIS-Fuzzy جهت آمادهسازی و تلفیق لایههای مؤثر در مکانیابی محل دفن زباله در شهر قلعهگنج استفاده شده است. در این راستا از 15 معیار استفاده شد که عبارتاند از: فاصله از اراضی کشاورزی و باغها، پوشش زمین، فاصله از پهنههای سیلگیر، فاصله از مسیل، فاصله از چاههای آب شرب، جهت باد، فاصله از شهر قلعهگنج، فاصله از مراکز روستایی و نقاط سکونتگاهی، فاصله از خطوط ارتباطی، فاصله از شهرک صنعتی، فاصله از تأسیسات، فاصله از گسل، نوع خاک، شیب و در نهایت جنس سنگ بستر. براساس نتایج پژوهش، نقشه مکانیابی و پهنهبندی اراضی شهرستان، جهت دفن پسماندهای شهر قلعهگنج ارائه و همچنین اراضی شهرستان از نظر قابلیت دفن پسماند در سه طیف خیلی مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب طبقهبندی شد. محل فعلی دفن پسماندهای شهر قلعهگنج در اراضی با قابلیت نامناسب قرار گرفته که ضروری است شهرداری هرچه زودتر مکان فعلی را رها کرده و از بین اراضی با قابلیت خیلی مناسب، مکانی را برای دفن زبالههای شهر انتخاب کند و در صورت عدم امکان استفاده از اراضی خیلی مناسب، میتواند از اراضی با قابلیت نسبتاً مناسب، برای دفن پسماندهای شهری استفاده کند.
شراره پور ابراهیم؛ مهرداد هادی پور؛ مهدی مردیان؛ امیر انصاری
چکیده
در این پژوهش به بررسی تأثیر صنایع نفتی محدوده دشت شازند بر تغییرات مکانی کیفی منابع آب زیرزمینی با استفاده از تکنیک زمین آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. هدف این پژوهش شناسایی محدوده تأثیرپذیر و عوامل مؤثر در آلودگی است تا پهنه مناسب تأمین آب شرب و کشاورزی را از نظر کیفی در محدوده مطالعاتی شناسایی نمود. بدین منظور با نمونهبرداری ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی تأثیر صنایع نفتی محدوده دشت شازند بر تغییرات مکانی کیفی منابع آب زیرزمینی با استفاده از تکنیک زمین آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. هدف این پژوهش شناسایی محدوده تأثیرپذیر و عوامل مؤثر در آلودگی است تا پهنه مناسب تأمین آب شرب و کشاورزی را از نظر کیفی در محدوده مطالعاتی شناسایی نمود. بدین منظور با نمونهبرداری از آب چاههای محدوده مطالعاتی، آنالیزهای آزمایشگاهی مواد نفتی و آروماتیک انجام شد. سپس با تکنیک زمین آمار و به روش معکوس فاصله وزنی، روند تغییرات مکانی غلظت پارامترهای کیفی بررسی شد. برای این کار، منظور از تحلیلگر زمین آمار در نرم افزار ArcGIS 10.3 بهره گرفته شد.همچنین مقایسه مقادیر با حد مطلوب و حد مجاز استانداردهای محیط زیست بررسی گردید. نتایج نشان داد از نظر آلودگیهای نفتی به جز در چند مورد استثناء، در بیشتر موارد آلودگی قابل توجهی وجود ندارد. بیشتر حساسیتها در این بخش در چاه شماره 10 مربوط به دو پارامتر Anthracene و Pyrene از ترکیبات حلقوی چند هستهای بود که مقادیر آلاینده چندین برابر استاندارد محیط زیست دیده شد. با توجه به توسعه مجتمعهای نفتی شازند در سالهای اخیر و نقطه روشنهای آلودگی، هر چند بصورت محدود، به نظر میرسد خطر آلایندگی منابع آب زیرزمینی دشت شازند در آینده بیش از پیش افزایش یابد.
مهرداد بیجندی؛ علی اصغر آل شیخ؛ ابوالقاسم صادقی نیارکی
چکیده
چگونگی رشد و گسترش شهرها همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در برنامهریزی شهری بوده و تاکنون مدلهای متعددی در خصوص رشد شهری ارائه شده است. هر چند بسیاری از این مدلها روش تحقیق و یا فرضیات متفاوتی دارند ولی در یک نگاه عام میتوان گفت این مدلها تا به امروز اهداف مشترکی را دنبال کردهاند که همان ارائه درک بهتر از چگونگی تحولات ...
بیشتر
چگونگی رشد و گسترش شهرها همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در برنامهریزی شهری بوده و تاکنون مدلهای متعددی در خصوص رشد شهری ارائه شده است. هر چند بسیاری از این مدلها روش تحقیق و یا فرضیات متفاوتی دارند ولی در یک نگاه عام میتوان گفت این مدلها تا به امروز اهداف مشترکی را دنبال کردهاند که همان ارائه درک بهتر از چگونگی تحولات شهری است. شهرها را میتوان سیستم پیچیدهای دانست که از تعاملات عوامل گوناگون شکل گرفتهاند. امروزه اتوماتای سلولی و روش عامل مبنا برای مدلسازی سیستمهای پیچیده در طیف وسیعی از مطالعات بکارگرفته شدهاند. روش عامل مبنا با قابلیت ذاتی شبیه سازی تعاملات اجتماعی و محیطی ابزار مناسبی برای مدلسازی سیستمهای پیچیده است و اتوماتای سلولی نیز توانایی مناسبی در مدلسازی پدیدههای منتشر شونده دارد. لذا در این تحقیق سعی شده است با ترکیب اتوماتای سلولی نامنظم و سیستم چند عامله، مدلی پویا از چگونگی رشد مناطق مسکونی در مقیاس پلاکهای شهری ارائه شود. در مدل ارائه شده از اتوماتای سلولی به منظور محاسبه تناسب کلی اراضی برای توسعه استفاده شده است. در این محاسبه از فاکتورهای همسایگی، تناسب فیزیکی، دسترسی و قیود مکانی در قالب 12 معیار مکانی استفاده شده است.
پنج عامل شامل عامل برنامهریز شهری، عامل توسعه دهنده و عاملهای خانوار در سه گروه درآمدی بالا، متوسط و پایین به مدل معرفی شدند. مدل پیشنهادی در شهرک مسکونی ناجی آباد کاشان پیادهسازی شد و نتایج ارزیابی نشان داد که مدل ارائه شده با دقت 71 درصد قادر به پیشبینی رشد شهری است. برنامهریزان شهری میتوانند با تغییراتی در این مدل، آن را برای برنامهریزی و مدیریت رشد شهری استفاده نمایند.
حسین نظم فر؛ سعیده علوی
چکیده
زلزله مخربترین و شایعترین سانحه طبیعی است که از گذشته تاکنون بیشترین آسیب جانی و مالی را بر شهرهای ایران وارد نموده است. منطقه 9 شهرداری تهران به دلیل فرسودگی شدید بافت مسکونی، نزدیکی به گسل شمال تهران و وجود کاربریهای صنعتی، منطقهای با آسیبپذیری بالا در برابر زلزله است. ضروریست جهت کاهش خسارات ناشی از زلزله در این منطقه قبل ...
بیشتر
زلزله مخربترین و شایعترین سانحه طبیعی است که از گذشته تاکنون بیشترین آسیب جانی و مالی را بر شهرهای ایران وارد نموده است. منطقه 9 شهرداری تهران به دلیل فرسودگی شدید بافت مسکونی، نزدیکی به گسل شمال تهران و وجود کاربریهای صنعتی، منطقهای با آسیبپذیری بالا در برابر زلزله است. ضروریست جهت کاهش خسارات ناشی از زلزله در این منطقه قبل از ایجاد بحران، پهنههای آسیبپذیر مشخص و تمهیدات لازم انجام شود. در این راستا هدف اصلی پژوهش ارزیابی آسیبپذیری ساختمانهای شهری در برابر شدتهای مختلف زلزله میباشد. برای رسیدن به این هدف، 10 شاخص با استفاده از فرایند تحلیل شبکهای (ANP) وزندهی و نتایج حاصل از آن روی لایههای مورد بررسی در محیط GIS اعمال و نهایتاً با تلفیق لایههای مورد بررسی نقشه آسیبپذیری کلی منطقه تهیه گردید. مدل بکاربرده شده برای استانداردسازی لایهها فازی (Fuzzy) میباشد. در مرحله بعدی جهت پیشبینی میزان آسیب وارده به ساختمانهای شهری، سناریوهای زلزله در شدتهای مختلف 6، 7 و 8 مرکالی اصلاحشده، طراحی و بر روی نقشه آسیبپذیری کلی منطقه اعمال شد. درنهایت براساس نتایج حاصل میزان آسیبپذیری ساختمانها در 5 گروه آسیبپذیری خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد طبقهبندی شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که میزان آسیبپذیری ساختمانهای شهری در دامنههای آسیبپذیری خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد، در زلزله با شدت 6 مرکالی اصلاحشده به ترتیب 26، 56، 17، 1 و 0 درصد، در زلزلهای با شدت 7 مرکالی اصلاحشده به ترتیب 21، 10، 52، 16 و 1 درصد و در زلزلهای با شدت 8 مرکالی اصلاحشده به ترتیب 7، 4، 10، 61 و 18 درصد میباشد.